آیا رای شما پایمال کردن خون است؟ رای بدهیم یا تحریم کنیم؟ پاسخ برای کسانی است که میخواهند در ایران بمانند
صادق الحسینی اقتصاددان و کارآفرین و فعال توئیتری در رشته توئیتی به تمام اشکالاتِ رای دادن، اشاره کرده و به هر کدام از اشکالات پاسخی کوتاه و صریح داده است. این سوالات و پاسخ آنها برای کسی که میخواهد در ایران بماند و زندگی کند، حیاتی است.
ایران باید از دور نفرت خارج شود
آیا رای شما پایمال کردن خونهاست؟ صادق الحسینی اقتصاددان و کارآفرین و فعال توئیتری در رشته توئیتی به تمام اشکالاتِ رای دادن، اشاره کرده و به هر کدام از اشکالات پاسخی کوتاه و صریح داده است. این سوالات و پاسخ آنها برای کسی که میخواهد در ایران بماند و زندگی کند، حیاتی است.
ضمن طرح این اشکالات و پاسخهای آن، توضیح این نکته ضروری است که برخی جملات از شکل محاورهای خارج شده و افعال نگارشی جایگزین شده است.
الحسینی در پاسخ به شبههی جدیِ "رای دادن، پایمال کردن خون است" میگوید: چیزی که در سیاست مهم است دوری از خشم است. خشم، آینده خودتان و مردم را نابود میکند. اگر میخواهید یا مجبورید ایران زندگی کنید نگاهتان به آینده باشد سعی کنید خون کمتری در آینده ریخته شود.
متن نوشته شده صادق الحسینی:
۱۴ پاسخ به سوالات مرددین برای رای دادن. به ۲۲ نفر از کسانی که مردد هستند زنگ بزنید و با این استدلالها قانعشان کنید رای بدهند. ایران باید از دور نفرت خارج شود.
ایران فرصتی کمنظیر پیدا کرده، این فرصت را از دست ندهید و نگذارید رادیکالها ۸ سال آتی زندگیتان را خراب کنند.
اشکال اول: رای ما مشروعیت آفرین است
اولا رای بالا برای بروکراسی مشروعیت میآورد نه برای قوای سرکوب. مطالعات علوم سیاسی در جهان نشان میدهد هرچه مشروعیت پایینتر باشد سرکوب بیشتر میشود.
ثانیا هر مشروعیت ناشی از رای بالا با اولین اشتباه و سرکوب از بین میرود. یعنی این مشروعیت چیزی نیست که نتوانید پس بگیرید.
اشکال دوم: رأی ما تاکنون فایده نداشته است
دو دولت خاتمی و دولت اول روحانی در اقتصاد بهترین دولتها از ۱۳۴۸ تا کنون بودهاند. به لحاظ آزادیهای اجتماعی، آزادی زنان و اینترنت هم، اینها بیشترین اقدامات مفید را کردهاند. البته دولت دوم روحانی بد بوده. پس به احتمال بالا رأی شما فایده دارد. اما کارنامه رای ندادن چه بوده؟ دولت رییسی!
اشکال سوم: رای دادن، پایمال کردن خون است
چیزی که در سیاست مهم است دوری از خشم است. خشم، آینده خودتان و مردم را نابود میکند. اگر میخواهید یا مجبورید در ایران زندگی کنید باید نگاهتان به آینده باشد. سعی کنید خون کمتری در آینده ریخته شود. این امر فقط وقتی ممکن است که شکاف مردم و حاکمان کاهش پیدا کند و آزادی بیشتر شود.
اشکال چهارم: رای ما شمرده نمیشود و رییس جمهور از قبل مشخص است
اگر اینطور بود و رای مردم بیاثر بود طبعا باید مشارکت را ۹۹٪ و رای رئیس جمهور مورد نظر را هم ۱۰۰٪ اعلام میکردند.
یا بالاخره اعدادی بالا اعلام میشد. درست است که نامزدها محدودند ولی رای شما در بین این محدودها تعیین کننده است و قطعا این نامزدها با هم فرق دارند. فرقشان هم خیلی بزرگ است ولی شما فرض کن حداقل ۱۰٪ فرق دارند.
اشکال پنجم: رای نمیدهیم چون همه شبیه هم هستند
واقعا تفاوت اینها در آزادی زنان و جوانان و اینترنت خیلی زیاد است و در اقتصاد که فرقشان کمتر است، اگر ۱۰٪ هم فرق داشته باشند در زندگی آنهایی که میخواهند ۸ سال با این آدم زندگی کنند خیلی فرق ایجاد میکند.
۸ سال با کسی که ۱۰٪ کمتر اذیت کند ۸۰٪ فرق ایجاد میکند.
اشکال ششم: منطق رای دادن را نمیفهمم
به لحاظ فردی رای دادن کنش سیاسی بسیار کم هزینهای است. (مثل حضور در خیابان و مقاومت مدنی خون و زندان ندارد).
اگر سودش زیاد باشه حتما باید انجامش داد. اگر سودش کم (۱۰٪) باشه باز باید انجام داد. اگر سودش صفر باشه هم چون هزینهاش کم است باید شانس را امتحان کرد.
اشکال هفتم: همانطور که هزینه رای دادن کم است نتیجهاش هم کم است
خب چکار کنیم؟ اگر آلترناتیوی (جایگزین) میشناسید بگویید. آلترناتیوهای شناخته شده اینهاست:
مقاومت مدنی (که هزینه بالا دارد و فایده بسیار کم ولی با رای دادن و ایجاد دولتی آزادتر، مقاومت مدنی هم کم هزینهتر است)
انقلاب (هزینه بسیار بالا و نفع تقریبا صفر)
اشکال هشتم: اینهمه رای دادیم عاقبت چه شد؟
باعث شد ۳ دولت خوب (دو دولت خاتمی و دولت اول روحانی) آمدند. عملکرد اقتصادی و آزادی زنان/ جوانان/ اینترنت خوب را تجربه کردیم. فرق این دولتها با رقبایشان زیاد بود.
ولی رای ندادن باعث چه نتیجهای شد؟ دولت رئیسی! اقتصاد افتضاح، محدودیت زنان، فیلترینگ گسترده!
چرا ضرری که رای ندادن زد رو نمیبینیم؟
اشکال نهم: رای نمیدهم چون به مقاومت مدنی و انقلاب معتقدم
اگر به مقاومت مدنی معتقدی باید اعتراضی رای بدی که بتوانی با آزادی بیشتر مقاومت مدنی برای کسب حقوقت را انجام بدهی.
اگر به انقلاب معتقدی توجه داشته باش انقلاب یعنی کشته شدن خیلیها از جمله خودت و نتیجه نامعلوم! انقلاب هیچ کجای دنیا به آزادی نرسیده
اشکال دهم: اگر رای بدهیم در جنایتهای آینده شریکیم
اگر رای دادن شما را در چیزی شریک میکند رای ندادن هم همینطور است! اگر رای ندادن باعث بشود رادیکالها بیایند و باعث خراب شدن اقتصاد، فقر بیشتر، محدود شدن آزادی زنان/جوانان/اینترنت بشوند شما که رای ندادی شریکی! رای ندادن یک اکشن سیاسی است باید نتایجش رو بپذیرید
اشکال یازدهم: اگر این جناح رای بیاورد، دوباره لشکر آن جناح از دیوار سفارت بالا میروند
میدانید چرا در دولت اصولگرا از دیوار سفارت بالا نمیروند؟ چون این افراد مشغولند. به چه مشغولند؟ در حال بالا رفتن از دیوار اینترنت و حریم شخصی مردم و گیر دادن به جوانان هستند!
بنظرم از دیوار سفارت بالا بروند ضررشان کمتر است!
اشکال دوازدهم: باید جمهوری اسلامی ببازه تا ما ببریم
بدبختی ته ندارد! فکر نکنید سیاست، بازی کامپیوتری است و حکومت گیماُور میشود و همه چی خوب خواهد شد. عراق را ببینید، افغانستان را ببینید. ما باید کاری کنیم شکاف بین حکومت و مردم با سیاست پر شود. اگر شکافها با سیاست پُر نشوند با خون پر خواهند شد.
اشکال سیزدهم: هر چهرهای رئیس جمهور بشود باز همان قبلیها وزیر میشوند
یک طرف ظریف و آذری جهرمی و احتمالا طیبنیا هستند که بهترین سیاست خارجی، اینترنت و اقتصاد را داشتند و طرف دیگر جلیلی، زارع پور و حجت عبدالملکی و جبراییلیها. اینها واقعا با هم قابل مقایسه هستند؟ اگر فقط دو انتخاب داشته باشید دوست دارید کدام وزیر باشند؟
اشکال چهاردهم: پزشکیان کاری که دستور بدهند را انجام میدهد
این حرف بخشی از حقیقت را دارد. ولی رای شما رنگ شما را به او میزند. درسته پزشکیان همان آدم است، اما نمیتواند هر کاری بکند یا هر کاری را دستور بدهند انجام دهد، چون رنگ شما روی پیشانیاش است.
ولی رقبای پزشکیان زندگی را سختتر میکنند چون رنگ دیگران را پیشانیشان است. مراقبت کنید از رنگ خودتان.