آیا ایران ناگزیر به پاسخ نظامی به اسرائیل است؟
اسرائیل هرگز جنگ فراگیر با ایران را مطالبه نمیکند، چرا که قادر نیست جنگ را تا مرحله نهایی و سقوط حکومت ایران دنبال کند/ ایران سالهاست که برای نظام بین الملل پیشبینی پذیر شده است و فاقد یک نهاد استراتژیک و راهبردی است که بتواند در چنین مواقعی گزینههای درست و صحیح را که منافع ملی را تضمین کند به حاکمیت نشان دهد. لذا وضعیت از هم اکنون قابل پیشبینی است. هم برای ما، هم برای آمریکا و اسرائیل.
ایران باید اراده خود را برای پاسخگویی هم سطح به طرف مقابل نشان دهد/ پاسخ ایران باید متضمن عدم ورود به جنگی فراگیر باشد
داوود حشمتی در امتداد نوشت: میشود در مورد حضور ایران در کشورهای منطقه از جمله سوریه نظرات مختلف از جمله مخالفی داشت، اما واقعیت این است که امروز مجموعه حاکمیت در ایران ناگزیر است تا پاسخ سختی به اسرائیل بدهد.
حتی اگر کیهان ملایمت به خرج داده و مانند تریبونهای نماز جمعه توصیه به صبر کند: «به قطع و یقین باید انتقام گرفت، آن هم از نوع «غافلگیرکننده و بازدارنده». انتقام غافلگیرکننده و بازدارنده یعنی، انتقام با حساب و کتاب و سنجیدن همه شرایط. نباید بدون محاسبه و در نظرگرفتن همه جوانب، دل به دریا زد.»
واقعیت میدان اما این است که ایران نیازمند پاسخی به اسرائیل است که بازدارندگی خودش را در خارج تضمین کند و در داخل تندروهای حامی خودش را به نوعی راضی کند. این گزاره ممکن است با نظر برخی از دوستان ما که معتقد به سیاست کاهش تنش باشند، همسو نباشد.
من هم معتقد به افزایش تنش تا سر حد جنگ نیستم. پاسخ ایران باید متضمن عدم ورود به جنگی فراگیر باشد. جنگی که البته اسرائیل هم قادر به ورود آن نیست. اما چنین جنگی برای ایران هم گزینه مطلوبی نیست. نکته اما این است که ایران باید اراده خود را برای پاسخگویی هم سطح به طرف مقابل نشان دهد.
درحالی که در تهران بسیاری (از جمله حدادعادل) میگفتند: اسرائیل به دنبال کشیدن پای ایران به جنگ و به تبع آن وارد کردن آمریکا به جنگ است، میتوان این نظر را رد کرد.
این تحلیل ممکن است در شرایط پیش از 7 اکتبر صادق بوده باشد. اما امروز شرایط متفاوت است. اسرائیل درگیر جنگی است که اگرچه غزه را به ویرانی کشیده اما چشماندازی از پیروزی در دست ندارد. آنها بعد از شش ماه نتوانستند اسرای خود را آزاد کنند و یا سران حماس را دستگیر و یا به شهادت برسانند.
از همین رو حملات مرتب و منظم اسرائیل به جنوب لبنان و مواضع ایران در سوریه، نه به منظور کشاندن پای ایران به جنگ، بلکه به منظور ایجاد ممانعت از ورود آنها به جنگ و کمک به غزه صورت میگیرد.
سناریوهای جنگ فراگیر در مورد ایران و اسرائیل اگر بررسی شود، میبینیم که اسرائیل توان درگیری زمینی با ایران را ندارد. به عبارت روشنتر بیایید فرض کنیم که اسرائیل با ایران وارد جنگ مستقیم شود. این جنگ اولا از نوع هوایی، حمله به مواضع دو کشور در دریاها و نقاط مختلف جهان و همچنین حمله اسرائیل به نیروهای نیابتی ایران خواهد بود.
اما این جنگ هیچ وقت، «جنگ موجودیت» برای ایران تلقی نخواهد شد. به عبارت روشنتر، اگر از موضع اسرائیل به جنگ با ایران نگاه کنیم، اسرائیل هیچ وقت قادر نیست سربازان خود را به مرز ایران برساند و از آنجا وارد خاک ایران شده و تا پیروزی نهایی به آن ادامه دهد.
اما دقیقا در نقطه مقابل ایران این توانایی را دارد که از طریق عراق و سوریه و حتی لبنان به مرز سرزمینهای اشغالی برسد. این در واقع عاملی است که براساس آن میتوان گفت اسرائیل هرگز جنگ فراگیر با ایران را مطالبه نمیکند، چرا که قادر نیست جنگ را تا مرحله نهایی و سقوط حکومت ایران دنبال کند.
ایران اما از این مزیت برخوردار است. اگرچه میتواند در این مسیر هزاران مانع از جمله فشارهای بین المللی و خصوصا فشار آمریکا را تصور کرد، اما در مجموعه و در زمانی که اسرائیل درگیر جنگ غزه است، نمیتواند وارد یک جنگ بزرگتر شود. آنهم در شرایطی که در آمریکا وارد سال انتخابات شدیم و به طور طبیعی هیچ رئیس جمهوری تمایل ندارد در این وضعیت وارد جنگ شود.
حتی ترامپ هم خواهان این است که نتانیاهو تا قبل از اینکه او در انتخابات پیروز شود جنگ را با پیروزی خاتمه دهد. لذا میبینیم که حتی او هم وعده ورود به جنگ نمیدهد.
آنطرف بایدن و دموکراتها هم تمایلی به درگیری مستقیم با ایران نشان نمیدهند. لذا موازنه قوا در منطقه میان ایران و اسرائیل باید به گونهای برقرار شود. اما با همه این تفاسیر در یک جمله با ابراز تاسف باید گفت: ایران سالهاست که برای نظام بین الملل پیشبینی پذیر شده است و فاقد یک نهاد استراتژیک و راهبردی است که بتواند در چنین مواقعی گزینههای درست و صحیح را که منافع ملی را تضمین کند به حاکمیت نشان دهد. لذا وضعیت از هم اکنون قابل پیشبینی است. هم برای ما، هم برای آمریکا و اسرائیل.