حمله زمینی اسرائیل به لبنان آغاز شد
همانطور که پیش بینی میشد، اسرائیل بعد از سه فاز عملیات تروریستی (انفجار پیجرها، انفجار وسائل الکترونیکی و عملیات شهادت سیدحسن نصرالله) حمله زمینی به جنوب لبنان را آغاز کرده است. از همان ابتدا که اسرائیل به صورت زمینی و برخلاف تعیین خط قرمز های متعدد تعیین شده، وارد خاک غزه شد، قابل حدس بود که بعد از فراغت از زیرو رو کردن غزه، به سراغ شمال سرزمین اشغالی و جنوب لبنان حرکت می کند.
می توان حدس زد که حمله به جنوب لبنان با احتیاط بیشتری در روزهای آینده دنبال شود
داوود حشمتی در امتداد نوشت: از صبح امروز گزارش ها و ویدیوها منتشرشده در خبرگزاری رویترز حاکی از آن بود که تانکهای ارتش اسرائیل در شمال این کشور و در مرز لبنان جمع شدهاند و به حالت آمادهباش قرار گرفتهاند و حالا در آخرین ساعات روز دوشنبه 10 مهرماه 1403، گزارش ها حاکی از ورود اسرائیل به خاک لبنان است. خبرنگار المنار گزارش داده است که «ارتش لبنان، ایست های بازرسی خود در نقاط مرزی با فلسطین اشغالی را تخلیه کرده و به شهرکهای مرزی منتقل شده است.»
پیشتر واشنگتنپست به نقل از یک مقام آمریکایی اعلام کرد که «اسرائیل به ایالات متحده اطلاع داده است که قصد دارد به زودی عملیات زمینی محدودی را در لبنان آغاز کند» همچنین منابع آگاه به سیانان گفتند که «ایالات متحده نگران است که تهاجم زمینی محدود ممکن است به عملیاتی بزرگتر در درازمدت تبدیل شود.»
نگاه اسرائیل به این جنگ، به مثابه «جنگ شمشیرهای آهنین است» این را از یادداشت سرتیپ «ایل پچت»، فرمانده «مرکز دادو» که در ویژه نامه سالگرد حمله 7 اکتبر منتشر کردند می توان دریافت. او از این جنگ باعنوان «جنگ شمشیرهای آهنین» یاد کرده و معتقد است: «جنگ شمشیرهای آهنین» در زمانی آغاز شد که ارتش اسرائیل در جریان یک بحث مفهومی و فرآیندی برای تدوین استراتژی و مفهوم عملیاتی مقابله با تهدید ایران (در درجه اول) و یک چالش چند وجهی قرار داشت و تلاش می کرد تا با تحقیق و یادگیری استراتژی مناسب را اتخاذ کند»
این فرمانده ارتش اسرائیل از دو رویکرد متفاوت در قبال ایران یاد می کند: «در چند سال گذشته رویکردهای متفاوتی در ارتش اسرائیل و نهادهای امنیتی در رابطه با این سوال ایجاد شده است که چالش اصلی پیش روی ارتش اسرائیل چیست و چه پاسخی مفهومی برای آن لازم است. در دو دهه گذشته، رویکردهای مسلط، حلقه اول را در حزب الله و حماس به عنوان چالش اصلی برای ارتش اسرائیل می دیدند که در رویکردی قاطع، یا در رویکرد عملیاتی محدود و یا در قالب ترکیبی تمرکز می کرد. در عین حال، رویکردهای دیگری وجود داشت که ایران را کانون تهدید می دانست که قدرت نظامی را به چالش میکشند و باید با اقدامات پیشگیرانه و یا با تقویت رویکرد تهاجمی و فعالانه، از جمله «رقابت استراتژیک» بلندمدت، در مقابل آن آماده شد.»
حالا همانطور که پیش بینی میشد، اسرائیل بعد از سه فاز عملیات تروریستی (انفجار پیجرها، انفجار وسائل الکترونیکی و عملیات شهادت سیدحسن نصرالله) حمله زمینی به جنوب لبنان را آغاز کرده است. از همان ابتدا که اسرائیل به صورت زمینی و برخلاف تعیین خط قرمز های متعدد تعیین شده، وارد خاک غزه شد، قابل حدس بود که بعد از فراغت از زیرو رو کردن غزه، به سراغ شمال سرزمین اشغالی و جنوب لبنان حرکت می کند.
استراتژی اسرائیل تصاحب زمین های غزه، و حتی جنوب لبنان است. اگرچه آمریکا می گوید امیدوار است این یک حمله طولانی مدت نباشد، اما با این حال، باید مطمئن بود که ارتش رژیم قصد ندارد فرصت به دست آمده بعد از 7 اکتبر را از دست بدهد. آنها می خواهند مناطقی که برایشان خطرآفرین است، تصاحب و در طول زمان از آن خود کنند. از همین رو، هم «زمین های غزه و جنوب لبنان را تسخیر خواهند کرد» و هم طی این فرآیند به یک جنگ فرسایشی و طولانی مدت با ایران می پردازند.
با این حال اسرائیل نشان داد که هیچ چیز برایش اهمیت ندارد. نه محکومیت های بین المللی و نه افکارعمومی معترض در جهان. مردم سرزمین اشغالی هم برایشان اهمیتی ندارد که هر روز در غزه کشتار میشود. آنها تنها به یک چیز واکنش نشان میدهد، آنهم کشته شدن اسرائیلی هاست. همچنان که دیدیم بعد از کشته شدن 6 اسیر اسرائیلی موجی از تظاهرات در تل آویوو به راه افتاد.
در چنین وضعیتی ورود اسرائیل به خاک لبنان اگر با پیش روی زیاد همراه باشد، امکان اینکه حزب الله هم بتواند ضرباتی وارد کند که باعث کشته شدن سربازان اسرائیلی شود، بسیار زیاد است. از همین رو می توان حدس زد که حمله به جنوب لبنان با احتیاط بیشتری در روزهای آینده دنبال شود.