چرا جریان انقلابی انتخابات را باخت؟ آیا باید پزشکیان از تیم جلیلی در دولت استفاده کند؟
کیهان نوشت: تیم رسانهای دولت رئیسی نتوانست عملکرد مثبت دولت سیزدهم را برای مردم تبیین کند و این موضوع باعث شد تا مردم بی خبر از کارآیی دولت انقلابی به سمت نامزد اصلاحطلبان کشیده شوند.
جریان حزباللهی به دوگانهای باخت که حول مذاکره و برجام شکل گرفت!
گروه سیاسی- از همان ساعات نخست بامداد روز شنبه که مشخص شد سعید جلیلی بازنده انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری است، طرفداران او و هواداران قالیباف در شبکههای اجتماعی به جان هم افتادند و همدیگر را مقصر این شکست معرفی کردند. کانالهای هواداری دو طرف در تلگرام با پیش کشیدن نظرسنجیهای غیرمستند ادعا میکردند که اگر طرف مقابل از رقابت انصراف میداد، اصولگرایان در دور اول برنده این کارزار میشدند. اما سیدیاسر جبرائیلی، رئیس مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام، مدعی است که: «جریان حزب اللهی و طرفدار گفتمان انقلاب به کنار رفتن و نرفتن قالیباف یا جلیلی نباخت، بلکه بار دیگر به دوگانهای باخت که حول مذاکره و برجام شکل گرفت! چرا که طی سه سال پرکار دولت شهید رئیسی و چهار سال مجلس انقلابی، فرصت اثبات عملی اینکه مشکلات معیشتی ملت ارتباطی به تحریمها ندارد را از دست دادیم. در این دوره، با اینکه ایران آشکارا از تحریمها عبور کرد، اجرای سیاستهای معیشتسوز و نابرابریساز نئولیبرال، به مشارکتسوزی و رایسوزی این ایام منجر شد.»
ادعایی که روزنامه کیهان هم بر همان استوار است در شماره روز یکشنبه خودش مدعی شد که تیم رسانهای دولت رئیسی نتوانست عملکرد مثبت دولت سیزدهم را برای مردم تبیین کند و این موضوع باعث شد تا مردم بی خبر از کارآیی دولت انقلابی به سمت نامزد اصلاحطلبان کشیده شوند.
جبرائیلی در ادامه مطلب خود مینویسد: «جریان سیاسی اصولگرا نه تنها در طی دوره مدیریت خود بر دولت و مجلس اقدامی برای اصلاحات اقتصادی و پایان دادن به حاکمیت دلار آمریکا در خاک ایران نکرد، بلکه حتی حاضر نشد در ایام تبلیغات انتخاباتی دست روی این مسئله اساسی گذاشته و وعده حل و فصل آن را به مردم بدهد. این بود که در پاسخ به این پرسش آقای پزشکیان که چرا بدون برجام قیمت گوشت ۸۰۰ هزار تومان شد و قیمت خودرو و مسکن سر به فلک کشید، پاسخی جز سکوت نداشت.»
او اضافه کرد: «اصولگرایی به طمع ۱۸ میلیون رای شهید رئیسی در سال ۱۴۰۰، حاضر به عذرخواهی از مردم برای عدم موفقیت دولت سیزدهم در کوتاه کردن دست سفته بازان و خام فروشان از جیب مردم نشد. حاضر نشد با صدای بلند جلوی احتکار اراضی ایران بایستد و بگوید ما نتوانستیم اقتصاد بسازبفروشی مسکن ایران را که ۷۰ درصد آن قیمت زمین است، تغییر ریل دهیم! حاضر نشد از سیاستهای مشوق خام فروشی فولاد و پتروشیمی و معادن عذرخواهی کند و از اینکه نتوانسته فرآیند صنعتی شدن و تولیدگر شدن ایران را تسریع کند، حاضر نشد در پیشگاه تاریخ و مردم ایران ابراز شرمندگی کند و وعده اصلاح دهد. بنابراین جریان سیاسی اصولگرایی حتی ۵ میلیون رای از همین ۱۸ میلیون رای ۱۴۰۰ را نیز از دست داد. جریانی که میخواست نقش نمایندگی طرفداران انقلاب و مستضعفین را بازی کند، در عمل با سرمایهداران نرد عشق باخت. جراحی اقتصادی که باید روی توبره سرمایهداران انجام میشد، روی سفره مردم انجام شد.»
اما در مقابل تقی آزادارمکی بر این باور است که در این دوره دوگانهای شکل گرفته است که در افکار عمومی و حداقل در حوزه سیاسی اهمیت داشت. افکار عمومی هم این دوگانه را پذیرفت و براساس آن عمل کرد.
ولی اینطور نیست که جامعه به این لحظه تاریخی توجهی نکرد و از آن عبور کرد؛ حداقل مشارکتشان باعث شد که وارد اصولگرایی رادیکال و شرایط سختی که میتوانست ما را با مجموعهای از تنشها و خشونتها روبهرو کند، نشویم. اولین تنش، با مردم یا جامعه بینالملل بود. حذف اصولگرایی رادیکال در کنار چهرهای مانند جلیلی، اتفاق مهمی است که مشارکت جمعی را میطلبید.
او اضافه کرد: «تصور نمیکنم اصولگرایی حاضر باشد کوتاه بیاید آنها در جهت ضعیفکردن دولت آقای پزشکیان گام خواهند برداشت.»
اما حشمتالله فلاحتپیشه مثل محمد مهاجری و محمدعلی ابطحی معتقد است برای کنترل گفتمان انقلابی یا اصولگرایی، مقابل جریانی که پزشکیان به آن تعلق دارد باید آنها را به بازی گرفت. او میگوید: «پزشکیان نباید سیزده و نیم میلیون نفری که از آقای جلیلی حمایت کردند را نادیده بگیرد. کما اینکه آن ۵۰ درصدی را هم که رأی ندادند هم نباید نادیده گرفته شوند. پزشکیان باید این افراد را هم باید به چشم یک فرصت ببیند و دغدغههای آنها را رفع کند.»
برخی کارشناسان بر این باورند در شرایط فعلی که گفتمان اصولگرایی با شکست مواجه شده فرصت خوبی است که رئیس جمهور منتخب آنها را به سمت گفتمان اعتدال و اصلاحات جذب کند و این مهم تنها به عملکرد دولت چهاردهم ربط پیدا میکند چرا که به نوشته سایت عصرایران مادام که جریان اصولگرا درگیر خودحقپنداری است، باید به شکست عادت کند و اگر هم بخواهد در رقابتی رأی بیاورد، ناگزیر است از آویختن به امکانات عمومی و استفاده ابزاری از مفاهیم پیش گفته و تخریب رقیب با ولو با تانک، چنانچه افتد و دانی!
این خود حق پنداری، همان آفتی بود که در 1384 بر دامن اصلاح طلبان مغرور افتاده بود و تصور می کردند بیش از بقیه میفهمند و ناگهان «تازه از راه رسیدهای به نام محمود احمدی نژاد»، بر چهرهشان چنان سیلی واقعیت را نواخت که ردش هنوز باقی است.
اصولگرایان گمان میکردند مردم ضعف رئیسی را به حساب مرگ شهادت گونهاش خواهند گذاشت به قول آنها به امتداد دولت او (قالیباف یا جلیلی) رای خواهند داد اما از این نکته غافل بودند که وضعیت نابسامان اقتصادی و افزایش تورم و صدها مورد دیگر با قدسی سازی دولت سیزدهم از بین نخواهد رفت و مردم به نامزدی رای خواهند داد که برای حل این مشکلات ابتدا به آن اذعان کند نه اینکه این مشکلات را زیر فرش پنهان کند. نکتهای که برای مردم حائز اهمیت بود و حتی مصطفی پورمحمدی از جایگاه اصولگرایی سنتی هم به آن اشاره کرد و گفت اگر خود رئیسی هم زنده میماند راه خودش را ادامه نمیداد .