الهیات سقوط!
اینکه همه ضعفهای ساختاری و مدیریتی خود را پشت عنوان شهادت پنهان کنیم و از دست دادن سرمایههای جامعه را توفیق خاص الهی بدانیم، مصداق «شهید درمانی» است نه رونق فرهنگ شهادت!
الهیات شهادت در سالیان اخیر مورد تحریف قرار گرفته و به جای تسکین آلام عمومی جامعه، برای تعطیلی پرسشگری استفاده شده است
مهدی نورمحمدزاده/ نویسنده
معنا و مفهوم «شهادت» در فقه و حدیث شیعه متفاوت از هم است، اگر چه در حدیث حتی مرد متوفی دنبال کسب حلال هم شهید نامیده شده، اما در فقه صرفا مقتولان معرکه جنگ شهید نام گرفتهاند.
حتی در نظر برخی فقها، فرد مسموم یا مقتول توسط دشمنان در پشت جبهه هم عنوان شهید ندارد، به همین علت اسقاط غسل میت نیز منحصر به شهیدان معرکه قتال شده و شهدای پشت جبهه باید غسل میت داده شوند.
به نظر میرسد در احادیث و فرهنگ شیعی منبعث از آن، «اجر و قرب» شهادت بیشتر محل توجه است، به این معنا که مثلا کارگر دنبال روزی حلال در صورت فوت، اجر و قرب معنوی شهید فی سبیل الله را دارد. اما فقه به تناسب ماهیت قانون و قاعده خود، بیشتر متوجه شکل ظاهری و تعیین حدود و ثغور عینی و دقیق برای مفهوم شهادت است. هر دو نگاه باطنی و ظاهری، محترم و چه بسا برای تعادل جامعه دینی مفید و ضروری است، اشکال کار در استفاده نابجا و غلبه دادن هدفدار یکی بر دیگری است.
چنین به نظر میرسد که الهیات شهادت در سالیان اخیر تاحدی مورد تحریف قرار گرفته و به جای تسکین آلام عمومی جامعه، برای رونق فراموشی و تعطیلی پرسشگری استفاده شده است.
اینکه همه ضعفهای ساختاری و مدیریتی خود را پشت عنوان شهادت پنهان کنیم و از دست دادن سرمایههای جامعه را توفیق خاص الهی بدانیم، مصداق «شهید درمانی» است نه رونق فرهنگ شهادت!
شهید نامیدن برخی معترضان خیابانی، ایثارگران آتش نشان، ماموران محیطبان، قربانیان نفتکش سانچی و حتی جانباختگان سقوط دردناک بالگرد ریاست جمهوری، هرچند در ظاهر برای تکریم و بزرگداشت زحمات و ایثار این عزیزان است، اما کارکردهای دیگری هم برای آن قابل تصور است. وقتی حواسمان زیادی به «از اول مجلس شهدا را چیدند» و «طلب شهادت رئیس جمهور در شب قدر» و «آرزوی شهادت امام جمعه تبریز داخل تاکسی» برود، ناخواسته فرهنگ مطالبه و پرسشگری هم به حاشیه خواهد رفت.
وقتی غرق در حماسه سرایی برای «شهیدان خدمت» شویم، دیگر فراموش میکنیم بپرسیم چرا به رغم هشدار هواشناسی بالگرد رئیس جمهور پرواز کرد؟! چرا ما بالگردهای مجهز به ناوبری مدرن و تجهیزات پرواز کور نداریم؟! چرا رئیس جمهور ما باید سوار بالگرد چهل ساله بشود؟! اصلا چرا باید تحریم باشیم؟! چرا نتوانستیم حاجآقا آل هاشم را نجات دهیم؟! چرا از ترکیه کمک خواستیم؟! و دهها سوال بی جواب دیگر!
اشکال دیگر رونق تعمدی بازار شهادت، ظلم به شخصیت قربانیان خدوم و القای نقدناپذیری آنها به سطوح منتقد و معترض جامعه است. مگر به راحتی میتوان برنامهها و ایدههای رییس جمهور شهید را نقد کرد؟! بی خود نیست همان کارشناسان تلویزیون که تا دیروز منتقد جدی برنامهها و سیاستهای مرحوم رئیسی بودند، امروز داد میزنند ما رئیس جمهوری می خواهیم که راه رئیس جمهور شهید را ادامه دهد!