برای انتخابات دو مرحلهای آماده باشید/ چرا رقابت قالیباف و جلیلی مهم است؟
رقابت میان پاجوشها و چنارها در سیاست به نقطهای رسیده که امکان جمعشدن میان آنها وجود ندارد/ از فردای انتخابات مجلس تیم بازنده چنارها البته انتقام سخت خود را از طرف مقابل گرفت. اما پاجوشها اهل کناررفتن نبودند. آنها جلیلی را آوردند و تا آخر پای او میایستند. اینجا همان نقطه اصلی است که وضعیت نهایی را روشن میکند. کنار رفتن قالیباف یا جلیلی در واقع نشان میدهد که کدام جریان توانست بر دیگری غلبه کند
به نظر میرسد نتیجه در این دور از انتخابات نمیتواند نهایی شود
داوود حشمتی در روزنامه شرق نوشت: این برای چندمین بار است که چنارها خودشان را بر پاجوشها تحمیل کردهاند. ماندن یا رفتن باقر قالیباف دیگر چندان اهمیتی ندارد. مهم رقابت اصلی است که نشان میدهد کدام طرف در این کشمکش درونی بر دیگری پیروز میشود.
یک هفته قبل قالیباف گفته بود که قبل از هشتم تیر حتما باید به ائتلاف رسید و یک نفر در انتخابات بماند. با این حال در این انتخابات مهمتر این بود که رقابت میان پاجوشها و چنارها در سیاست به نقطهای رسیده که امکان جمعشدن میان آنها وجود ندارد؛ چه در دور اول و چه در دور دوم انتخابات.
با اصرار قالیباف به ماندن در انتخابات، روز به روز درصد آرای او ریزش بیشتری کرد. تا اینجا که در دور دوم همان میزان کمتری از رأیی که قالیباف کسب کرده بود، به جلیلی منتقل خواهد شد. اساسا با اصرار همه اصولگرایان به ماندن در انتخابات، به نظر میرسد نتیجه در این دور از انتخابات نمیتواند نهایی شود.
ایران باید خود را برای یک دور دیگر حضور در فضای انتخاباتی آماده کند. فضایی که در آن به احتمال بسیار زیاد دوقطبی جلیلی و پزشکیان خواهد بود. اصولگرایان از همان سال 92 از ورود به چنین رقابتی واهمه داشتند. تحلیل آنها این است که دوقطبی جلیلی با هر فردی از جمله حامیان برجام منجر به شکست خواهد شد. حالا اما ناگزیر وارد چنین رقابتی خواهند شد؛ رقابتی ناخواسته که البته تصمیمات خودشان هم در آن بیتأثیر نیست.
آشکارشدن یک رقابت پنهان
ریشه اصلی رقابتها به ادعای احمدینژاد از سال 84 آغاز میشود. جایی که احمدینژاد میگفت گزینه جریان اصولگرا، علی لاریجانی بود، ولی مردم او را برگزیدند. در آن سالها نظرسنجیها را به احمدینژاد نشان داده و گفته بودند رأی شما از دیگران از جمله باقر قالیباف کمتر است. اما احمدینژاد گفته بود که «بیایید برویم کف جامعه تا ببینیم رأی چه کسی بیشتر است».
آن سال احمدینژاد ماند و نفر دوم انتخابات شد و با هاشمیرفسنجانی به دور دوم رقابتها رفت. احمدینژاد در واقع نماینده طیفی از جریان برآمده از نظامیان بود که اصولگرایان سیاسی دهه دوم انقلاب را قبول نداشتند. آنها طیف جوانتر نظامیان بودند که میخواستند از کسانی که سابقه بیشتری نسبت به آنها داشتند، عبور کنند.
روند این رقابت بعدها هم بیشتر قابل مشاهده بود. چه در سال 88 که قالیباف قصد داشت نامزد انتخابات شود و در نهایت ثبتنام نکرد، آنها چنارهای امروز و سیاسیون آن روزهای اصولگرا را وادار کردند که به نفع احمدینژاد سکوت کنند و هیچکدام وارد انتخابات نشوند. بعدها هم همین اختلافات در سالهای 92 و 96 دیده شد.
فراموش نکنیم که سال 92 سعید جلیلی زمانی که به ستاد انتخابات کشور رفت، همه اصولگرایان را شگفتزده کرد. او با هیچکدام از افراد جریان اصولگرا هماهنگ نکرده بود، اما همان کسانی که سالهای 84 و 88 از احمدینژاد حمایت کرده بودند، در کنار او ایستادند. آنها آمدند تا احمدینژاد سوم تیر را احیا کنند.
احمدینژادی که خودشان در سوم تیر 84 ساخته بودند و سعید جلیلی برایشان همین گزینه بود. سال 96 اما جریان مقابل آنها حول محور «جمنا» گردهم آمدند تا قبل از انتخابات به یک گزینه واحد در مقابل حسن روحانی برسند. پشت صحنه، جمنا به دنبال این بود که قالیباف گزینه نهایی باشد، اما جریان مقابل آنها گزینه دیگری داشت.
آنها ابراهیم رئیسی را از زمستان 95 برای این کار در نظر داشتند و ناگهان او را وارد عرصه کردند. همان زمان که او وارد انتخابات شد، سعید جلیلی از انتخابات کنار رفت و به نفع او اساسا ثبتنام نکرد.
تا اینجای ماجرا همواره این جریان توانسته بر طرف مقابل پیروز شود. اساسا جریان جوانترها معتقدند باید این چنارها کنار بروند.
رقابت نهاهایی چنارها و پاجوشها
انتخابات سال 1402 جایی بود که رقابت چنارها و پاجوشها یک بار دیگر به اوج خود رسید. پاجوشها توانستند قدرت خودشان را به بزرگترها ثابت کنند. این اتفاقا در واقع تکرار انتخابات سال 82 بود. جایی که در شورای شهر تهران «آبادگران» توانست شورای شهر را از آن خود کرده و احمدینژاد را شهردار تهران کند. دو سال بعد همانها توانستند احمدینژاد را به قدرت برسانند.
رقابت نهایی با چنارها
حالا همان رقبا در درون جریان اصولگرا در حال رقابت با یکدیگر هستند. یک طرف از قالیباف حمایت میکند و طرف دیگر که در دولت رئیسی هم پیوند بهتری دارد، از جلیلی.
در فردای انتخابات مجلس تیم بازنده چنارها البته انتقام سخت خود را از طرف مقابل گرفت. اما پاجوشها اهل کناررفتن نبودند. آنها جلیلی را آوردند و تا آخر پای او میایستند. اینجا همان نقطه اصلی است که وضعیت نهایی را روشن میکند. کنار رفتن قالیباف یا جلیلی در واقع نشان میدهد که کدام جریان توانست بر دیگری غلبه کند.