کد خبر : 71274 |

عاشقانه های دیده نشده بهاره رهنما و همسر دومش + تصاویر

عاشقانه های دیده نشده بهاره رهنما و همسر دومش را در ادامه می بینید.

بهاره رهنما در 10 آذر سال 1352 در هزاوه از توابع استان مرکزی متولد شد. بهاره رهنما لیسانس ادبیات نمایشی و فوق لیسانس حقوق قضایی را از دانشگاه آزاد گرفته است. بهاره رهنما همسر سابق پیمان قاسم خانی نویسنده سینما و جاری(زن برادر شوهر) شقایق دهقان بازیگر سینما و تلویزیون می باشد. بهاره رهنما یک دختر به نام پریا قاسم خانی دارد. پریا تجربه حضور در تئاتر پنجره ها و فیلم سینمایی بانو را دارد. 

 

بهاره رهنما جاری(زن برادر شوهر) شقایق دهقان بازیگر سینما و تلویزیون می باشد. بهاره رهنما از معدود بازیگرهایی است که تحصیلات بالایی در حد دانشگاهی دارد و شاید به همین خاطر در عرصه سینما و تلویزیون کم کار است.

 

اخبار داغ : دنیا جهانبخت چهره پرحاشیه اینستاگرام کیست؟ + بیوگرافی و تصاویر

 

برای اولین بار با فیلم افعی به سینما آمد. سپس با همسرش در فیلم عاشقانه بازی کرد. او در سال 1380 بازی در یک فیلم کمدی نان و عشق و موتور هزار را تجربه کرد که نشان از توانایی او در زمینه فیلمهای کمدی داشت.

 

فیلم های سینمایی که بهاره رهنما در آن ها بازی کرده است :

1397 آقای آسانسور

1396 آینه بغل

1395هشتگ

1395 خوب، بد، جلف

1395 آس و پاس

1393 360 درجه

1392 طبقه حساس

1392 آشنایی با لیلا

1390 بچگیتو فراموش نکن

 

اخبار داغ :

 

عاشقانه های دیده نشده مهراد جم و دنیا جهانبخت در ترکیه + تصاویر جنجالی

یکتا ناصر از ماشین لاکچری و گران قیمتش رونمایی کرد + عکس

استایل و ژست لاکچری بهاره رهنما با کت و شلوار غوغا به پا کرد + عکس

 

1390 خنده در باران

1389جرم

1389 زنان ونوسی، مردان مریخی

1389 زن ها شگفت انگیزند

1389 هرچی خدا بخواد

1389 ورود آقایان ممنوع

1388 عروسک

1388بعد از ظهر سگی سگی

1388پوپک و مش ماشاالله

1388سن پطرزبورگ

1388 ورود زنده ها ممنوع

 

اخبار مهم : عاشقانه های دیده نشده مهراد جم و دنیا جهانبخت در ترکیه + تصاویر جنجالی

 

 

1387چارچنگولی

1387    ده رقمی

1386توفیق اجباری

1386 دایره زنگی

1383شبانه

1381گاوخونی

1380نان و عشق و موتور 1000

 

1379بچه های بد

1376بادام های تلخ

1374 عاشقانه

1374غزال

1371افعی

فیلم های تلویزیونی که بهاره رهنما در آن ها بازی کرده است :

همسایه ها (1395)

کشیک قلب (1395)

غیرعلنی (1394)

 

خوب بد زشت (1393)

پژمان (1392)

خداحافظ بچه (1391)

چک برگشتی (1390)

گاوصندوق (1388)

مأمور بدرقه (1387)

مرد هزار چهره (1386)

 

کتاب فروشی هدهد (1385 بازیگر میهمان)

زیر زمین (1385)

من یک مستأجرم (1382)

روشنتر از خاموشی (1382)

پرونده های مجهول (1380)

داستان یک شهر2 (1379)

بازگشت به خانه (1375)

 

بچه مهندس (1397)

تله فیلم های بهاره رهنما

بازی به کارگردانی سروش صحت

فیلم های بهاره رهنما در شبکه نمایش خانگی

شام ایرانی (1390) به کارگردانی بیژن بیرنگ

ساخت ایران (1390)

 

شرف خانواده فاضل (1392)

ساخت ایران2(1396)

فیلم نامه های بهار رهنما

شبهای برره (یکی از نویسندگان)

باغ مظفر (یکی از نویسندگان)

 

شمس العماره (یکی از نویسندگان)

تئاتر های بهاره رهنما

1397 - بلافیگورا (کارگردان سعید دشتی)

1396 - اپراتور نسل چهارم (کارگردان باقر سروش)

1396 - خورشیدهای همیشه (بازیگر، کارگردان و یکی از نویسندگان به همراه امیرعلی رادی، زهرا اسماعیل زاده)

1396 - آرامش زن زیبایی است که شوهر دارد (نویسنده و بازیگر) - کارگردان:امیرحسین اسانی

 

1396 - دیگری (کارگردان و بازیگر)

1396 - سونات پاییزی - کارگردان:جلال تهرانی

1395 - حرفه ای - کارگردان:رضا کیانیان

1395 - زنانی که به بزها خیره شده اند - کارگردان:ایوب آقاخانی

1395 - دوباره اون آهنگ رو بزن سم - کارگردان:داوود بنی اردلان

1394 - عامدانه، عاشقانه، قاتلانه - نویسنده و کارگردان:ساناز بیان

1394 - انگار در چشم های تو اسب می دود - نویسنده:سهراب حسینی- کارگردان :طاها ذاکر

 

آنچه دیگران می خوانند : عاشقانه های دیده نشده مهراد جم و دنیا جهانبخت در ترکیه + تصاویر جنجالی

 

 

1393 - تو دهنتُ می بندی یا من؟ (نویسنده و بازیگر) - کارگردان:داوود بنی اردلان

1393 - نمایش اسپانیایی - کارگردان:شیوا اردویی

1393 - آرسنیک و تور کهنه - کارگردان:حسین پارسایی

1393 - دورهمی زنان شکسپیر (بازیگر، نویسنده و کارگردان)

1393 - با من بستنی می خوری؟ (بازیگر و کارگردان)

 

1392 - بادی که تو را برد‚ مرا خشک کرد - کارگردان:علی نرگس نژاد

1392 - پسران آفتاب - کارگردان:سیامک صفری

1391 - غبار - کارگردان:بهاره رهنما

 

1391 - چشم هایی که مال توست - کارگردان:نسیم ادبی

1391 - این تابستان فراموشت کردم - کارگردان:بهاره رهنما

1391 - خیال های جاده جاجرود - تهران - کارگردان:غزاله معتمد

1391 - گروتسکی بر تبارشناسی دروغ و تنهایی - کارگردان:سجاد افشاریان

 

1390 - تراس - کارگردان:محمدرضا خاکی

1390 - فیل - کارگردان:بهناز نازی

1390 - می خواهم با میوسوو ملاقات کنم - کارگردان:محمود عزیزی

1388 - هاملت با سالاد فصل - کارگردان:هادی مرزبان

 

1387 - خدای کشتار - کارگردان:علیرضا کوشک جلالی

1384 - پنجره ها - کارگردان:فرهاد آییش

1379 - تله تئاتر پیش از آشنایی

1375 - تله تئاتر «ای نسیم باران»

 

کتاب های بهاره رهنما

پای به جاده زدن ،نشر نگاه 13٩٦

زن باران، نشر نگاه، 1394

مالیخولیای محبوب من، نشر نگاه،1392

ماه هفت شب، نشر نگاه 1389

چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس، نشر چشمه، 1388

 

زندگی‌نامه

همسر سابق او پیمان قاسم‌خانی نویسنده مشهور سینما است. این زوج دختری به نام پریا قاسم‌خانی دارند که تجربه حضور در تئاتر پنجره‌ها و فیلم سینمایی دایره زنگی و سریال مرد هزار چهره را دارد. او پس از جدایی از قاسم‌خانی در شهریور ۱۳۹۶ با امیر خسرو عباسی ازدواج کرد جشن عروسی آن‌ها را در تالاری در منطقه ۱۹ تهران در تالار تشریفاتی قصر کسری برگزار شد. وی در وب‌نوشت شخصی خود و مدتی در نشریهٔ چلچراغ می‌نوشت.

 

در مورد او

پیمان قاسم‌خانی (همسر سابق بهاره رهنما): «در این چند وقتی که بازی‌های او را در تئاتر دیده‌ام، تازه به استعدادش پی برده‌ام. قبل از آن، می‌دانستم او بازیگر خوبی است، اما معتقد بودم که در جاهایی دارد تکراری می‌شود ولی در چند کار اخیری که از او دیدم فهمیدم توانایی‌هایی داشته که دیده نشده و حتی خود من هم که نزدیکش هستم، ندیده بودم.»

 

پیمان قاسم‌خانی: «وقتی وارد کار فیلمنامه‌نویسی شدم روی این حرفه خیلی متعصب شدم و همیشه در مقابل پیشنهاد برخی افراد که می‌گفتند بازی کن، می‌گفتم من بازیگر نیستم، فیلمنامه‌نویس هستم. آقای داودنژاد بهاره را در فیلم دیگری دیده بود و قرار بود در فیلم عاشقانه بازی کند. من و بهاره رهنما آن زمان نامزد بودیم. آقای داودنژاد خیلی اصرار کرد که نقش مقابل بهاره را خودم بازی کنم اما من قبول نمی‌کردم تا اینکه پس از حدود دو هفته به من گفت این فیلم یک فیلم بسیار عاشقانه است و هر پسری جایت بازی کند کلی دیالوگ عاشقانه به نامزدت می‌گوید و همین حرفش باعث شد که بازی در فیلم «عاشقانه» را پذیرفتم و با پول آن هم عروسی گرفتیم.»

 

کتابشناسی

پای به جاده زدن، نشر نگاه ۱۳۹۶

زن باران، نشر نگاه، ۱۳۹۴

مالیخولیای محبوب من، نشر نگاه،[۹] ۱۳۹۲

ماه هفت شب، نشر نگاه، ۱۳۸۹

چهار چهارشنبه و یک کلاه‌گیس، نشر چشمه، ۱۳۸۸

 

حواشی

شکایت از نادر فتوره‌چی

در دی ۱۳۹۳ پیمان قاسم خانی و بهاره رهنما از نادر فتوره‌چی به علت یادداشت‌هایش در فیسبوک که بهاره رهنما (همسر قاسم‌خانی) را به فرصت طلبی برای مطرح شدن متهم کرده بود، شکایت کردند. و همچنین قاسم خانی یک یادداشت در رابطه با این شکایت در فضای مجازی قرار داد. فتوره‌چی پس از این شکایت دادگاهی شد اما با قرار کفالت آزاد شد و در نهایت رهنما شکایتش را پس گرفت.

 

شکایت سیروان خسروی

داستان دعوای او با بهاره رهنما به فروردین ماه سال ۱۳۹۷ بر می‌گردد.[۱۶] سیروان خسروی در یک پست اینستاگرامی، نسبت به وضعیت و مشکلات کشور انتقادات تندی را مطرح کرد. نوک پیکان انتقادات او هم نسبت به سلبریتی‌هایی بود که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶، فعالیت‌های تبلیغاتی داشتند. او گفته بود: «مشمئزکننده‌تر از وضعیت اسفناک کشور، پُست‌های انتقادی سلبریتی‌هایی هستش که پارسال همین موقع در حال یارگیریِ بنفش بودن، قبل‌تر هم مشغول یارگیری سبز و امروز هم که منتقدند و فردا هم حامی رنگ مد روز و باب میل اکثریت خواهند بود.»

 

بعد از آن، امیر مهدی ژوله به آن پست سیروان خسروی واکنش نشان داد، ولی در اتفاقی عجیب، اینستاگرام این بازیگر و نویسنده سینما و تلویزیون هک شد! پس از هک صفحه امیر مهدی ژوله، بهاره رهنما در توئیتر ضمن حمایت از ژوله انتقادات تندی را علیه سیروان خسروی مطرح کرد. او در چند توئیت نسبت به نظرهای سیروان خسروی، نقدهای جدی را بیان کرد و از مهم‌ترین نکات اشاره شده توسط بهاره رهنما هم این بود که سیروان خسروی را متهم به جلب توجه با بی‌ادبی کرده بود. در همان زمان و پس از صحبت‌های بهاره رهنما، سیروان خسروی سکوت کرد، اما شایعاتی مبنی بر شکایت او از این بازیگر سینما و تلویزیون شنیده می‌شد.

 

حکم دادگاه در اردیبهشت ۹۹ به نفع سیروان خسروی صادر و خانم بازیگر به تحمل ۵۰ ضربه شلاق تعزیزی محکوم شد. اجرای این حکم به دلیل موقعیت اجتماعی رهنما و همچنین عدم سابقه او، دو سال به حالت تعلیق درآمده است. حکم صادره از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران است. به این ترتیب اگر بهاره رهنما در دوسال آینده مرتکب تخلف شود این حکم نیز خود به خود به اجرا در می‌آید، در غیر این صورت پس از دو سال محکومیت او بی اثر می‌شود.

 

مصاحبه با بهاره رهنما

 

بهاره رهنما بازیگر خنده رو و محبوب سینمای ایران است که جایگاه خاص خودش را در عرصه بازیگری دارد. نقش های بسیاری را به وی محول می کنند. فضای مجازی و امکانات مرتبط با آن بسیار عجیب و غریب شده است. همان‌قدر که می‌تواند جذاب و دوست‌داشتنی باشد تا ساعت‌ها برایش وقت بگذاری به همان مقدار هم ترسناک است تا تو را وارد ماجراهایی دور از ذهن کند.

 

 

هرچقدر هم مثل بهاره رهنما اهل فضای مجازی باشی، اما جایی ممکن است غافل‌گیر شوی و فکر کنی چرا؟ یک پست توییتری از سوی او بهانه این گفت‌وگو شد. پستی که به نوعی جنجالی شد و کلی هم حاشیه‌ساز.

نکته جالب دیگر فضای مجازی به سرعت فراموش شدن همه ماجراهاست،

 

 

اما اظهارنظر بهاره رهنما به نظر ما آن‌قدر مهم بود تا نتوانیم فراموش کنیم و سراغش برویم و به‌رغم سرشلوغی‌اش مثل همیشه، برایمان وقت گذاشت. این روزها علاوه بر هزار و یک فعالیت، مشغول بازی در تئاتری به نام «زنانی که به بزها خیره شدند» است.

 

 

«من اگر جای شما مردها بودم ممکن بود به زن‌ها دل ببندم، اما هیچ وقت به موجودی با این همه تغییرات هورمونی اعتماد نمی‌کردم». همین بود جمله؟

 

 

بله… زنی در یک نمایشنامه به یک مرد این جمله را می‌گوید.

 

 

آن زن شما هستید؟

 

 

لزوما دیدگاه قطعی خودم نیست، گرچه یک دیدگاه علمی درباره احساسات است.

 

 

خواه ناخواه شما نوشته‌اید حتی اگر جمله نمایشنامه باشد که رویکرد شماست.

 

 

این‌که دلیل نمی‌شود… چرا که شما هنوز با شخصیت نمایشنامه آشنا نشده‌اید و چه بسا او کاراکتری مثبت نباشد. ضمن این‌که من همچنان به این جمله اعتقاد دارم و پس از ماجراهایی که ایجاد شد، برای احترام به خانم‌ها و درک درست از جمله نوشتم نظرم در رابطه با مسائل احساسی است.

 

 

من برخلاف باور رایج که زن‌ها تمام عمرشان عاشق یک نفر می‌شوند و پا روی عشقشان نمی‌گذارند، معتقدم این‌طور نیست. اگر چیزی در ذهن یک زن خراب شود، ممکن است پشت پا بزند به همه چیز و علایق و رابطه و برود. این کار زن‌ها خیلی غیرمنتظره است. موضوع این است که همه انتظار برعکسش را دارند. برای همین روی این نکته در آن نمایش پافشاری شده است.

 

 

آیا حدس می‌زدید ممکن است با نوشتن آن جمله وارد چنین ماجرایی شوید؟

 

متاسفانه در فضای مجازی آن هم وقتی فقط با 140 کاراکتر در توییتر سرو کار داری به راحتی ممکن است قضاوت ‌شوی. اشتباه من این بود که باید سریع پشتش می‌نوشتم این جمله، دیالوگ یک نمایش است. هرچند که حرفم را پس نمی‌گیرم. ما در مسائل احساسی… اصولا آدم‌های غیر قابل پیش‌بینی هستند.

 

 

شاید که اعتماد لغت خوبی نبود. شاید جمله درست این باشد به یک زن دل می‌بستم، اما روی احساس او برای همیشه حسابی باز نمی‌کردم. ضمن این‌که این موضوع به اعتماد و ارزش‌های وجودی یک زن که منکرش نیستم، ارتباطی ندارد.

 

 

همین هم خیلی ترسناک می‌کند زن‌ها را… رابطه را.

 

 

همه آدم‌ها ترسناک هستند. مردها هم از جنبه‌های دیگر. ما داریم از تفاوت‌ها حرف می‌زنیم، نه از برتری‌ها یا ایرادها. ضمن این‌که این نظر شخصی من است. من همچنان به بالا و پایین شدن احساسات زنان خیلی اعتقاد دارم که حرف جدیدی نیست و ارتباطی به اخلاقیات ندارد.

 

 

اگرچه دریای احساسات یک زن تلاطم‌های آنی بیشتری از مردها دارد، اما اتفاقا جوامعی مثل ما به دلیل نوع تربیت، فرهنگ و ارزش‌هایی که در وجود آن‌ها نهادینه شده، غالبا کنترل این احساسات را به خوبی در دست می‌گیرند.

 

 

به نظر شما آیا مادرهای نسل‌های قبل ما همیشه و در همه شرایط عاشق همسرشان بودند؟ قطعا نه ولی با ارزش‌ها و اعتقادات از این تلاطم محافظت کردند.

 

 

اگر مرد بودی و چنین شناختی از زن‌ها را داشتی عاشق می‌شدی و دل می‌بستی؟

 

 

حتما… گفتم که من آدم شجاعی هستم. مگر دل بستن، دو دوتا چهارتا دارد که فکر کنی طرف خواهد ماند یا نه؟ مهم نیست.

 

 

نگران‌کننده نبود؟

 

نه، هرگز. این همه جذابیت. کشف یک زن شبیه کشف کائنات است. زن در وجوه مثبت خیلی به خلقت نزدیک‌تر است تا مرد و این پروسه کشف آن‌قدر جذاب هست که ارزش ریسک را داشته باشد. اصولا عشق یکی از بزرگ‌ترین ریسک‌های هر رابطه‌ای است.

 

 

صرف‌نظر از ماجرای احساسات… ممم… شما رویکردهای فمنیستی دارید؟

 

من به‌عنوان عضوی از جامعه زنان نسبت به شرایط موجود و نابرابری حقوق مرد و زن همیشه معترض بوده و هستم، اما فمنیست به این معنا نیستم که این حقوق صددرصد یکسان است، کما این‌که در ادیان آسمانی هم مطرح شده مرد و زن برای تکمیل هم آفریده شده‌اند. نظر شخصی من این است

 

 

ما تفاوت‌هایی با هم داریم و جایی ما باید حقوقمان بیشتر باشد یک جاهایی مردها. باید تفاوت‌ها را شناخت تا جامعه سالم‌تر. در صلح‌تری در اطرافمان حس کنیم.

 

 

مثلا کجاها؟

 

ببینید، من حقوق خواندم و همیشه برایم سوال بود، چرا زن‌ها نمی‌توانند قضاوت کنند که البته می‌دانم بیان این نکته برایم حاشیه خواهد ساخت. اما این بالا و پایین شدن احساسات برای رقت قلب است. من گاهی به‌عنوان حَکَم وارد پرونده‌های قتل شدم، اصلا نتوانستم خودم را کنترل کنم. الان وقتی مراسم ختم می‌روم

 

 

به قدری حالم بد می‌شود که دور می‌نشینم صاحب عزا را به جای آرامش دادن اذیت نکنم. اما یک مرد خیلی خود‌دارتر است. اما مردها در مصائب خوددارتر هستند.

 

 

برای بخش حقوق زنان با توجه به معترض بودن چه کرده‌اید؟

موضوع اغلب داستان‌ها و نمایش‌های من زنان هستند. حتی نمایشنامه‌ای را نوشتم که در آن به زنان و موضوع جنگ پرداختم که اجرا هم شد. نمایشنامه‌ای نیز نوشتم که در سالن سایه اجرا رفت. این کار از جمله معدودترین نمایش‌هایی بود که به مقوله حضور زنان در جنگ پرداخت. اصولا وقتی در ایران متولد می‌شوی، خود به خود گرایشات ذهنی و اجتماعی تو برای دفاع از حقوق زنان قوت می‌گیرد.

 

 

مسائل زنان چندمین دغدغه شماست؟

 

حتما توی سه تای اول است. در ادامه پاسخ به سوال قبلی من زنان زیادی اطراف خودم داشتم استعداد داشتند درس بخوانند، اما میسر نشد به دلیل مسائل زندگی و من تلاش کردم در زمینه تحصیلی موفق باشم، چراکه فکر می‌کردم در خصوص آرزوهای آن‌ها مسئولیت دارم.

 

 

از چه زمانی این موضوع تبدیل به دغدغه شد؟

 

ببینید من مردان خوبی مثل پدرم و دایی‌هایم در زندگی داشتم که خیلی فرهنگی بودند و هستند و به من اعتمادبه‌نفس دادند. اما از زمانی که وارد جامعه شدم، فکر کردم چرا؟ مثلا در حوزه کار خودم چرا زنان کارگردان کمتر امکان کار کردن دارند؟ من فکر کردم همه زنان جامعه مثل خواهران من هستند و دختران جامعه نیز مثل دختر خودم.

 

 

گاهی این برچسب به چنین فعالیت‌هایی زده می‌شود که می‌خواهد شوآف کند و خودش را مطرح کند…

 

 

همیشه نظر آدم‌های باهوش و قضاوتشان برایم مهم‌تر است. جالب این‌که این دسته از افراد کمتر قضاوت می‌کنند. بدیهی است یک فرد باهوش متوجه می‌شود من چرا بخواهم این کار را بکنم؟ آن‌قدر توجه گرفتم که فکر می‌کنم نیازی ندارم… نه انصافا برای من این‌طور نیست. اصلا. در فضای واقعی به لحاظ شغل و بچه کوچک

 

 

خانواده بودن و دختر درسخوان و فعال مدرسه و دانشگاه بودن این اتفاق برای من افتاده است و دیگر در این سن نیازی ندارم. دوست دارم در یک جریان فرهنگی موثر باشم. البته که اگر به نتیجه برسد خوشایند است.

 

 

نتایجی گرفتید؟ موثر بودید؟

 

خیلی زیاد… خیلی جاها مطرح می‌شود درس خواندن یا کار کردن زن مانعی برای توجه به فرزندان و تربیت آن‌هاست، اما من همزمان هم در زمینه تحصیلی و کاری جدی بودم و هم مادر بودن. دختر من سه تا ساز می‌زند و ارتباط خوب و نزدیکی با هم داریم. خیلی خانم‌ها به من ایمیل زدند وقتی دیدیم

 

 

تو توانسته‌ای ما هم با بچه کوچک شروع کردیم به ادامه تحصیل… زنانی را در فضای مجازی ارتباط دارم، می‌گویند تو خیلی انگیزه می‌دهی. این تلاش و جریانی که ایجاد کرده‌ام خیلی انگیزه می‌دهد و راضی هستم.

 

 

من واقعا جنگیده‌ام و فقط مشکل اضافه وزن را نتوانسته‌ام… گاهی برخی که سیگاری هستند و می‌گویند نتوانستیم ترک کنیم فکر می‌کنم اگر من سیگاری بودم یک روزه ترک می‌کردم. من خیلی اراده عجیب و غریبی دارم. برای ادامه تحصیل در یکی از رشته‌ها چهار ماه در خانه را روی خودم بستم و درس خواندم.

 

 

این را سعی کردم در سینما و فیلم‌هایی که بازی کردم جا بیندازم یک زن با اضافه وزن می‌تواند دوست‌داشتنی باشد، لباس رنگی بپوشد و عاشقش شوند. من از محدودیت خودم فرهنگی را جا بیندازم. من نامه‌هایی دریافت کردم، در این خصوص که حالم را خوب کرد… مثلا مادری نامه نوشته بود که دخترش اضافه وزن داشته و من الگوی اعتمادبه‌نفس داشتن او بودم و در زمینه تحصیلی خیلی موفق است.

 

 

آسیب هم دیدی؟

 

بله، خیلی. اما پشیمان نیستم برای این‌که خودم باشم، خیلی تاوان دادم. این روزها می‌بینم خوشحال کردن آدم‌ها چقدر خوشحالم می‌کند.

 

 

چه کارهایی را در دهه 40 زندگی دوست دارید انجام بدهید؟

 

دو تا زبان یاد بگیرم… هدف سختی هم هست و خصوصا این‌که در زبان استعداد ندارم. دیگر این‌که خیلی سفر بروم و با فرهنگ‌ها آشنا شوم. باید آدم صبورتری شوم.

 

 

بهاره رهنما را چطور قضاوت می‌کنی؟ مثلا بخواهی نمره بدهی به او.

 

حتما اگر خیلی نشناسمش از دستش حرص می‌خوردم، چون این میزان انرژی و فعالیت با وجود ژن تنبلی ایرانی، اعصاب خرد‌کن است. اما اگر به او نزدیک بودم، برای مجموعه تلاش‌هایش به او احترام می‌گذاشتم. ببین در محافل مختلف حتی روشن‌فکری چقدر درباره اضافه وزن من کامنت گذاشته شده است، اما هیچ کسی به من نگفت چه خوب چهار تا رشته دانشگاهی درس خواندی.

 

 

کدام اولویت دارند؟ بازیگری، نویسندگی و…

 

تئاتر… بله تئاتر را به سینما و تلویزیون ترجیح می‌دهم. تئاتر خود زندگی است. حال عجیبی دارد. باید بازیگر تئاتر می‌شدم. سینما صرفا حرفه و کارم است، ولی تئاتر عشق است خیلی زیاد و بعد ادبیات. جایی وودی آلن گفته وقتی تئاتر کار می‌کنم می‌توانم داستان بنویسم، اما سینما کار می‌کنم نه. من این را گفتم و آقای مدیری سر به سرم گذاشت و گفت خودت را با وودی آلن مقایسه می‌کنی؟(خنده)

 

 

اوج خواسته‌ها؟

 

آدم از لحاظ انسانی کامل‌تری شوم. این آرامش در خودم بیشتر شود و هم به دیگران منتقل کنم. در کشور خودم منشأ تاثیری در زندگی بچه‌ها و حیوانات باشم، چون این دو گروه از پاک‌ترین و بی‌پناه‌ترین آفریده‌های خداوند هستند.

 

 

ممکنه کار عجیب و غریب و به دور از انتظار بکنید؟

 

بله، چون آذر ماهی هستم (خنده). همیشه دوست داشتم یک بار پای سفره عقد بگویم نه که نشد.