کد خبر : 72308 |

خوشگذرانی لاکچری مهدی پاکدل در هواپیمای شخصی اش + عکس

خوشگذرانی لاکچری مهدی پاکدل در هواپیمای شخصی اش را در شیراز مشاهده می کنید.

مهدی پاکدل همسر سابق بهنوش طباطبایی است. مهدی پاکدل، اما بعد از مدتی از بهنوش طباطبایی جدا شد. مهدی پاکدل بعد از جدایی از بهنوش طباطبایی درگیر شایعات زیادی شد. اگرچه مهدی پاکدل همواره سعی می‌کند که از حواشی به دور باشد، اما انتشار یک عکس از او در کنار رعنا آزادی ور و فاصله کمی که بین آن‌ها وجود دارد حواشی را برای آقای بازیگر رقم زد، حواشی که آن را باید با انتشار پست عاطفه رضوی خاتمه یافته تلقی کرد.

 

 

مهدی پاکدل بازیگری که با نقش طاهر در سریال ستایش بیشتر از قبل در میان مخاطبان تلویزیون به شهرت رسید نقش‌های زیادی را در سینما، تلویزیون و تئاتر بازی کرده است.

رعنا آزادی ور نیز یکی از بازیگران سینما است که اولین بار با فیلم مارمولک در سال ۸۲ به دنیای سینما راه یافت و سونامی به کارگردانی میلاد صدرعاملی جدیدترین تجربه بازیگری او در سینما است.

 



مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی سال ۸۹ با هم ازدواج کردند، اما این زندگی مشترک چند سالی بیشتر دوام نیاورد و این زوج سال ۹۵ از هم جدا شدند.

 

 

 

 

 

مهدی پاکدل (زادهٔ ۱۰ تیر ۱۳۵۹) بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایرانی است. مهدی پاکدل برادر کوچکتر حسین پاکدل نویسنده، مجری و کارگردان ایرانی، مسعود پاکدل، عکاس و برنامه‌ساز ایرانی است. او علاوه بر سینما و تلویزیون، در عرصه موسیقی نیز یک آلبوم به نام «در انعکاس کوچه‌های خیس» منتشر کرده‌است.وی هم چنین در سال ۱۳۹۲ نخستین کارگردانی و نویسندگی و طرح اولیه داستان را در فردا بر عهده داشته‌است.

 

 

 

 

وی در سال ۱۳۸۹ با بهنوش طباطبایی (بازیگر سینما و تلویزیون) ازدواج کرد و در سال ۱۳۹۵ هم از یکدیگر جدا شدند.

 

 

 

 

مهدی پاکدل و همسر دومش رعنا آزادی ور

 

 

 

سینمایی

 

چهارراه استانبول (۱۳۹۶) (مصطفی کیایی)

 

تنگه ابوقریب (۱۳۹۶) (بهرام توکلی)

 

نرگس مست (۱۳۹۵) (سید جلال الدین دری)

 

خانه کاغذی (۱۳۹۵) (مهدی صباغ زاده)

 

ماجرای نیمروز (۱۳۹۵) (محمدحسین مهدویان)

 

بن‌بست وثوق (۱۳۹۵) (حمید کاویانی)

 

محمد رسول‌الله (۱۳۹۴) (مجید مجیدی)

 

گاهی (۱۳۹۴) (محمدرضا رحمانی)

 

فردا (۱۳۹۲) (مهدی پاکدل و ایمان افشاریان)

 

تمشک (۱۳۹۲) (سامان سالور)

 

آزاد راه (۱۳۸۹) (عباس رافعی)

 

بدون اجازه (۱۳۸۹) (مرتضی هرندی)

 

دایره زنگی (۱۳۸۶) (پریسا بخت آور)

 

مخمصه (۱۳۸۶) (محمدعلی سجادی)

 

مصائب دوشیزه (۱۳۸۵) (مسعود اطیابی)

 

شبانه (۱۳۸۴) (امید بنکدار و کیوان علیمحمدی)

 

ماجراهای اینترنتی (چای نت) (۱۳۸۳) (حسین قناعت)

 

ماهی‌ها عاشق می‌شوند (۱۳۸۳) (علی رفیعی)

 

آبی (۱۳۷۹) (حمید لبخنده)

 

 

 

 

تلویزیونی

 

با من بمان (حمید لبخنده، ۱۳۸۱)

 

تله‌فیلم یک روز معمولی (حسن فتحی، ۱۳۸۲)

 

مروارید سرخ (شاپور قریب و مسعود رسام، ۱۳۸۳)

 

خاموشی دریا (حسین عاطفی، ۱۳۸۴)

 

اولین شب آرامش (احمد امینی، ۱۳۸۴)

 

ما چند نفر (فیاض موسوی، ۱۳۸۵)

 

بی‌گناهان (احمد امینی، ۱۳۸۶)

 

تله‌فیلم گزارش یک اعدام (ابراهیم شیبانی، ۱۳۸۶)

 

تله‌فیلم استخوان (فرهاد علیزاده آهی، ۱۳۸۶)

 

ضامن (منوچهر هادی، ۱۳۸۶)

 

تله‌فیلم دوباره بهار (راما قویدل، ۱۳۸۷)

 

شب می‌گذرد (راما قویدل، ۱۳۸۷)

 

گمشده (راما قویدل، ۱۳۸۸)

 

تله‌فیلم عزیزی که ناپدید شد (منوچهر هادی، ۱۳۸۸)

 

تله‌فیلم هویت (مسعود فروتن، ۱۳۸۹)

 

ستایش (سعید سلطانی، ۱۳۸۹)

 

کیمیا (جواد افشار، ۱۳۹۴)

 

 

 

شبکه نمایش خانگی

 

شام ایرانی (بیژن بیرنگ، ۱۳۹۰)

 

شاهگوش (داوود میرباقری، ۱۳۹۲)

 

وقت خواب (۱۳۹۵)

 

هم گناه (مصطفی کیایی، ۱۳۹۸)

 

 

 

 

تئاتر

 

جنبش انفیه در کلکته (سیروس شاملو، ۱۳۷۶)

 

ریچارد سوم (داوود رشیدی، ۱۳۷۸)

 

سیاها (حامد محمد طاهری، ۱۳۷۸)

 

بعد از مگریت (مریم مجد، ۱۳۷۹)

 

دیر راهبان (فرهاد مهندس پور، ۱۳۸۰)

 

پای دیوار بزرگ شهر (حسن معجونی، ۱۳۸۱)

 

قهوه تلخ (شبنم طلوعی، ۱۳۸۲)

 

روی زمین (افروز فروزند، ۱۳۸۲)

 

بی شیر و شکر (مهرداد ضیایی و حمید امجد، ۱۳۸۳)

 

همسایه آقا (حسین کیانی، ۱۳۸۵)

 

می‌خوام بخوابم (رضا گوران، ۱۳۸۶)

 

یرما (رضا گوران، ۱۳۸۶)

 

ماچیسمو (محمد یعقوبی، ۱۳۸۷)

 

خشکسالی و دروغ (محمد یعقوبی، ۱۳۸۸)

 

اهل قبور (حسین کیانی، ۱۳۸۸)

 

داستان یک پلکان (رضا گوران، ۱۳۸۸)

 

نوشتن در تاریکی (محمد یعقوبی، ۱۳۸۹)

 

حضرت والا (حسین پاکدل، ۱۳۸۹)

 

برهان (محمد یعقوبی، ۱۳۹۱)

 

امر ملوکانه (حسین پاکدل، ۱۳۹۴)

 

کارگردانی نمایش «جنایت و مکافات»، تهران، عمارت مسعودیه ۱۳۹۴

 

کنسرت نمایش سی (علی اصغر دشتی، ۱۳۹۶)

 

وقتی کبوترها ناپدید شدند (هستی حسینی، ۱۳۹۸)

 

پدر (رضا احمدی، ۱۳۹۸)

 

مادر (رضا احمدی، ۱۳۹۸)

 

 

 

 

مصاحبه با مهدی پاکدل: 

 

مهدی پاکدل می گوید آشنایی او و بهنوش طباطبایی سر ساخت فیلم «مصائب دوشیزه» اتفاق افتاده و او عاشق خنده های بهنوش طباطبایی شده است. باقی ماجرا را از زبان خود پاکدل و از خلال مصاحبه مفصلی که قبلا بخشی از آن منتشر شده است، بخوانید. حرف هایی که سال 92 زده شد:

الان نزدیک به 3 سال از زندگی مشترک تان می گذرد. اغلب روان شناس ها می گویند موفقیت یک زندگی مشترک، بعد از 3 سال مشخص می شود.

نه بابا؟ اوه اوه! (خنده)

 

 

 

 

این 3 سال چگونه گذشت؟

خوب گذشت. به هرحال می گذرد. با همین تجربه 3 ساله ام می گویم، به نظرم ازدواج خیلی پیچیده است. زندگی مشترک، پیچیدگی هایی دارد که خیلی متفاوت است با قبل از ازدواج. من الان 33 ساله ام و 30 سال آن را تنها زندگی کرده ام. تاثیر این 30 سال روی آداب، رفتار و طرز نگرشم به زندگی خیلی زیادتر بوده تا این 3 سال. این مرحله گذشتن از 30 سال و رفتن زیر یک سقف، همیشه نیازمند مشورت، راهنمایی و نظر یکی دیگر هم هست. باید او را هم در همه قضایا درنظر بگیری. نوع احساس مسوولیتت تفاوت می کند. همه چیز شکل دیگری به خود می گیرد.

 شاید درست گفته اند که 3 سال طول می کشد. شاید این مدت نیاز است که کم کم با اخلاق، رفتار و عادات یکدیگر آشنا بشوند و تغییراتی در آنها بدهند ولی در کل، اگر آدم به این فکر کند که چه کار لذت بخشی است و حتی این تغییراتی که در خود آدم ایجاد می شود خیلی خوب است، مطمئنا زندگی دوام بیشتری پیدا می کند. ولی اگر آدم مقابله کند و اهل تغییر نباشد و من و او به میان بیاورد و... مشکل به وجود می آید.

خیلی وقت ها پیش آمده سر یک موضوع کوچک که دو طرف نخواسته اند خودشان را تغییر بدهند، نتیجه بدی دیده اند. در کل تجربه جالبی است و من اگر می دانستم، زودتر ازدواج می کردم! هرچقدر سن تجرد بیشتر باشد، آدم سخت تر وارد دنیای تاهل می شود و چون شخصیت بیشتر شکل می گیرد، تغییر دادنش هم سخت تر می شود. بگذار یک چیزی بگویم. الان، ما با یکی مثلا 6 سال آشناییم، بعد می رویم 2 سال هم نامزدم می شویم، بعد 1 سال هم به عقد هم در می آییم و بعد ازدواج می کنیم.

 

 

 

 


یعنی این 8-7 سالی که همه چیز بکر و تازه است و طرفین مشغول کشف همدیگر هستند، همه اش در زمانی می گذرد که بی فایده است. به همین دلیل است که برخی ها بعد از یک سال زندگی مشترک از هم جدا می شوند. درحقیقت، آن اتفاق و آن لذت کشف، در آن حدود 10 سال، تمام شده و دیگر چیزی باقی نمانده. این است که به نظرم رسوم سنتی خیلی خوب بوده اند. قدیم ها، می رفتی خواستگاری دختری که او را ندیده بودی و بعد هم ازدواج می کردی و این 8-7 سالی که گفتم را می گذراندی و احتمال دو تا بچه هم داشتی. ادامه اش را هم به یک نحوی می گذراندی اما الان کمی بد شده و شاید به همین دلیل زندگی ها پایدار نیست.

 

 

 

 



چقدر از تصوراتی که قبل از ازدواج داشتید، بعد از ازدواج محقق شد؟

بهترش پیش آمد. فکر می کردم به هرحال مشکلاتی پیش بیاید، ولی واقعا بهتر و بالاتر از تصوراتی که داشتم پیش آمده.

 

 


برای اینکه زندگی تان تازه و سرزنده بماند و به روزمرگی دچار نشوید، چه کارهایی انجام می دهید؟

ما درشغلی فعالیت می کنیم که نمی شود دچار روزمرگی شد. چون تا بیاییم و عادت کنیم به یک زندگی روتین، یک باره من یا بهنوش 2 ماه می رویم سر یک پروژه. خود شغل ما آنقدر متنوع هست که نمی گذارد زندگی مان یکنواخت و خسته کننده شود. زمان هایی که وقت می کنیم با هم باشیم، برایمان خیلی ارزشمند است.

 

تحمل این فاصله ها، برایتان سخت نیست؟

فکر می کنم اگر کسی دیگری غیر از همکارم با من زندگی می کرد، قطعا دیوانه می شد. این شغل واقعا درک متقابل می خواهد. کار سختی است.
 
 


علایق مشترک تان به غیر از فیلم، سینما و تئاتر چه چیزهایی است؟

اتفاقا فیلم زیاد نمی بینیم. بهنوش عاشق سریال دیدن است و من خوشم نمی آید. با هم آشپزی می کنیم که خیلی خوب است. مهمانی رفتن هم همین طور. سفر هم اگر پیش بیاید، می رویم و خوش می گذرانیم. آدم باید در هر شرایطی خوش بگذراند.


مردم همیشه با چهره خندان و بشاش مهدی پاکدل مواجه اند. واقعا شما اینقدر آدم خوشحالی هستید؟ چقدرش واقعی است؟

حتما واقعی است، بی خودی که نمی خندم. (خنده)


تلاش می کنید تا نماد بیرونی مثبتی از خودتان نشان دهید؟

تلاش که بله. به نظرم داشتن اخلاق خوش، در مورد من کاملا منفعت طلبانه است. وقتی اخلاقت خوب باشد، می توانی کارهایت را پیش ببری و اهدافت را زودتر به نتیجه برسانی. با اخلاق بد، کسی به جایی نمی رسد؛ چون به خودش بد می کند. به نظرم حال خوب و اخلاق خوش، همان احترام گذاشتن به اطرافیان است.
 
 


تعبیر دیگرش این است که با مهدی پاکدل به آدم خوش می گذرد!

نشنیده بودم تاحالا! (خنده) خدا را شکر. در عصر جدید، ارتباطات مهم ترین مساله است. در پیشبرد زندگی، ارتباطات خوب و گسترده باعث می شود زندگی بهتری داشته باشی. من در حال حاضر در جامعه مطبوعات، عکاس ها، فیلمسازها، گرافیست ها، نقاش ها، شاعرها و... ارتباطات خیلی خوب دارم. این ارتباط ها باعث می شود آدم زندگی را قشنگ تر و با کیفیت بیشتری دنبال کند و این خوب است.