نامه بسیار مهم یاسر هاشمی به ظریف و یادآوری بیاحترامیهای حلقه اول اطراف روحانی
وقتی در ناگهانیترین اتفاق خبر آسمانی شدن آیت الله هاشمی در زمین پیچید، وزارت اطلاعات دولت یازدهم به جای اقناع ایرانیان و جهانیان پا به پای دیگر مراکز اطلاعاتی و امنیتی کشور به تسریع در بستن آن پرونده همیشه باز میکوشید.
بیاحترامیها و موضع گیریهای حلقه اول دولت یازدهم مانند آقایان فریدون، واعظی، نوبخت حتی شخص دکتر روحانی، تکرار نامهربانیهای برادران یوسف بود
یاسر هاشمی در یاداشتی از ظریف خواست به تأسی از آیت الله هاشمی برای مردم بماند. او این یاداشت را با این تیر شروع کرد:
ظرافتهای ظریف و کرامتهای حریف
از فردای آن شبی که رئیس جمهور کشورمان با همراهان ملی و استانی بین دو روستای اوزی و طویل ناپیدا شدند و همه مسئولان میگفتند گشتیم نبود، نگرد نیست و دقیقتر از لحظهای که این جملات رهبری در اولین ساعات آن اتفاق بهت آور رسانهای شد که: «مسئولین با جدیت چند برابری مشغول کارهای خود هستند و ما هم توصیههایی را که لازم بوده به آنها کردهایم و ملت ایران نگران و دلواپس نباشند هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمی آید» (خبرگزاری خبرآنلاین، ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) جریانهای سیاسی با سربازان و ژنرالهای خویش پای در رکاب گذاشتند تا افسار اسب زین شده سه ساله کیهانی را به دست گیرند و کسی ذرهای فکر نمیکرد که یک نفر با تفکر اصلاح طلبی آنهم دکتر پزشکیان، از دست و نگاه بهانهجوی شورای نگهبان رد شود، اما خدای بزرگ در آیه ۹ سوره یاسین میفرماید:
*وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ*
از لحظه رسمی شدن نامزدی دکتر پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری، دیپلماتترین شخصیت ظریف نظام آستین همت را بالا زد و تمام تیرهای زهر آگین را به جان خرید تا نگذارد افراطیترین جریان اقلیتی کشور سرنوشت اکثریت را به دست گیرند.
مطمئناً تاریخ و مردم نقش دکتر ظریف را در پیروزی دکتر پزشکیان فراموش نمیکنند و آن را با همه بایدها و نبایدها، هر چند کوچکتر با نقش آیت الله هاشمی رفسنجانی در پیروزی سال ۹۲ دکتر روحانی معادل میدانند: شگفتا اطرافیان دکتر پزشکیان پس از پیروزی همان شیوهای را پیش گرفتهاند که حلقه اول یاران دکتر روحانی با آیت الله هاشمی و همدلان صدیقش رفتار میکردند.
دکتر ظریف حتماً بارها دیدند و شنیدند که حواریون دکتر روحانی چگونه به هاشمی گریزی رسیدند و فکر میکردند شرط درخشش آنها در آسمان سیاست و اقتصاد و مدیریت، نشاندن غبار بر خورشید است.
یاد آوری بی احترامیها و موضع گیریهای حلقه اول دولت یازدهم مانند آقایان فریدون، واعظی، نوبخت و ..... حتی شخص دکتر روحانی تکرار نامهربانیهای برادران یوسف با آن «عزیز یعقوب» (خطاب هاشمی عزیز امام خمینی را به یاد آورید) بود که مایه افتخار و سرمایه اعتبار خویش را به گرگهای دهن آلوده سپرده بودند. یکی به جای همراهی در حل مشکل دارالفنون دانشگاه آزاد اسلامی دنبال روزنی برای مدیریت همسرش بود و فکر نمیکرد که به قول امیرکبیر «ادارهی امور مملکت به توصیه ی عمه و خاله نمیشود.» و فریدون فکر میکرد با آلوده کردن چشمه زمزم انقلاب (که مردم تشنه جرعههای ناب کلامش بودند) به توهین و تهمت به اشتهار میرسد البته رشد تدریجی غرور دکتر روحانی از توجه هفت درصدی جامعه تا رأی ۲۴ میلیونی خود ماجرایی دیگر است که مانند احمدی نژاد بیتوجهی به جلسات مجمع تشخیص مصلحت را شأن پروتکل ریاست جمهوری میدانست و عدم پاسخگویی به تلفنها و توصیههای مشفقانه آیت الله هاشمی گوشهای از قدرنشناسیها بود و بعدها وقتی در ناگهانیترین اتفاق خبر آسمانی شدن آیت الله هاشمی در زمین پیچید، وزارت اطلاعات دولت یازدهم به جای اقناع ایرانیان و جهانیان پا به پای دیگر مراکز اطلاعاتی و امنیتی کشور به تسریع در بستن آن پرونده همیشه باز میکوشید.
جناب آقای دکتر ظریف!
آیت الله هاشمی پس از چشیدن بی مهریها از رفیق و نارفیق و دوست و دشمن، در یکی از پیامهایشان به این بیت حافظ شیرین سخن استناد کرده بود که:
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
آبادی ایران و رفاه مردم ملاک و معیار هاشمی برای تحمل زخم زبانها بود شما بهتر از همه میدانید که در مقطع قبول برجام که وقتی صهیونیسمها و مصباحیسمها، با زبانی مشترک در بلندگوهای تبلیغاتی ایران و جهان را از برجام و پسابرجام میترساندند، آیت الله هاشمی، چگونه آن گره کور را به سرانگشت تدبیر باز کردند و جهت یادآوری و ماندگاری در تاریخ باز نشر سخنانشان خالی از لطف نیست:
«عصر شنبه که بنا بود فردای آن نتیجه مذاکرات یک هفتهای لوزان اعلان شود هم روحانی و هم ظریف سرگردان بودند. ساعت ۳/۴۵ بعد از ظهر به دفتر روحانی رفتم و در مدت کوتاهی او را قانع کردم اقدام کند و توطئه تندروها را گفتم که ایشان هم منکر نبود ایشان هم فوراً ظریف را قانع کرد صفحه برگشت و یأسها رفت و امید و تصمیم آمد.»
(خبر آنلاین ، ۱۳ دی ۱۴۰۱)
امروز که خبر استعفای شما رسانهای شد انبوهی از نامهربانیها کارشکنیها، توهینها و تهمتهای تندروها علیه آیت الله هاشمی و دوروییهای برخی از عاشقان پست و مقام به ذهنم آمد هر چند میدانم ابهت و مقاومت دماوند در برابر زلزلهها قابل قیاس با سهند و سبلان و دنا نیست اما یادمان باشد که: در مسلخ عشق جز نکو را نکشند.
جناب آقای دکتر ظریف!
در متن استعفا نامه خویش نوشتهاید که به "دانشگاه برمیگردم" به تجربه میگویم با خالی کردن صحنه این جماعت دنبال فرصتی میگردند تا با تخطئه شما و توسل به آن برای وجدان خوابیده خویش لالایی بخوانند و چه گناهی نابخشودنیتر از نقشی که در بیداری مردم داشتید. مگر ندیدید که این جماعت تمامیت خواه در جریان تبلیغات و مناظرات همین انتخابات از هر فرصتی برای خالی کردن عقدههای خویش نسبت به آیت الله هاشمی استفاده میکردند؟
دل قوی دار و به نقشی که در جلوگیری از نهادینه شدن دیکتاتوری در قوه مجریه داشتید افتخار کن و به تاسی از آیت الله هاشمی که درباره نقش خویش در سال ۱۳۹۲ چنین گفته بود برای مردم بمان:
«در انتخابات اخیر ریاست جمهوری که کشور به بن بست رسیده بود و اصولگرایان به پیروزی خود در ادامه راه احمدی نژاد مطمئن بودند.... من موج عظیم مردمی را پشت سر دکتر روحانی قرار دادم که پیروز شد و دولت از دست تندروها نجات یافت اعتدال و امید حاکم شد؛ ولی تندروها میدان را خالی نکردند و مانع حل مشکل تحریمها می شدند.»