کد خبر : 73318 |

مانتو 6 میلیونی نیوشا ضیغمی فضای مجازی را ترکاند + تصاویر

تصاویری از مانتو 6 میلیونی نیوشا ضیغمی بازیگر سینما و تلویزیون را می بینید.

تصاویری از مانتو 6 میلیونی نیوشا ضیغمی بازیگر سینما و تلویزیون را می بینید. نیوشا ضیغمی (متولد ۱۸ تیر ۱۳۵۹، تهران) است. نیوشا ضیغمی بعد از اتمام دبیرستان، لیسانس خود را در رشته روانشناسی کودک از دانشگاه شهید بهشتی تهران گرفت. نیوشا ضیغمی یکی از حامیان جدی صنایع دستی ایران به‌شمار می‌رود.

 

مانتو 6 میلیونی نیوشا ضیغمی

 

نیوشا ضیغمی در واکنش به توهین سید وحید حسینی مجری برنامه دستپخت که به شغل پدر شرکت کننده که راننده تاکسی بود توهین کرد گفت : جناب مجری این حجم از بی ادبی و بی فرهنگی شما رو اذیت نمی کنه؟ فقط می تونم بگم متاسفم و بس... مطمئن باشید نه این دختر و نه هیج دختر دیگری که پدرش با زحمت نان حلال میبره ناراحت نیست و نخواهد بود من جای شما بودم از این دخترمعذرت خواهی میکردم و شدت شرمندگی دیگر در تلویزیون ظاهر نمی شدم یا حق !

پست نیوشا ضیغمی

در برنامه دستپخت که از شبکه یک سیما پخش می شود سید وحید حسینی مجری برنامه به شغل پدر یکی از شرکت کنندگان که راننده تاکسی بود توهین کرد و به او گفت : «اینکه بابات راننده تاکسیه پیش دوستات ناراحتت نمیکنه؟»

 

وقتی می خواستم وارد بازیگری شوم مادرم مخالفت نمی کرد ولی آن دید مادرانه نسبت به آینده من را در نظر می گرفت اما پدرم با بازیگر شدن من زیاد موافق نبود. پدرم اصولا کارهای علمی را دوست داشته و دارد و ترجیح می داد من پزشک یا مهندس شوم تا بازیگر! وقتی وارد این عرصه شدم و با کار آقای جوزانی شروع کردم و پس از آن هم بلافاصله وارد سینما شدم، در همان سال اول نتیجه خوبی حاصل شد، پدرم تغییر موضع داد و با کار من موافقت کرد.

 

روشا ضیغمی خواهر نیوشا ضیغمی

روشا ضیغمی متولد 29 دی ماه 1369 از بازیگران سینما می باشد.

آشنایی نیوشا ضیغمی با آرش پولادخان:

حکایت آشنایی من و آرش در نوع خودش بسیار جالب است چون او من را قبل از آشنایی مان به شکل رسمی به واسطه فیلم هایم می شناخت و همین قضیه باعث شد که از قبل، پیش فرض هایی نسبت به من داشته باشد. در هر حال آشنایی و ازدواج با او یکی از بهترین اتفاق های زندگی ام بود.

آرش پولادخان:  حق با نیوشاست. من مدت ها قبل از اینکه با نیوشا آشنا شوم دوست داشتم با او ازدواج کنم و یک جورایی او را همسر آینده خودم می دیدم اما تنها دلشوره ام این بود که نیوشا با تصویری که از او در کارهایش می بینم فاصله داشته باشد، از طرفی دوست نداشتم که صرفاً به او به عنوان یک هوادار نزدیک شوم به همین خاطر کلی دودوتا چهارتا کردم تا بالاخره به این نتیجه رسیدم تا از طریق سرمایه گذاری در فیلمی به او نزدیک شوم که خوشبختانه این اتفاق افتاد اما نکته مهم در مورد او این بود که به مراتب از آنچه که فکر می کردم صادق و مهربان تر بود.

نیوشا ضیغمی :  من بر این باورم که هنرمند بودن باید در خون تان باشد و چیزی نیست که شما یک شبه به آن دست پیدا کنید، از طرفی هنر دامنه گسترده ای دارد که بخشی از آن به حرفه ما باز می گردد. آرش شاید در ظاهر حرفه اش شباهتی به حرفه من نداشته باشد اما من او را یک هنرمند می دانم چون مانند اکثر اصفهانی ها هنر در خون اوست و به نوعی روح و اصالت هنر را درک می کند، از طرفی او به تجارت نقره می پردازد و به نوعی با هنرهای اصیل و سنتی ما در ارتباط است. البته او به فیلم و سینما نیز علاقه بسیاری دارد و شب ها تا دیروقت به تماشای فیلم می پردازد، به طوری که گاهی صدای غرغر من هم در می آید، هر چند که او این روزها به واسطه سرمایه گذاری که روی فیلم های سینمایی انجام می دهد اشراف بیشتری به فضای کاری ما پیدا کرده است.

آرش پولادخان:  نیوشا همیشه به من لطف دارد، در هر حال همواره به فضای کار در سینما علاقمند بودم البته نه برای خودم چون می دانستم توانایی زیادی برای انجام کار در این فضا ندارم اما ترجیح می دهم صرفاً به عنوان یک سرمایه گذار در این فضا حضور داشته باشم و هیچ وقت مانع پیشرفت و فعالیت همسرم نمی شوم چون او از استعداد بسیاری در این عرصه برخوردار است و تلاشم بر این است که بیشتر به عنوان یک حامی در کنارش حضور داشته باشم. البته نیوشا زن فهیم و با دانشی است و به اصالت های یک زن ایرانی پایبند است، او درباره کوچکترین مسائل هم با من مشورت می کند و از این جهت زندگی با او برای من توام با حس خوشبختی و آرامش است.

ملاک ازدواج نیوشا ضیغمی:

راستش را بخواهید مهم ترین ملاک من برای ازدواج شخصیت و ادب و احترام بود. من در بدترین شرایط نمی توانم بی ادب باشم و نمی توانستم با مردی که احترام نگذارد و بددهن باشد، ازدواج کنم.

مهریه نیوشا ضیغمی:

آرش این ویژگی خوب را دارد که با احترام برخورد می کند و همراه و دوست واقعی من است. خیلی طول کشید که او را انتخاب کردم اما شرط و شروطی نگذاشتم که به زور آنها رابطه را حفظ کنم. مهریه ام یک سکه است. نمی توانم درک کنم که ۲ خانواده سر تعداد سکه با هم چانه می زنند.

نیوشا ضیغمی  فارغ التحصیل رشته روانشناسی و متولد ۱۸ تیر سال ۱۳۵۹ می باشد. در دوره بازیگری کانون سینما گران جوان با سریال «در چشم باد»مسعو جعفری جوازانی در سال ۱۳۸۲ کار حرفه ای را آغاز کرد.

نیوشا ضیغمی فرزند محسن ضیغمی و فهیمه رستم پور است.

خواهر نیوشا ضیغمی روشا ضیغمی متولد ۲۹ دی ماه ۱۳۶۹ از بازیگران سینما می باشد. روشا ضیغمی دانشجوی رشته مترجمی زبان انگلیسی و کار هنری را با گرافیک آغاز کرده است. اولین تجربهٔ وی در عرصه بازیگری بازی در فیلم کوتاه چهار به کارگردانی پیمان عباسی است و همچنین او در فیلمی به نام چهارسو با خواهرش همبازی شد.

 

مخالفت پدر و مادر نیوشا ضیغمی برای بازیگری :

وقتی می خواستم وارد بازیگری شوم مادرم مخالفت نمی کرد ولی آن دید مادرانه نسبت به آینده من را در نظر می گرفت اما پدرم با بازیگر شدن من زیاد موافق نبود. پدرم اصولا کارهای علمی را دوست داشته و دارد و ترجیح می داد من پزشک یا مهندس شوم تا بازیگر! وقتی وارد این عرصه شدم و با کار آقای جوزانی شروع کردم و پس از آن هم بلافاصله وارد سینما شدم، در همان سال اول نتیجه خوبی حاصل شد، پدرم تغییر موضع داد و با کار من موافقت کرد.

 

 

نیوشا ضیغمی درباره انتخابش برای سفر نوروزی افزود: جاذبه های توریستی ایران واقعا بی نظیر است. این قدر فضاهای بکر و عالی داریم که نمی دانم کدام را پیشنهاد کنم.
وی ادامه داد: اما من عاشق اصفهانم. عاشق گشت زدی در لابه لای آثار باستانی این شهر و قدم زدن در خیابان های پر خاطراه اش.
ضیغمی گفت: به نظرم یک سفر یکی دو وروزه به کویر هم برای تجربه کردن آسمان پر ستاره اش در شب می تواند گزینه خوبی یک سفر متخصر و کوتاه باشد.
بازیگر فیلم سینمایی «پرتقال خونی» همچنین سفر به کشورهای شرق آسیا را هم پیشنهاد کرد و افزود: اگر بدنبال آرامش باشید و بخواهید چند روزی استراحت کنید، کشورهای آسیای جنوب شرقی نظیر تایلند و مالزی و اندونزی واقعا مناسب هستند اما اگر دنبال موزه های بکر و عجیب هستید یونان، فرانسه و ایتالیا بهترین گزینه ها هستند. / ایرنا

 

 

 

 

 

 

نیوشا ضیغمی : به مدیوم تلویزیون اعتقاد دارم

 

 

 

نیوشا ضیغمی در سریال این‌ شب‌های شبکه اول سیما نقش دختر دانشجویی به نام «خاطره» را بازی می‌کند. او که بعد از «در چشم باد» بر صفحه‌ی جعبه‌ی جادو ظاهر نشده بود، معتقد است «راستش را بگو» فضایی رئال و واقعی دارد و در بین کارهای تلویزیونی، حرفی برای گفتن دارد.

 

 

 

نیوشا ضیغمی در سریال این‌ شب‌های شبکه اول سیما نقش دختر دانشجویی به نام «خاطره» را بازی می‌کند. او که بعد از «در چشم باد» بر صفحه‌ی جعبه‌ی جادو ظاهر نشده بود، معتقد است «راستش را بگو» فضایی رئال و واقعی دارد و در بین کارهای تلویزیونی، حرفی برای گفتن دارد.

ضیغمی که نقش یک دانشجوی جوان را بازی می‌کند، بر این مساله تاکید می‌کند که فضای دانشجویی در این کار، زنده است و از کلیشه‌ها فاصله گرفته است.

این بازیگر سینما و تلویزیون به خبرنگار سرویس تلویزیون ایسنا گفت: من هشت سال پیش کارم را با تلویزیون و مجموعه «در چشم باد» شروع کردم. بعد از آن،‌ متن‌های مختلفی را خواندم اما هیچ متنی نبود که من را ترغیب کند که سینما را رها کنم و به تلویزیون بیایم، کماینکه در چند ماهی که درگیر این کار بودم، چندین پروژه سینمایی را رد کردم؛ چون اساسا کسی نیستم که بتوانم دو پروژه را همزمان کار کنم. در این مدت هم پروژه‌ای نبود که من را جذب کند تا این به تلویزیون بیایم اما در سریال «راستش را بگو» با متنی روبه‌رو شدم که متن خوبی بود و گروه خوبی کار می‌کردند. من هم با خواندن این متن، حس خوبی داشتم و ترغیب شدم که دوباره به تلویزیون برگردم چون اساسا به مدیوم تلویزیون اعتقاد دارم اما در یک فضای خوب و فضایی که حرفی برای گفتن داشته باشد.

او تاکید کرد: من به دلیل مشغله‌ای که دارم،‌ خیلی مخاطب جدی تلویزیون نیستم اما هیچ متن یا سریالی نبود که من را به عنوان مخاطب به خود جذب کند. اما وقتی متن را خواندم، به قدری متن و فضای فیلمنامه را دوست داشتم که ترجیح دادم دوباره برگردم و با تلویزیون کار کنم. احساس می‌کنم مدیریت شبکه یک، خیلی هوشمندانه کارها را انتخاب می‌کند و متونی را انتخاب می‌کند که بازیگران سینما را تشویق می‌کند تا در تلویزیون کار کنند.

ضیغمی ادامه داد: ‌من منتظر بودم ببینم عواملی که قرار است به کار بیایند چه کسانی هستند چون فکر می‌کنم مدیوم تصویری چه سینما یا تلویزیون، یک کار گروهی است و خود بازیگران و گروه، می‌توانند حال وهوای کار را بالا ببرند یا پایین بیاورند. وقتی که بازیگران دیگر را دیدم که به جای اساتید من هستند، از این که داریم با هم کار می‌کنیم، خوشحال بودم.

نیوشا ضیغمی درباره‌ی مشارکتی بودن «راستش را بگو» با مترو تهران نیز گفت:‌ بعد از این که وارد کار شدم، متوجه مشارکتی بودن کار شدم. این مشارکت بیشتر در راستای متن است و من به عنوان یک بازیگر، وقتی نقش را می‌خواندم،‌ متوجه این قضیه نبودم که آیا این پروژه مشارکتی هست یا نیست. یعنی این ماجرا کاملا در متن کار حل شده و چیزی نیست که یک اسپانسر یا حامی به آن تحمیل شده باشد و من حتی به عنوان خواننده در برخورد اول با فیلمنامه، آن را متوجه نشدم.

او ادامه داد: متن داستان،‌ خیلی خوب است و دیالوگ‌های با معنی‌ای دارد. نقش من در این سریال، یک دانشجوی پرخاشگر و یاغی است؛ وقتی من دیالوگ‌های خودم را می‌گویم،‌ روی خودم هم تاثیر می‌گذارد که من این‌ها را خیلی دوست دارم. ادبیات نقش‌های دیگر داستان را دوست دارم،‌ فارغ از این که امروز گرایش اکثر مردم به سمت کارهای طنز رفته و کم‌تر مخاطب فیلمنامه‌های جدی هستند؛ من فکر می‌کنم این متن، متن بسیار پر و قوی‌ است که حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

این بازیگر تاکید کرد: به علاوه این که کارگردانی بالای سر این کار بود که به تک‌تک پلان‌ها اشراف داشت و در کنار گروه خوب، باعث شده‌اند یک کار متفاوت به وجود بیاید.

ضیغمی که در این سریال،‌ نقش یک دانشجو را بازی می‌کند، در پاسخ به این سوال که «راستش را بگو» چقدر به محیط‌های دانشجویی نزدیک شده، ‌تا بازنمایی واقع‌گرایانه‌ای از دانشجوی ایرانی داشته باشد، گفت:‌ شخصیت خود من، شخصیتی است که کاملا برخلاف تصورهای کلیشه‌یی از یک دانشجوی مثبت و آرام که فقط درسش را می‌خواند، است. ما پنج نفر هستیم که نقش‌های دانشجویان را بازی می‌کنیم. این نقش‌ها به نظرم خیلی زنده است. من دوران دانشجویی را تجربه کرده‌ام و می‌دانم همه با یک الگو بریده نشده‌اند. تصورم این است که خواسته‌اند فضا به صورات کاملا رئال دربیاید. من هم متن را به خاطر واقعی بودنش دوست داشتم. / ایسنا

نیوشا ضیغمی به جای بازیگری چه می‌کند؟

"نیوشا ضیغمی" بازیگر سینما و تلویزیون، شرایط سینمای ایران را دوری تکراری از تیم‌های خاص در فیلم‌های مشخص می‌داند و دلزدگی خودش از این عدم خلاقیت‌ها و شرایط تحمیلی را با تاسیس دفتر سینمایی برای تولید فیلم نشان داده است."

"نیوشا ضیغمی" بازیگر سینما و تلویزیون، شرایط سینمای ایران را دوری تکراری از تیم‌های خاص در فیلم‌های مشخص می‌داند و دلزدگی خودش از این عدم خلاقیت‌ها و شرایط تحمیلی را با تاسیس دفتر سینمایی برای تولید فیلم نشان داده است."

نیوشا ضیغمی گفت‌وگوی زیر را با روزنامه "تهران امروز" به بهانه بررسی فیلم «پرتقال خونی» که اولین محصول سینمایی دفتر اوست، انجام داده است:

 

در جایی عنوان کردید، هشتاد درصد از فیلمنامه‌هایی که به دست‌تان می‌رسد را رد می‌کنید.بازمنتقدین وگهگاه خودتان درلابه‌لای مصاحبه های خود اعلام کردید در جایگاهی که فعلا در آن قرار دارید راضی نیستید مشکل کار از کجاست؟

مشکل کار اساسا از کل سینماست. سینما امری ذاتی و غریزی است. سینما از بطن تفکرهای مختلف و متنوع بیرون می‌آید. متاسفانه زمانی که نسل من قدم به سینما گذاشت دوره‌ای بود که کارگردانان صاحب تفکر و صاحب سبک اندکی وجود داشتند. زمان علی حاتمی‌ و تقوایی‌ها نبود. اوج شکوفایی سینما دهه قبل از ما بود. متاسفانه در سینمای ما به محض اینکه فیلمی‌ موفق می‌شود همه رو به تقلید می‌آورند و کپی‌برداری از فیلمهای خارجی بدون درنظر گرفتن ادبیات ایرانی که بیداد می‌کند. اینها دست به دست هم می‌دهد و شرایط ناراضی‌کننده‌ای به وجود می‌آورد.

 

منهای این شرایط چه عاملی باعث شد شما برای دومین حضور خود در سینما نامزد جشنواره فجر شوید. در دهه بعدی به‌گونه دیگری ظاهر شوید و شرایطی که برای باران کوثری و نگار جواهریان اتفاق افتاد برای شما رخ نداد. آیا تاخیر و عدم اکران‌های متوالی باعث روی‌آوردن شما به سینمایی متفاوت بود؟

بله این شرایط به نوعی خود خواسته و ناخواسته اتفاق افتاد. از جهتی ناخواسته که من تنها بازیگری هستم که هشت فیلم بازی کردم که هیچ‌کدام اکران نشدند. شاید اگر "شوریده" که مثال زدید در همان زمان اکران می‌شد شرایط برای من تغییر می‌کرد. در همین سینمایی که ما اسم آن را سینمای هنری یا مخاطب خاص می‌گذاریم متاسفانه یکسری بازیگران و کارگردانان خاص تکرار می‌شوند، و انگار همه چیز در سینمای ما ثبت شده و غیر قابل تغییر است.

 

این تقسیم‌بندی‌ها و مرزبندی‌ها اغلب اتفاق می‌افتد که عده‌ای سینمای هنری را به تصویر بکشند و عده‌ای گیشه را پرفروش کنند؛ این به نظر شما غیرعادلانه است؟

غیرعادلانه که قطعا هست. البته بازیگران هر کدام باید در شرایط خود سنجیده شوند، اما اگر حتی خوشبینانه هم نگاه کنیم، آدم‌ها با هم دوست می‌شوند و دوست دارند مجددا همدیگر را تکرار کنند. اما این تیم‌های کاری و ترکیب‌های دو، سه نفره هم برای مردم تکراری می‌شود. همین مسئله در سینمای هنری ما هم باعث افت می‌شود‌ و به عبارتی دیگر آن سبک هم دیگر برای جلب مخاطب جواب نمی‌دهد. این دوپاره شدن سینما اجازه تجربه و هنرنمایی را از بازیگر ‌می‌گیرد.

 

به‌ نظر شما این به عدم ریسک‌پذیری کارگردانان‌ها برنمی‌گردد که از انتخاب بسیاری از بازیگران می‌گریزند؟ به‌ عنوان مثال اصغر فرهادی که شاید دعوت از هر بازیگر برایش امکان‌پذیر نباشد؟

اتفاقا مثال خوبی نزدی، اصغر فرهادی در فیلم‌هایش از بازیگران چهره مثل شهاب حسینی استفاده کرده است. اما فرهادی ترکیب خوبی از چهره و غیرچهره کنار هم قرار می‌دهد. به‌ نظرم این شهامت و درایت یک کارگردان است که به کدام بازیگر اجازه حضور بدهد که در واقع اعتماد‌ به خودش است، مثل جعفری جوزانی که در اولین تجربه نقش دختر روستایی را درچشم باد به من داد که نقش خیلی آسانی هم برای یک بازیگر جوان نبود. متاسفانه کارگردانان دیگر به خود زحمت کشف بازیگر و ایفای نقش خلاقانه را نمی‌دهند.

 

معمولا انتقادات این عدم خلاقیت‌ها نیز اول گریبان بازیگر را می‌گیرد، مثل انتقاداتی که در فیلم گشت‌ ارشاد به شما وارد شد؟

احتمالا شما به نشست خبری فیلم گشت ارشاد اشاره می‌کنید. گشت ارشاد فیلم خوبی بود، چون به یک موضوع خاص اجتماعی اشاره کرده بود. من هم نقش یک دختر کاملا معمولی را بازی کردم که جزئیات خاصی نداشت، گاهی حساسیت‌های این‌چنینی در مورد یک فیلم شکل می‌گیرد.

 

شما بعد از تاخیر اکران‌ها با "اخراجی‌ها" شناخته شدید. آیا قبلا به سینمای دفاع مقدس علاقه داشتید یا شوخی‌های خط قرمزی اخراجی‌ها را سکوی پرتاب و مطرح شدن تلقی می‌کردید؟

اخراجی‌ها موضوع دست‌نخورده‌ای بود و در آن شرایط برای من تجربه‌ای جذاب ، من اساسا سینمای دفاع مقدس را دوست داشتم‌ حتی زمانی که بازیگر نبودم آدم‌هایی را که به جبهه‌ها رفتند آدم‌های مقدسی می‌دانستم. آنها ربطی به بسیاری از مسائل سیاسی جاری روز ندارند. من امسال برنامه‌ای ضبط کردم که در مورد مادر پنج شهید بود. این فداکاری با کدام متر و قیمت می‌تواند سنجیده شود. اگر این آدم‌ها نبودند امروز ایرانی وجود نداشت. من شاید با اخراجی‌ها یاد گرفتم که جور دیگری می‌شود به آدم‌های جنگ نگاه کرد.

 

شما اخیرا به تهیه‌کنندگی روی آورده‌ و دفتر سینمایی تاسیس و مدیر برنامه استخدام کرده‌اید، علت این تصمیم شما بعد از یک‌سال‌ونیم عدم حضور در سینما چه بود؟

در مورد تولید و تهیه باید بگویم من در این یک‌‌ سال‌ونیم که در سینما حضور نداشتم فیلمنامه‌های زیادی خواندم که خیلی ضعیف بودند. نگرانی در من به وجود آمد نه به این دلیل که بازی نمی‌کنم. بلکه نگرانی من ناشی از تولید وسیع و در عین حال ضعیف سینما بود. بنابراین خودم تصمیم گرفتم پا به عرصه تولید فیلم بگذارم، چیزی که در سینمای جهان نیز مرسوم است که حداقل اگر خودم هم فیلم بازی نکنم فیلمنامه‌ای ساخته شود که دوستش داشته باشم وچیزی برای گفتن داشته باشد.

 

پرتقال خونی را دوست داشتید؟ انتظار شما را تا چه‌حد در عرصه تولید برآورده کرد؟

پرتقال خونی فیلمنامه خوبی داشت. پیمان عباسی زحمت زیادی برای نگارش آن کشید، اما با اطمینان باید بگویم فیلمنامه پرتقال خونی به مراتب از فیلمش بهتر بود. فضای بسیار مدرنی داشت و شخصیت‌پردازی‌های سبک تازه‌ای داشت. اما در فیلم سکانس‌ها اندکی بی‌ربط به‌نظر می‌آیند. متاسفانه به‌ علت طولانی شدن پلان‌ها، در مونتاژ، یک‌سوم فیلم کوتاه شد و این ضربه اساسی به فیلمنامه زد.

 

و این به علت بازنویسی فیلمنامه توسط سیروس الوند نیست؟ دخالت دادن سینمای سیروس الوند در پرتقال‌خونی و سینمایی که به نوعی متعلق به خود اوست؟

دقیقا همین اتفاق افتاد، اما پرتقال خونی فیلم بدی نبود. می‌توانم بگویم از بسیاری از فیلم‌هایی که ساخته می‌شوند بهتر بود.

 

چرا؟ فیلمنامه مثلث عشقی که چیز تازه‌ای در سینما نیست؟

موضوعات دراماتیک تعدادشان محدود است و نحوه پرداخت آنها متفاوت، اگر بخواهیم این گونه به درام در سینما نگاه کنیم تایتانیک پرفروش‌ترین فیلم جهان، فیلمی هندی است؟

ببینید! در روابط آدم‌های آنها دلایل منطقی وجود دارد.علت علاقه دختر هم در فیلمی‌ که مثال زدید تجربه طبقه دیگری بود. مثل فیلم‌های ایرانی نیست که دختری ثروتمند بی‌هیچ دلیل منطقی و روانی، عاشق راننده تاکسی سر خیابانش می‌شود؟

موافقم. چون در آنجا موقع نوشتن فیلمنامه از جامعه‌شناس و روان‌شناس‌ها کمک گرفته می‌شود. به همین دلیل پرداخت‌های آنها جذاب‌تراست. داستان پرتقال‌ خونی روایت سرگشتگی‌های یک نسل است که بین عشق و خانواده و نیاز مادی دست و پا می‌زند. / ایسنا