کد خبر : 152606 |

محمود دردکشان: کابینه پزشکیان، کابینه عبور از موانع است/ پزشکیان می‌دانست که گاهی ریاست‌جمهوری در ایران به استخر فرح، حصر و زندان ختم شده‌ است

کسانی که به پزشکیان نقد دارند، باید بگویند چگونه می‌تواند از گردنه مجلس عبور کند. اتفاقی که افتاده، براندازی نبوده که بگوییم می‌خواهیم همه ارکان و پست‌ها در دست ما باشد/ تاکید من این است که نقد منصفانه‌ی  پزشکیان، ارائه پیشنهادهایی که مقوم ارتباط ملت باشد، و مبارزه جدی با  سنگ اندازی‌ها و افرادی که می خواهند این فرصت از ایران و مردم ایران سلب شود.

مسئله‌ی پزشکیان رئیس جمهور شدن و رسیدن به قدرت نبود

 

سرویس سیاسی مستقل آنلاین: در ادامه گفتگوها با محمود دردکشان تحلیلگر و فعال سیاسی به گفتگوی پنجم رسیدیم. هدف از این گفتگوهای زنجیره‌ای یافتن پاسخ مناسب به این سوال است که اکنون در کجا ایستاده‌ایم و چه برآوردی از آینده جمهوری اسلامی داریم؟ آیا پزشکیان خواهد توانست کشور را از گردنه‌ی براندازان خارج از ایران و تندروهای داخل نظام، عبور دهد یا نه؟ 

گفتگوهای اول، دوم، سوم و چهارم را از لینک بخوانید. 

 

مجموعه این گفت‌وگوها به بحث انتخاب کابینه رسید. آقای پزشکیان شورایی به نام شورای راهبری تشکیل داد. این شورا با حضور بیش از چهارصدوپنجاه نفر از اعضای احزاب و نخبگان سیاسی تشکیل شد. این افراد در کمیته‌ها و کارگروه‌های مختلف کار کردند، بحث کردند تا افرادی را برای کابینه انتخاب کنند. این شورا برای برخی از وزارتخانه‌ها 10 نفر به رئیس‌جمهور منتخب مردم معرفی کرده بودند. آیا شما فکر می کنید عملکرد شورای راهبری قابل دفاع است؟

همان‌طور که اشاره کردید ما چهار گفت‌وگو با هم داشتیم که اگر روند این گفت‌وگوها را بررسی کنیم، محورهای شفاف و مشخصی در آن‌ها وجود دارد. با توجه به پیشینه تاریخی ریاست‌جمهوری در ایران و اینکه آقای پزشکیان هم سابقه‌ی نمایندگی مجلس دارند و هم سابقه وزارت، به نظر من هم کشور و هم جناح‌های مختلف را می‌شناخت. ایشان می‌دانست که گاهی ریاست‌جمهوری در ایران به استخر فرح، حصر و زندان هم ختم شده‌است. ایشان سرنوشت میرحسین، رهنورد و کروبی را دیده بود و وارد این صحنه شد.
ضمن اینکه ایشان وابستگی تشکیلاتی به هیچ جریان سیاسی و اجتماعی نداشته که به پشتوانه آن بتواند عمل کند.
نکته دیگر مورد بررسی هم شرایط خاص منطقه‌ای بود.

ما در مصاحبه‌های قبلی  به این موضوعات پرداختیم که چرا با وجود همه این مسائل ایشان وارد عرصه‌ی انتخابات شد؟

در ادامه بررسی کردیم که با ورود ایشان به «پاستور»، چه چالش‌هایی پیش رویشان است و چه موانع مهمی را باید در مسیر ببینند؟ از جریان‌هایی که به‌دنبال انتقام خواهند بود گفتیم و از ریشه‌های پنجاه ساله‌ای که به حجتیه می‌رسند.

آقای پزشکیان با حمایت 26 درصد از مردم وارد پاستور شد و بخش بزرگی از مردم در نتوانستند به او اعتماد کنند. 50 درصد از مردم که رأی ندادند و باوری به این امکان تغییر از طریق نتخابات نداشتند.
بخشی از کسانی که در مقابل پزشکیان قرار داشتند، مافیای کاسبان تحریم بودند که آن‌ها هم با هرنوع تغییری که مانع منفعت‌های کلان آن‌ها باشد مخالف بوده و هستند. منافع آن‌ها در حفظ وضعیت موجود است.
و تلاش گسترده‌ای که برای ایجاد ناامنی و تخریب شخصیت ایشان می‌کنند.
اما شاید شاخص‌ترین چالشی که در همین دوران کوتاه دربرابر پزشکیان ایجاد شد، ترور اسماعیل هنیه بود. تروری که پیام آشکار و روشنی به پزشکیان داشت. این پیام در فاز امنیتی و سیاسی، معنادار بود و می‌خواست به پزشکیان بگوید که از کرده، پشیمانت می‌کنیم؛ خیلی هم دستمان باز است.

چنین اتفاق بزرگی نیاز به پیگیری دارد و نیروهای امنیتی باید پاسخگو باشند که چطور چنین اتفاقی افتاده است.

مانع جدی بعدی در مسیر پزشکیان، مجلس است. مجلس در تصاحب جبهه پایداری است و عبور از این سنگر نیاز به لطائف‌الحیل دارد.  می‌خواهم بگویم تمام این علائم حاکی از این است که حتی تحمل یک لحظه بودن پزشکیان در این مسند را ندارند.
در چنین شرایطی پزشکیان ابتکاری بسیار دموکراتیک داشته و بخش بزرگی از کار را به یک شورا سپرده است. تعداد قابل ملاحظه از نخبگان دولت‌ها قبلی و برخی از دانشگاهیان را به‌کار گرفت و چنین شورایی را طراحی کرد.
تا اینجا خواستم بگویم چه موانعی برسر راه است و ایشان چه تمهیداتی برای عبور از این موانع داشته. واقعیت این است که بهترین کابینه و بهترین ترکیب وزرا هم که باشند، باید از گردنه سخت مجلس عبور کنند. هنر پزشکیان این است که بتواند از این گردنه عبور کند.
آنچه می‌بینید در لیست اعلامی به مجلس می‌بینید حاصل کار و تلاش ایشان است‌. درواقع برای عبور از سنگر مجلس، به حداقل‌ها بسنده کرد.

در همین ترکیب وزرا (ضمن احترام به همه اعضای کابینه) دوتا شخصیت کلیدی است؛ آقای میدری و آقای ظفرقندی. درواقع در ترکیبی که همه در آن قابل احترامند، سه عضو سهم ملت و جامعه است؛ یکی خود پزشکیان و دونفر دیگر این دو عزیز.

باید توجه داشت با روش خالص‌سازی هیچ‌کدام از بخش‌های جامعه، سهمی نداشتند و پشیزی در آن رویکرد ارزش و اعتبار نداشتند.
به‌نظر من دیگر اعضای کابینه، برای عبور از گردنه‌هایی است که در مسیر قرار دارد.

پزشکیان می‌تواند بگوید «نمی‌گذارند با آدم‌هایی که مدنظرم است، کار کنم، من هم قهر می‌کنم و در خانه می‌نشینم تا فرصت تاریخی ملت را نسوزانم». با‌توجه به نکاتی که در نخستین گفت‌وگو ذکر شد، ایران آبستن حوادث است، با ترور هنیه  چه بسا اگر پزشکیان نبود، تا الان ایران هم عملیات نظامی انجام داده بود و ممکن بود ویرانی‌هایی حاصل شود؛ ویرانی‌هایی که تاوان آن را مردم باید می‌دادند.

درحال‌حاضر، رأی مجلس به وزرای پیشنهادی، کارتی در دست جریان‌های تندرو مانند پایداری‌چی‌ها و برخی از براندازهای وابسته است. آن‌ها فقط براساس منافع و مصالح خودشان سعی می‌کنند از این ابزار برای تخریب پزشکیان و کاهش امید در مردم استفاده کنند. حال چه انتظاری از پزشکیان می‌توان داشت؟ عقل چه حکمی می‌کند؟ آیا پزشکیان کنار بکشد؟ او پا در راهی خطیر گذاشته، خون دل‌ها خورده و تلاش کرده و جلو آمده تا توانسته شعله‌های کوچکی از امید را در دل بخشی از مردم ایجاد کند. حال در مواجهه با نخستین سنگر شکست را بپذیرد؟

ما باید بپذیریم پزشکیان یعنی شورای راهبری و همین کابینه. واقعیت وجودی پزشکیان برای رسیدن به این فضا در گفتار خودش با تعبیرهای زیبای نهج‌البلاغه موجود بود. او گفت گردنش را گرو گذاشته است!
کسانی که به او نقد دارند، باید بگویند چگونه می‌تواند از گردنه مجلس عبور کند.
اتفاقی که افتاده، براندازی نبوده که بگوییم می‌خواهیم همه ارکان و پست‌ها در دست ما باشد.
دولت هم ناگزیر است به جریانات حاکمیتی موجود امتیاز بدهد. ما باید واقعیت‌ها را بپذیریم.

می‌خواهم یک نکته تاریخی هم عرض کنم، همین وضع موجود و همین کابینه‌ای که می‌بینیم، حاصل و برآیند کنشگری‌ها و ناکارآمدی‌های همه جریان‌های سیاسی و مدعی داخل کشور است؛ به‌ویژه جریان‌های نزدیک به اصلاح‌طلبان. به‌وضوح مشاهده می‌شود که چقدر جریان‌ها دستشان از نظر نیروی انسانی خالی است. پس باید اینجا به خودمان هم نقد داشته باشیم.
واقعیت این است که باید بدانیم که کجای کار هستیم؟ جریان‌های مقابل، تشکیلات سراسری دارند، ما که ادعای اصلاح داریم، تشکیلات نداریم و از نسل جوان هم بسیار فاصله داریم. ما که اینقدر ادعای حمایت از نسل جوان و نسل زِد را داریم، نتوانسته‌ایم بین آن‌ها اعتباری کسب کنیم، این مشکل را توضیح نمی‌دهیم، ولی طلبکار پزشکیان هستیم.

من نمی‌گویم پزشکیان نباید نقد شود! او حتما باید نقد شود. تا کسی نقد نشود، ایرادها و مشکلاتش برطرف نخواهد شد.
ولی به هرحال هدف این است که راهی برای خروج از وضعیت بحرانی فعلی بیابیم.


فکر می‌کنم شما نیمه پر لیوان را می‌بینید یعنی آن بخش آقای میدری و آقای دکتر ظفرقندی را تایید می‌کنید ولی وزرایی هستند مثل وزیر کشور آقای سردار مومنی یا حتی وزیر اطلاعات که ما می‌دانیم در اختیار رئیس جمهور نیست. اما ایشان درباره آقای پزشکیان تشبیه می‌کند به معاویه و عمروعاص زمان. یعنی می‌توان با صراحت گفت یک بخشی از جبهه پایداری یا احمدی نژاد در کابینه نفر دارند.
ایشان وعده داده بود که از زنان، اهل سنت، اقلیت‌ها و جوانان استفاده خواهد کرد. الان یک نفر اهل سنت نداریم و از زنان یک نفر آمده که هم همین الان هم با ایشان مخالفت‌های شدید می‌شود. جوانترین وزیر معرفی شده دهه پنجاهی است.  
آیا شما فکر نمی‌کنید این کوتاهی آقای پزشکیان بوده؟ 


 من در سوال قبلی عرض کردم شما بنا را بگذارید از نوزده وزیری که معرفی شده همین دو تا وزیر از ناحیه مردم است. هفده تاش هم آن نفراتی که مجلس حتما تایید می‌کند. 

نیمه پر و نیمه خالی لیوان موضوع دیگریست، ولی در اینجا اینگونه می‌توان استدلال کرد همین که حداقل این دو شخصیت کارآمد و موثر برگزیده شدند، یک گام به پیش هستیم.

من معتقدم ایران آبستن حوادث است، یا ما باید از کابینه و ریاست جمهوری ایشان صرف نظر کنیم یا واقعیت به ما می‌گوید که حداقلِ پیروزی ما، این دو نفر هستند و مشکل هم ترفندها و عملکرد طرف‌های مقابل و جریان‌هایی هستند که درگفتگوهای قبل اشاره داشتم .

منتها ما باید با نقد دلسوزانه و منصفانه‌ی دولت در زمان اجرا، در کارآمدی و بهبود اوضاع موثر باشیم .

نقدی که به آقای پزشکیان وارد است این  که چرا قبل از معرفی کابینه به مجلس موضوعات را با مردم درمیان نگذاشتید. باید خیلی صریح و شفاف می‌گفت اگر خطیب را معرفی کردم به چه علت بوده است. 

در مصاحبه قبلی گفتیم آقای پزشکیان باید همواره با مردم گفتگو کند، بشنود و نجوای همیشگی در گوش مردم داشته باشد.

از ساز و کار آقای منتظری توضیح دادم که چگونه با بطن جامعه در ارتباط بود. این است حلقه مفقوده پزشکیان.

اگر آقای پزشکیان توضیح داده بود که چرا این کابینه معرفی شده، چنین شوک روانی به جامعه وارد نمی‌شد. من هم با شما موافقم، مگر دلِ خوشی دارم از این ترکیب کابینه؟
ولی معتقدم باید یک ساماندهی اولیه بشود و  اصلاح کابینه را بگذاریم مرحله بعدی. 
 

آیا الان نقطه ضعف ایشان این است که با مردم گفتگو نکردند؟ یعنی از موقعی که آمدند ما نه یک کنفرانس مطبوعاتی نه یک گفتگوی رو در روی تلویزیونی از ایشان دیدیم شما فکر می‌کنید مشکل کجاست؟


آقای پزشکیان به لحاظ فکری و اندیشه کمتر درگیر این مسائل بوده، بالاخره رابطه برقرار کردن با مردم یک هنر است. به نظر می‌رسد یکی از ضعف‌های ایشان عدم توانایی ایجاد ارتباط با مردم است.

ارتباط گرفتن با مردم یک هنر است و باید کمک‌شان کرد تا خوب ورزیده شود. اگر ایشان در کنفرانس مطبوعاتی شرکت نکرده به نظر می‌رسد یکی اینکه ضرورت گفتگوی رودررو برای ایشان حل نشده و دیگر عدم مهارت ایشان در این زمینه می‌باشد.

همه دوستان باید تلاش کنند تا این اتفاق بیفتد. زیرا اگر آقای پزشکیان با بدنه جامعه مرتبط نشود مطمئن باشیم جریانات مقابل ایشان را به حاشیه می‌رانند.

شما دولت آقای هاشمی را خاطرتان هست که ایشان اولویتشان را به اقتصاد قرار دادند و به همین خاطر وزارت ارشاد را به آقای میرسلیم دادند. وزارت اطلاعات هم دست آقای فلاحیان بود. بعدها یکی از مشکلات ایشان این بود که هیچوقت نتوانست از عملکرد وزارت اطلاعات و ارشاد خودش دفاع بکند. حالا آقای پزشکیان هم دارد همین راه را می‌رود؟


ببینید مناسبات زمان آقای هاشمی و جایگاه آقای هاشمی با آقای پزشکیان زمین تا آسمان متفاوت است. آقای هاشمی خود یکه‌تاز میدان بود و همواره تکیه کلامش  این بود که من به اندازه کافی خودم سیاسی هستم وزرای سیاسی نمی‌خواهم. الان وزارت اطلاعات یک تعریفی دارد و یک جایگاهی، آن زمان یک جایگاه و تعریف دیگری. در زمان آقای هاشمی تعریف جایگاه وزارت اطلاعات به عنوان ابزار کنترل منتقدین بود. بنده زندانی سیاسی زمان آقای هاشمی بودم و  این نکته را می‌فهمیدم  آقای هاشمی  کشور را توهمی اداره می‌کرد. اما امروز شرایط تغییر کرده است.

با توجه به اینکه آقای پزشکیان یکی دو سهمیه‌ هم به آقای قالیباف داده باز هم  نتوانسته یک تضمینی دریافت کند که کابینه‌اش را از گردنه مجلس  به سلامت عبور دهد.


قابل پیش بینی نیست. یک نکته دیگه را هم من مایلم به بحث قبلی اضافه کنم.
این نکته را باید در نظر داشت که یک وزارتخانه بیش از اینکه توسط یک وزیر اداره شود توسط ساختار‌ها و زیرساختارهای آن اداره می‌شود.

اگر از منظر الزامات اجرایی شرایط کشور و دولت را ارزیابی کنیم، صرف اینکه بگوییم فلان فرد وزیر بشود کفایت نمی‌کند. چرا که در طول این سال‌ها، همه زیرساختار را آلوده و آسیب پذیر کرده‌اند. حالا شما بهترین فرد را بعنوان وزیر معرفی کن!

همه این واقعیت‌ها را می‌دانیم. به خصوص در رابطه با وزارت اطلاعات، وزارت نیرو و ‌‌... حالا اصرار کنم که آقای ایکس بشود وزیر بعد فردا در باتلاق بهم ریختگی ساختار‌ آن وزارت خانه گرفتار می‌شود. باید پاسخ‌گو هم باشد و ما هم به نوعی باید پاسخگو باشیم. با این وصف چرا از خودشان دعوت نکنیم که کار را به عهده بگیرند و ما مطالبه‌گری کنیم؟ سیلی واقعیت دیر یا زود همه را متواضع می‌کند. نمونه‌اش پذیرش صلاحیت پزشکیان است. آن‌ها باید در کار با دولت پزشکیان ضعف مفرط خود را بروز دهند و پزشکیان طلب‌کارانه ایشان را مواخذه و عزل کند. اینها نکات اجرایی است که جریانات روشن‌فکری ما باید بیشتر به آن توجه کنند.

ما که در معرفی کابینه نمی‌خواهیم دکور و نمایش ترتیب بدهیم. قرار است کشور اداره شود. سنگر اول جلوی دولت پزشکیان مجلس است ولی جریان مقابل سنگرهای ناکارآمد سازی وزارت‌خانه‌ها را هم دارد که باید وزیری باشد که سنگرهای بعدی را هم بشکند و در صورت بروز ناتوانی، وزیر مواخذه هم بشود.

شما در واقع خوش بین هم نیستید به اینکه بتواند از مجلس رای اعتماد کل کابینه را بگیرد؟!

آن شناختی که من از پایداری‌ها دارم حرف و حدیث‌های دیگری است. حالا منتظر  می‌مانیم تاچه اتفاقی بیفتد، چه کسانی عربده کشی خواهند کرد و چه مسائلی مطرح می‌شود.

 بسیار خب ما در دولت احمدی نژاد که بیشترین افتادن وزرا را داشتیم چهار تا وزیر افتادند و فکر می کنم آقای روحانی هم سه تا وزیرش افتادن فکر می‌کنید که...؟

آن ترکیب  مجلس ترکیب دیگری بود این ترکیبِ متفاوتی است. البته در بین نمایندگان آدم‌های فهمیده‌ای هم هستند، باید دید چه اتفاقی خواهد افتاد.

 

فکر می‌کنید اصلا معرفی وزرا به مجلس  در جامعه بازخورد مثبتی داشته؟ بین نیروهای اجتماعی و سیاسیون یا نه؟ این اسامی بازخورد مثبت هم نداشته است؟ یعنی بالاخره باید یک فضاسازی میشد.

بله عرض کردم ای کاش آقای پزشکیان قبل از اینکه به مجلس اعلام کرده بود با مردم صحبت می‌کرد و نمی‌گذاشت مردم دچار شوک شوند. این گفتگو نکردن با مردم آسیب جدی وارد خواهد کرد.

مردم خیلی  فهمیده و هوشیار هستند. اگر دقت کنیم ما بیست و شش درصد از این مردم هستیم. کاسبان تحریم‌ها، پزشکیان را برنمی‌تابند. برخی از آن‌ها پزشکیان را خائن می‌دانند. مثلا سلطنت طلب‌ها براین باورند که پزشکیان مردم را از مواهب ملوکانه رضا پهلوی محروم کرده، از طرفی پایداری‌ها هم  پزشکیان را خائن می‌دانند، چرا خائن است؟ چون ظهور امام زمان را به عقب انداخته اگر جلیلی رئیس جمهور شده بود امام زمان زودتر ظهور می‌کردند. ما با این فجایع مواجهیم.

بله به جامعه شوک وارد شد، جامعه مات و مبهوت شد، خیلی‌ها که دل بسته بودن زده شدند، حالا دوستان دارند تلاش می‌کنند فضای مناسب‌تری ایجاد بکنند. آقای پزشکیان در یک مخمصه‌ی بزرگ وارد شده است.
مسئله‌ی پزشکیان که رئیس جمهور شدن و رسیدن به قدرت نبود مشکل شهرت نداشت.
ایشان امیدواری را به جامعه تزریق کرد.
اما اینکه چرا و چگونه باید با ایشان همدلی نمائیم بستگی به تحلیل‌مان از شرایط دارد.

با دغدغه نسبت به سرنوشت ایران و تصور اینکه در آینده نه چندان دور بحران‌های متعدد پیش‌رو همه‌ی ماست، وجود پزشکیان در راس قوه مجریه‌ را مغتنم می‌شمارم.

این که شما مدام تاکید می‌کنید برای اینکه کشور آبستن حوادثی ست در آینده، آیا می‌شود پیش بینی کرد جنگی در پیش داریم؟

جنگ بخش نازل آن است. ما در آینده بحران رهبری داریم در آینده نه چندان دور که شفاف به شما بگویم! و این خیلی تعیین کننده‌گی دارد برای سرنوشت کشور. بود و نبود کشور در گروی چالشِ گذار رهبری است.
در بحران رهبری ما جنگ هم خواهیم داشت و این‌بار متاسفانه نه فقط خارجی.

پس آقای پزشکیان الان با وزارت کشور و وزارت اطلاعاتش یارکشی می‌کند؟!

 این موضوعات را نه می‌شود و نه باید خیلی صریح گفت‌. آقای پزشکیان فعلا این افراد را  معرفی کرده، تا در مجلس چه شود و بعد پزشکیان با ترکیب این کابینه چه کارهای انجام دهد.
استراتژی هم این است که کار به نفع مردم پیش برود، نباید پزشکان را  تنها گذاشت.

آقای پزشکیان به میدان آمده ما باید کمک کنیم تا سرنوشت مردم تغییر کند.

شما خوش بین هستید در نهایت به عملکرد کابینه ایشان؟
بهیچ وجه! فقط خوش‌بین به توانمندی مردم هستم. همانطور که در اولین مصاحبه عرضه داشتم این انتخابات به منزله‌ی توان سنجی اجتماعی است. ان‌شاءلله در گفتگو‌های بعدی به آن می‌پردازیم.

اجمالا این‌که به لطف خدا و توانمندی مردم خوش‌بین هستم. هیچ کابینه‌ای را هم بدون پشتوانه مردمی موفق نمی‌دانم. بویژه دولتی که با فاجعه درون ساختاری و ناکارآمدی مواجه است. خود شما میزان کارآیی در سطح ادارات راچگونه ارزیابی می‌کنید، چقدر امیدوار به آن هستید؟!

یاس و افسردگی و احساس عدم تعلق را در سطح کارمندان رتبه‌های پایین‌تر دولت را هم می‌توان دید. آن‌ها باور دارند که قربانی این فجایع ساختاری و دولتی شده‌اند. دولت در تامین حقوق کارکنان خود هم بحران دارد.

دولت بحران کارآمدی دارد بله و این مشکلات ناترازی‌ها اسم‌هایی است که بر این بحران ناکارآمدی گذاشتند، آقای پزشکیان هم که با مردم گفت وگویی نداشته، خب باید این مردم بدانند که داستان چیست و بعد توانایی خودشان را بیاورند مکانیسم حمایت چطوری است؟

 

اولا آقای پزشکیان باید بین رئیس دولت بودن و رئیس جمهور بودن انتخاب کند. با بحران‌هایی که ساختار دولتی دارد اگر پزشکیان متوقف در رتق و فتق امور دولت شود، از مردم و مشکلات مردم باز می‌ماند.

دولت ساختار و نهادِ حل مسائل مردم است. وای به روزی که دولت ساختار پر بحران شود که لازم شود چندین نیروی اجرایی قوی فقط مشکلات داخلی دولت را برای ادامه حیات، حل کنند. طیبعتا این افراد هیچگاه در ماموریت خود اولویت پرداختن بطور مستقیم و هدفمند به مشکلات مردم را نخواهند داشت. آن‌ها باید در طول ماه دوندگی کنند که فقط حقوق  کارمند بدهند و بطور طبیعی اصلا نتوانند مکانیسم کارآمدی نیروی کار دولتی را بهبود بدهند.

حالا در این وضعیت باید آقای پزشکیان ضمن حل مسائل ساختاری دولت یادش باشد که قرار است با این دولت مشکلات مردم حل شود. در این بازه باید از مردم بشنود و با مردم سخن بگوید تا در این مشکلات غرق نشود.
و البته تک تک ما باید یک  پزشکیان شویم؛ یعنی یک ساحت عاملیت حداکثری برای خود در نظر بگیریم. و با تمام توان وارد کارزار شویم تا ایران، ایران بماند.
اگر چنانچه هوشیارانه و پر تلاش فعالیت روشمند نکنیم نابودی ایران قطعی است.

این حاکمیت در وضعیت خود براندازی قرار دارد! تمام هم و غم ما برای بعد از براندازی بوده است. حالا با ریاست جمهوری پزشکیان این امید وجود دارد که در همدلی و همراهی مردم و دولت، هزینه کمتری برای تغییر به ایران و ایرانی تحمیل شود‌.


اگر ملت پیام مثبتی مبتنی بر تغییر دریافت نکند خب صحنه را خالی می‌کند که طبیعیترین کار است!

این بر می گردد به عملکرد و کنشگری جریانات سیاسی در طول دهه‌های گذشته در این کشور که اتفاقا پیشینه تاریخی دارد. 
انتخابات ریاست جمهوری فرصت مناسبی است برای ایجاد وحدت و انسجام.
آقای پزشکیان بعنوان رئیس جمهور در واقع درگیر بحران‌های ویرانگر است، لذا اگر رها کنیم، پزشکیان را از صحنه خارج و مردم را داغدارتر و ناامیدتر می‌کنند.

 

یعنی یک نقشه راهی هم وجود ندارد؟

ما باید نقشه راه طراحی کنیم! چرا وجود ندارد! آگاهی بخشی در جامعه باید باشد. این همه نخبه در کشور چه کاره‌اند! چرا نقشه راه نداشته باشیم؟! مردم باید توجیه شوند که چرا شرایط این گونه است.


اتفاقا نمونه‌های امیدوار کننده‌ای در حوزه‌های مختلف در بطن جامعه وجود دارد که همه ما در ارتباطات خود چنین افرادی را می‌شناسیم. هنر دولت پزشکیان و شخص پزشکیان شناسایی و حمایت از این افراد است.

آقای میدری که بسیار امید به ایشان هست، اگر وارد وزارت کار شود واقعا تحول ایجاد می‌کند. ایشان ارتباطات خوبی با متخصصین باتجربه و با دانش از نسل‌های مختلف در بطن جامعه دارد.

آقای ظفرقندی در حوزه تخصصی خود -که بسیار با بحران‌های سرسام آور روبرو هستند- می‌تواند باعث تحول شود. ایشان هم ظرفیت شناسایی و بکارگیری نیروهای متعدد دلسوز اجتماعی در حوزه سلامت را دارد.

این انتخاب‌ها پیام خوبی است برای مردم، منتها واقعیت این است که باید از گردنه مجلس عبور کند.
چرا نقشه راه نداریم ؟ مگر ما آدم‌های اولیه تاریخ هستیم؟ مگرتجارب بشری نیست؟ مگر متخصص دلسوز در ایران نداریم؟

برای تحقق اهداف این دولت و انجام ماموریتش، فکر می‌کنید که اولین و بزرگترین گامی که بعد از رأی آوردن باید دولت بردارد چیست؟

 

اولین گام اساسی پیوند با ملت است، یکی از راه‌های پیوند با ملت، گفتگو با آن‌هاست. ملت باید تغییر را حس کند.
یعنی مردم حس کنند که همدلانه و مسئولانه به آن‌ها گزارش داده می‌شود.

مردم در این شرایط هم همراهی خواهند کرد و انسجام شکل خواهد گرفت. و "ما"ی جدیدی برای تغییر اجتماعی شکل می‌گیرد.

به این ما شدن نیاز مبرم داریم. دولت باید با تمام قدرت و امکاناتش چه در عرصه اندیشه چه در عرصه اجرا، این طعم خوش را، این حلاوت را به ذائقه‌ی مردم بچشاند. در حداقلی‌ترین برآورد دولت پزشکیان پشتوانه ده میلیونی دارد.


آقای پزشکیان نیاز دارد به جلب اعتماد عمومی، پس اولین کارش باید همین ایجاد ارتباط مستقیم با مردم و گفتگوی مستقیم باشه چون تازه اول احتیاجش به مردم است.

بله دقیقا،  من که در آن مصاحبه‌ی قبل عرض کردم که آن کارگر کارخانه باید نجوای پزشکیان در گوشش باشد روزی حداقل ربع ساعت را برای گزارش دادن به مردم اختصاص دهد. چه از طریق صدا سیما چه از فضای مجازی که خود مردم برایش فراگیر می‌کنند.

سوالات ما تمام شده آیا چیزی مانده که گفتنش لازم باشد؟

تاکید من  این است که نقد منصفانه‌ی  پزشکیان، ارائه پیشنهادهایی که مُقوّم ارتباط ملت باشد، و مبارزه جدی با سنگ اندازی‌ها و افرادی که می‌خواهند این فرصت از ایران و مردم ایران سلب شود.
مبارزه که عرض می‌کنم  معنی‌دار است  یعنی اگر کسی جایی حرف زد سخنرانی کرد منطقی جوابش داده شود. در مسیر این مبارزه باید همه مردم برنده باشند.

من عرض خاصی ندارم فقط امیدوارم که کوتاهی نکنیم پزشکیان را تنها نگذاریم پزشکیان را در قالب شخص نبینیم. او می‌تواند نمادی باشد برای گونه‌ای از تغییر، ما هر کمکی از دستمان برای تحقق آن تغییر برمی‌آید را انجام دهیم. بدور از سهم‌خواهی و فرقه‌گرایی.