انگار قرار است به جای محموله نفتی، خودِ چاه نفت در اختیار «ب.ز»ها قرار بگیرد
آنچه مجلس قصد داشت انجام دهد این بود که به جای بدهی دولت به صندوق توسعه ملی، میدان نفتی را به صندوق واگذار کند. بعد از آن مشخص نبود، این میدانها به چه کسانی واگذار میشود. مشخص نبود با چه قیمتی نفت آن فروخته میشود. اگر نفت 100 دلار بود یا 1000 دلار فرقی به حال مردم ایران نداشت. چون کل میدان نفتی به واگذار شده بود. چون مشخص نبود بعد از استخراج آن نفت قرار است آن را چگونه ذیل تحریمها بفروشند و به چه بهایی چوب حراج بر آن بزنند.
از تهاتر نفت به تسخیر چاه نفت رسیدیم
امتداد نوشت: فریاد رئیس هیأت عامل صندوق توسعه ملی در آمده که چرا «میدانهای نفتی را به این صندوق» واگذار نمیکنند. موضوعی که اولین بار در روز ملی شدن صنعت نفت در سال 1402 با هشدار معاون اول دولت روحانی پایش به رسانهها کشیده شد. تا پیش از آن در خفا و به دور از چشم مردم، در مجلس به دنبال این بودند که میدانهای نفتی را به جای بدهی دولت به این صندوق، به آنها واگذار کنند.
اسحاق جهانگیری در یادداشتی که در روز 29 اسفند 1402 منتشر کرد نوشته بود: «بحث واگذاری میادین نفت به هر مجموعه دیگری به هر بهانهای اقدامی بر خلاف قانون اساسی، منافع ملی و جایگاه قانونی شرکت ملی نفت است.
خوشبختانه اصرار مجلس به واگذاری بخشی از میادین نفت به صندوق توسعه ملی بابت بدهیهای دولت فعلاً با مخالفت شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت روبهرو شده است. همچنان باید از میراث ملی شدن صنعت نفت حفاظت کرد. این به معنای آن است که حداقل برداشت از میادین نفت و گاز کشور باید منحصراً با محوریت شرکت ملی نفت باشد تا هر قدمی در توسعه و استخراج از این میادین همراه با صیانت و حفاظت از میادین انجام شود.
«مرغ تخم طلای نفت ایران، شرکت ملی نفت است آن را بیجان نکنید و نکشید».
در طرف مقابل میبینیم که رئیس هیات عامل صندوق توسعه فریاد میزند: «حرف ما این است میادین نفت و گاز کشور به ویژه میادین مشترک که هیچ دستی به آن نزدید در اختیار صندوق قرار بدهید، صندوق سراغ بخش خصوصی برود. بخش خصوصی اکتشاف و همه کارها را انجام بدهد در پایان یک قسمت از کیک تقسیم که سهم دولت است را به جای طلب دولت به ما بدهید؛ اما طرح در پیچ و خم مجلس و شورای نگهبان و مجمع تشخیص گیر کرده و تصویب نمیشود.»
او بدون اینکه توضیح دهد دلیل اینکه به این میدانها دست نخورده برای این است که تحریمها تاثیر خود را گذاشته ادامه میدهد: «مستقیم به آیت الله آملی لاریجانی عرض میکنم باید در تصمیمات خودمان شفاف باشیم؛ به مردم پاسخ بدهید چرا با این طرح مخالف شد. مردم باید بدانند چرا نمیتوانیم در میادین مشترک کار کنیم چرا نمیتوانیم ۱۰۰ میلیارد دلار طلب صندوق را برگردانیم. یک جواب قانع کننده به ما بدهید چرا این کار نشده است؛ من قانع نیستم.»
واضح است که چرا نباید میادین نفت را به آنها واگذار کرد. چون این کشور با سابقه دور زدن تحریمها در حوزه فروش نفت روبهروست. چون این مردم «ب.ز»ها را فراموش نمیکنند، حتی اگر دوباره آزاد شوند. به این دلیل نباید میدان نفت در اختیار افراد قرار بگیرد که با توجه به پرونده «ب.ز» انگار قرار است به جای محموله نفتی خود چاه نفت در اختیار «ب.ز»ها قرار بگیرد.
آنچه مجلس قصد داشت انجام دهد این بود که به جای بدهی دولت به صندوق توسعه ملی، میدان نفتی را به صندوق واگذار کند.
بعد از آن مشخص نبود، این میدانها به چه کسانی واگذار میشود. مشخص نبود با چه قیمتی نفت آن فروخته میشود. اگر نفت 100 دلار بود یا 1000 دلار فرقی به حال مردم ایران نداشت. چون کل میدان نفتی به واگذار شده بود. چون مشخص نبود بعد از استخراج آن نفت قرار است آن را چگونه ذیل تحریمها بفروشند و به چه بهایی چوب حراج بر آن بزنند.
برای همین است که آگاهان و دلسوزان هشدار میدهند. از همان زمان که نفت توسط دولت مرحوم مصدق ملی شد، فروش آن در اختیار شرکت ملی نفت بود تا مجلس بر آن نظارت داشته باشد. امروز هم باید از این روند و حتی شفافتر شدن فروش نفت حمایت کرد. نه اینکه با فشار و سروصدای رسانهای به دنبال تسخیر چاههای نفت باشند.