حس ناکافی بودن چگونه خوشحالی را از ما میگیرد؟
اسیر رؤیای دیگران نشویم/ حس ناکافی بودن چگونه خوشحالی را از ما میگیرد؟
در مترو لندن جمله ای به تناوب تکرار شده است "it is ok not to be ok" به این معنا که اگر حالتون خوب نیست همچین غیرطبیعی نیست". این جمله و عبارتهای مشابه در چهارچوب مبارزه با خودکشی حدود ۷۰۰۰ نفر در سال در بریتانیاست.
در این دنیای پرآشوب و پر تغییر و شتابان٬ خشنود و خوشحال بودن همانند دُر و گوهر نایاب است. گمگشته آدمهاست. فارغ از مرز های جغرافیایی. کمتر آدمی را میتوان یافت که آرزوهای دور و دراز نداشته باشد! و به اکنون و حال خود خشنود و رضامند باشد!
ما در عصری زندگی می کنیم که گردش عظیم اطلاعات در کنار مزایای غیرقابل انکارش رویای شادی دایمی را از ما ستانده است. چون اطلاعاتی که هر لحظه وارد ذهن ما می شود قابل قیاس با گذشتگان و نسل های پیشین نیست. ما اصولا با حجم روزانه ۴۰۰ گیگ اطلاعات پردازش نشده ای که وارد ذهن مان می شود به سادگی نمی توانیم خوشحال باقی بمانیم. چرا؟
چون ذهن ما در برابر هر نوع دادهای ( data) واکنش نشان می دهد! برای مثال اگر دو عدد ۱۴ و ۲۰ جلوی چشمان ما باشد٬ ذهن به صورت ناخودآگاه مقایسههایی انجام می دهد و اثر جانبی اش قضاوتی است که رخ میدهد. حال تصور کنید ذهنی که آموزش ندیده است در برابر چندصد گیگ دیتایی که از شبکه های اجتماعی٫ رسانههای گروهی و سایر ابزارها به دست می آورد به چه استیصالی میرسد!؟
ما به طور روزانه در معرض انبوهی از دادهها هستیم که خود به ۳ نوع information ‚ misinformation و disinformation قابل طبقه بندی است که شامل اطلاعات؛ اطلاعات نادرست و اطلاعات نادرستی میشود که عمداً تولید و منتشر میشوند؛ می باشند!
وقتی که ذهن در برابر حجم انبوهی از این سه نوع اطلاعات قرار می گیرد - که بخش اجتناب ناپذیر زندگی امروزی شده است - به مقایسه ای بی پایان از حجم انبوهی از داده های درست و نادرست می پردازد که خروجی اش دست کم حس ناخوشایندی است چون اساسا ذهن اغلب انسانها توان پردازش حجم انبوه information را ندارد چه برسد به misinformation و disinformation که نیازمند ذهنی است که آموزش دیده باشد.
یکی از خروجی های این چالش دایمی ذهن و داده ها مفهومی است به نام imperfections به معنی ناکاملی ها – کاستیها. حجم انبوه ها دادهها از ما کمالگرایانی غیرقابل توقف ساخته که حتی تصویر درستی از آینده آرمانی خود نداریم!
مطمئنا صرفا یک عامل در پدیده حس ناخوشبختی و ناکافی بودن تاثیر ندارند و نمی شود پدیده حس ناکافی بودن را به عامل انفجار اطلاعات - از هر نوع آن - تقلیل داد و فروکاست. اما عامل فوق اثری مهم در بازتولید حس ناکافی بودن در جوامع مختلف دارد.
نقل قول معروفی از ژان پل سارتر- فیلسوف فرانسوی - هست که گفته بود "چیزی وحشتناک تر از گرفتار شدن در رویای دیگران نیست." در واقع حجم انبوه داده های درست و نادرستی که ما هر روز با آن مواجهیم جریانی دایمی از این توصیف سارتر ایجاد می کند که حس ممتد ناکافی بودن است.
در حالیکه اساسا هیچچیزی کامل و بی نقصی ( perfect) در این دنیای به سرعت در حال تغییر و تحول وجود ندارد حجم انبوه misinformation و disinformation ها در حال ترسیم perfect هایی هستند که با imperfect ( ناقص) بودن فقط و فقط چند کلیک فاصله دارند!
در این انبوه داده های نادرست و درست و مغشوش که ذهن ما درگیر آن است بخش از روان ما هم درگیر وجود کمال نایافته imperfect است که ذهن در حال تولید آن است.
یکی از دلایلی که مهاجرت در ایران و حتی در دنیا به گرایش عمومی trend -بدون در نظر گرفتن شاخص های فردی و اجتماعی هر شخصی - تبدیل شده است همین حس ناکافی بودن آدم هاست.
در کنار آموزش هایی که ما برای برخورد و مدیریت اطلاعات و داده ها نیارمندیم به نوع مهمتری از آموزش digital fasting ( روزه دیجیتال) هم نیازمندیم. این حس دایمی ناکافی بودن که ناشی از نزاع ذهن و داده هاست می تواند انواع حادی از افسردگی را با عوارض غیرقابل بازگشت و حتی خودکشی ایجاد کند.
*پینوشت: نوشتار فوق صرفا اثر اطلاعات بر جنبه ای فردی زندگی انسان ها را بررسی می کند و جنبه های اجتماعی و توسعه ای گردش اطلاعات و مقایسه های آماری را که اساس توسعه جوامع است انکار نمی کند. در ضمن این نوشتار پدیدۀ مهاجرت را به این عامل فرو نمیکاهد.
منبع: عصر ایران