کد خبر : 149470 |

روسیه و چین به دلایل مختلف، خواهان پایان جنگ اوکراین نیستند

تحلیلگران مرکز سیاست انرژی جهانی در دانشگاه کلمبیا روز چهارشنبه نوشتند: روسیه با فروش حجم زیادی از گاز ارزان به چین، به طور بالقوه می‌تواند پکن را به یک اتحاد ژئوپلیتیکی نزدیک‌تر متصل کند/ به طور خاص، پکن چشم‌انداز خود را فراتر از روسیه که بیشتر به تغییر روابط قدرت در اروپا علاقه مند است، قرار داده است و پروژه‌ای به مراتب بلندپروازانه‌تر را با هدف تغییر پایه‌های نظم جهانی دنبال می‌کند که یک بار برای همیشه به دوران سلطه غرب در سراسر جهان پایان دهد.

رهبر روسیه در حال ایجاد یک رابطه استراتژیک است

 

بیزنس اینسایدر: ولادیمیر پوتین در یک سفر دو روزه به چین سفر کرده است و هیئت تجاری بزرگی را با خود آورده است. این اولین سفر رسمی او به خارج از کشور و پس از انتخاب مجددش برای پنجمین دوره است و چند روز پس از منصوب شدن، یک اقتصاددان غیرنظامی به سمت وزارت دفاع روسیه رسیده که نشان می دهد اقتصاد کشورش در زمان جنگ باقی مانده است.

اما در حالی که چین مهم‌ترین بازار روسیه است، پوتین فقط از شی جین‌پینگ، که پوتین را دوست قدیمی خود می‌خواند، خواستار حمایت اقتصادی نیست. رهبر روسیه همچنین در حال ایجاد یک رابطه استراتژیک است.

 

چلس میچتا در مرکز تحلیل سیاست اروپا نوشت: دو کشور متحد هستند نه به این دلیل که وابستگی فرهنگی یا ایدئولوژیکی خاصی دارند، بلکه به دلیل ضرب المثل قدیمی که دشمن دشمن من دوست من است، گرد هم آمده‌اند. 

 

میچتا افزود: مشارکت آن‌ها تا حد زیادی عملی است، مبتنی بر اصول قدرت سخت بدون تظاهر یا موضع گیری ایدئولوژیک. در این همسویی با سیاست واقعی، هر دو طرف بر این باورند که بیشتر از ادامه همکاری با یکدیگر سود می‌برند تا اینکه خطر از دست دادن را داشته باشند.

 

اقتصاد روسیه در مواجهه با بیش از دو سال تحریم‌های غرب، تا حدودی به لطف افزایش یارانه‌های دولتی و تولید در زمان جنگ، انعطاف‌پذیر باقی مانده است. یکی از اقتصاددانان تا آنجا پیش رفت که گفت که اقتصاد روسیه به قدری تحت تأثیر جنگ قرار گرفته است که نمی‌تواند در این درگیری برنده شود یا ببازد.

 

روسیه از زمان آغاز جنگ در اوکراین به طور فزاینده‌ای به چین متکی شده است. تجارت دوجانبه در سال گذشته به رکورد 240 میلیارد دلار رسید که در مقایسه با 190 میلیارد دلار در سال گذشته 26 درصد جهش داشت.

 

منصفانه است که بگوییم بدون حمایت اقتصادی چین، روسیه نمی‌توانست با تحریم‌های اقتصادی اعمال شده توسط غرب علیه این کشور در پی تهاجم همه جانبه پوتین به اوکراین مقابله کند.

 

رونق تجارت بیشتر از منافع روسیه در خدمت منافع چین بوده است و مسکو را در موقعیتی فرعی قرار داده است. روسیه اکنون مواد خام را به چین صادر می‌کند در حالی که چین کالاهای تمام شده، به ویژه خودروها را به روسیه می‌فرستد.

 

یکی از موارد کلیدی در دستور کار پوتین در چین این است که این کشور را به تایید خط لوله پیشنهادی گاز طبیعی از سیبری به چین تشویق کند، زیرا روسیه بازار خود را در اروپا که قبلا بزرگترین بازار خود بود و به دلیل تحریم ها از دست داده است.

 

تحلیلگران مرکز سیاست انرژی جهانی در دانشگاه کلمبیا روز چهارشنبه نوشتند: روسیه با فروش حجم زیادی از گاز ارزان به چین، به طور بالقوه می‌تواند پکن را به یک اتحاد ژئوپلیتیکی نزدیک‌تر متصل کند.

 

متقاعد کردن چین برای متعهد شدن به چنین پروژه بزرگی در طول جنگ، تحول ژئوپلیتیکی برای مسکو خواهد بود و به غرب و جنوب جهانی نشان می‌دهد که علی‌رغم جنگ قادر به تعمیق روابط انرژی با چین است.

 

اما چین در واقع تا اواسط دهه 2030 به گاز بیشتری نیاز ندارد، بنابراین زمان به نفع پکن است. پکن خواستار صلح در اوکراین شده و پیشنهادی را که به گفته برخی تحلیلگران مبهم است برای این منظور در سال گذشته ارائه کرده است.

اما برخی تحلیلگران می‌گویند که چین از ادامه جنگ سود بیشتری دارد.

 

حمایت مستمر آمریکا از کیف و در نتیجه ناتوانی روسیه در تضمین دستاوردهای خود در کوتاه مدت، در واقع به نفع پکن است و خاتمه کمک‌های ایالات متحده علیه چین کارساز خواهد بود، زیرا خاتمه جنگ اوکراین باعث توقف یا حداقل کند کردن لغزش مسکو به سمت وابستگی رعیت‌مانند به پکن می‌شود.

 

به نظر می رسد پکن به این نتیجه رسیده است که حمایت از روسیه ارزش هرگونه تلافی از جانب غرب را دارد.

روسیه که به طور فزاینده‌ای وابسته است، ممکن است بتواند فناوری نظامی کلیدی خود را که در دوران پس از فروپاشی شوروی توسعه داده است، به پکن ارائه دهد، بنابراین به چین کمک می‌کند تا گام‌های بزرگی در این بخش بردارد.

 

روابط نزدیک‌تر روسیه و چین برای غرب یک مشکل است که در حال حاضر، وحدت هدف بین قدرت‌های استبدادی نزدیک‌ترین رابطه را در دهه‌های اخیر ایجاد کرده است. چین و روسیه در حال ایجاد شراکتی هستند که به طور فزاینده‌ای یادآور اتحاد قدرت‌های بزرگ است.

 

به طور خاص، پکن چشم‌انداز خود را فراتر از روسیه که بیشتر به تغییر روابط قدرت در اروپا علاقه مند است، قرار داده است و پروژه‌ای به مراتب بلندپروازانه‌تر را با هدف تغییر پایه‌های نظم جهانی دنبال می‌کند که یک بار برای همیشه به دوران سلطه غرب در سراسر جهان پایان دهد.