سیدمحرومان، مردم را محرومتر کرد
تابستان سال گذشته محسن پیرهادی، نایب رئیس کمیسیون تلفیق برنامه هفتم صراحتاً اعلام کرد که ۲۸ میلیون ایرانی زیر خط فقر قرار دارند. پیش از او هم علی آقامحمدی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در اظهاراتی بیسابقه مدعی شد: «بر اساس برآوردهای صورت گرفته در حال چیزی حدود 20 میلیون ایرانی از امکانات اولیه زندگی محروم هستند.»
بعد از سال ۹۶ حدود ۵۰ درصد نسبت به گذشته به جمعیت فقرای کشور اضافه شده است
گروه سیاسی- «فقر مطلق نباید به سال ۱۴۰۱ برسد.» این سخنان ابراهیم رئیسی بود. 14 اسفند 1400 و دو هفته مانده تا پایان سال. او در یک ارتباط ویدئو کنفرانسی با استانداران سراسرکشور با اشاره به این ادعا که دولت امکانات کافی برای ریشه کن کردن فقر مطلق را دارد و با یک کار جهادی و یک برنامهریزی مناسب میتوانیم به نتیجه برسیم، گفت: «نباید اجازه داد فقر مطلق به سال 1401 برسد.» اظهاراتی عجیب که دستمایه طنز کاربران در شبکههای اجتماعی قرار گرفت و برخی تحلیلگران نسبت به عمق فاجعهای که قرار است کشور و مردم طی چهار سال با آن دست و پنجه نرم کنند، اظهار تاسف کردند.
حالا 26 ماه پس از این دستورِ رئیسی، مرکز پژوهشهای مجلس با انتشار گزارشی مدعی شد که خط فقر در سالهای ۱۴۰۰ به بعد با افزایش بیشتری نسبت به انتهای دهه ۹۰ مواجه شده، به طوری که دامنه آن نیز غیرفقرا یعنی طبقه متوسط را نیز در برگرفته است. دادهها نشان میدهند که نرخ خط فقر درسال ۱۴۰۲ نسبت به سال ۱۴۰۱ با رشد بیش از ۶۸ درصدی مواجه شده و تأمین درآمد برای طبقه متوسط و کارگر را سخت کرده است.
با توجه به محاسبات مرکز پژوهشها و بر مبنای دادههای تورم در سال ۱۴۰۲ خط فقر سرانه برآوردی در پایان این سال، ۳ میلیون و ۷۴۰ هزار تومان بوده است. یعنی یک خانوار یک نفره برای تامین نیازهای اساسی زندگی خود مانند خوراک و پوشاک بایستی به این مبلغ پول دسترسی داشته باشد. در غیر اینصورت زیر خط فقر بوده و توان تشکیل یک زندگی معمولی را نداشته است.
از آنجایی که در مطالعات رفاهی، خانوار مبنای بررسی است، خط فقر یک خانوار ۳ نفره در سال ۱۴۰۱ حدود ۵ میلیون و ۶۳۴ هزار تومان برآورد شده است. این نرخ در سال ۱۴۰۲ افزایش ۶۸.۴ درصدی داشته و به ۸ میلیون و ۲۳۲ هزار تومان رسیده است. شواهد آماری حاکی از آن است که قبل از سال ۹۶، فقرا به طور متوسط حدود ۷۷ درصد خط فقر، درآمد کسب کرده اند.
این رقم در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ وخیمتر شده است. به بیان دقیقتر در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ فقرا ۷۳ درصد خط فقر درآمد داشته و نسبت به نیمه اول دهه ۹۰ وضعیت معیشتی بدتری را تجربه کرده اند.
البته این کاهش رفاه عمومی تنها محدود به فقرا نبوده و دامن طبقه متوسط را نیز گرفته است. بررسیها نشان میدهد در سال ۹۶ و ۹۷ غیرفقرا به طور میانگین حدود ۱.۸ برابر خط فقر درآمد داشته اند. این رقم پس از سال ۹۷ افت شدیدی داشته است. یعنی پس از سال ۹۷ غیرفقرا ۱.۶ برابر خط فقر درآمد کسب کردهاند. این بدان معناست که این دسته از افراد در سالهای اخیر به خط فقر نزدیکتر شدهاند.
شواهد آماری حاکی از آن است که نرخ فقر در ایران از ابتدای دهه ۹۰ تا سال ۹۶ روند ثابتی داشته است. اما از سال ۹۶ این رویه تغییر کرده و نرخ فقر حدود ۱۰ واحد درصد بیشتر شده و از سطح ۲۰ درصدی به ۳۰ درصد صعود کرده است. افزایش ۱۰ واحد درصدی نرخ فقر در ایران به معنای اضافه شدن ۸ میلیون نفر به تعداد فقرا است. به عبارت دیگر بعد از سال ۹۶ حدود ۵۰ درصد نسبت به گذشته به جمعیت فقرای کشور اضافه شده است. از سال ۹۸ به بعد نیز نرخ فقر رویه پایداری داشته و در سطح ۳۰ درصدی قرار گرفته است.
تابستان سال گذشته محسن پیرهادی، نایب رئیس کمیسیون تلفیق برنامه هفتم صراحتاً اعلام کرد که ۲۸ میلیون ایرانی زیر خط فقر قرار دارند. پیش از او هم علی آقامحمدی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در اظهاراتی بیسابقه مدعی شد: «بر اساس برآوردهای صورت گرفته در حال چیزی حدود 20 میلیون ایرانی از امکانات اولیه زندگی محروم هستند.»
آقامحمدی اضافه کرده بود که از این تعداد، یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در کشور اساساً قابلیت توانمندسازی ندارند و این افراد تحت پوشش نهادهای حمایتی قرار خواهند گرفت.
آماری قابل توجه که از وضعیت نابسمان اقتصادی و معیشت وخیم و سفرههای خالی مردم حکایت داشت که این بار نه از سوی رسانههای منتقد دولت بلکه از طرف مسئولان نزدیک به حاکمیت مطرح شد که واکنشهای بسیاری را هم به دنبال داشت اما با این وجود نه تنها اتفاقی در حوزه اقتصادی و مشکلات اقتصادی مردم رخ نداد بلکه، انتشار جداول بودجه سال جاری نشان میدهد که دولت چیزی در حدود ۶۷۰ هزار میلیارد ریال را قرار است در اختیار حوزهها و نهادهای مذهبی قرار دهد که به نوشته روزنامه جمهوری اسلامی بسیاری از آنها هیج خاصیتی ندارند.
به طور مثال بودجه موسسه مصباح یزدی از ۱۴۱ میلیارد تومان در سال گذشته به بیش از ۴۳۷ میلیارد تومان افزایش پیدا کرده است. و یا اینکه بودجه مجمع جهانی اهلبیت که سال قبل، 133 میلیارد و 640 میلیون تومان بودجه داشته، قرار است در سال جدید، 206 میلیارد و 714 میلیون تومان بودجه دریافت کند؛ غیر از این، 50 میلیارد تومان بودجه اختصاصی در نظر گرفته شده است.
همچنین بودجه مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی هم که در سال گذشته پیش، 91 میلیارد و 500 میلیون تومان بوده، دولت ابراهیم رئیسی امسال پیشنهاد کرده حدود 112 میلیارد تومان بودجه داشته باشد؛ با احتساب 100 میلیارد تومان بودجه اختصاصی پیشنهاد شده، مجموع بودجه این نهاد میشود 212 میلیارد تومان؛ یعنی افزایشی 133درصدی. مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی بیشتر با کنفرانس بینالمللی وحدت در تهران شناخته میشود. در این کنفرانس سالانه، علما و زعمای دینی و مذهبی از نحلههای مختلف اسلامی گردهم جمع میشوند.
سیدابراهیم رئیسی، آذرماه سال گذشته در اظهاراتش در صحن مجلس در زمان ارائه لایحه بودجه ۱۴۰۳ از برنامه ریزی دولت برای رفع فقر سخن گفت. او بدون یادآوری دستوری که سال 1400 برای ریشه کنی فقر در کشور صادر کرده بود مدعی شد: دولتش در سال جاری برای فقر چارهاندیشی کرده است. اما در عمل چیزی که دستگیر رسانهها و مردم شده این است که دولت سیزدهم بیشتر برای فربه کردن نهادهایی که سه نمونه آنرا پیشتر نام بردیم برنامه دارد تا مردم.
تابستان سال 1400 وقتی روحانی دولت را در اختیار رئیسی قرار داده به گواه خبرگزاری مهر حدود 10 میلیون نفر زیر خط فقر قرار داشتند. بنابراین با استناد به اظهارات نمایندگان مجلس در 3 سال دوره زمامداری رئیسی چیزی حدود 18 میلیون نفر به آمار زیرخط فقر کشور اضافه شدهاند. به عبارت دیگر از هر 3 ایرانی یک نفر زیر خط فقر در حال زندگی کردن است که به معنی تام و تمام یک فاجعه اجتماعی به حساب میآید.
اما سوالی که در این بین مطرح میشود این است که چرا در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، ابراهیم رئیسی ادعا و قولهایی را به مردم داد که یا میدانست توان انجام دادنش را ندارد و یا نمیدانست که در هر دو صورت مرتکب فعل حرام شده است.