مهدی پازوکی اقتصاددان: این قله که مسئولین از آن سخن میگویند، کجاست؟
در دوران جنگ و دولت مهندس موسوی شاهد آن بودیم که کارمندان دولت در برخی از سالها به جای عیدی، سکه دریافت میکردند. امری که هم باعث کنترل حجم نقدینگی میشد و هم افزایش قدرت خرید مردم را به دنبال داشت.
آزمون و خطا کردن در اقتصاد، متعلق به دنیای سنتی است
امتداد نوشت: مهدی پازوکی، اقتصاددان و استاد پیشین اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگویی، ضمن اشاره به وضعیت کنونی اقتصاد ایران و بایستههای لازم برای مرتفع کردن مصائب موجود در آن، اظهار داشت: یکی از اشکالات دولت، این است که به جای فراهم کردن ثبات اقتصادی در اقتصاد ایران با اتخاذ سیاستهایی که همواره به صورت آزمون و خطا اتخاذ کرده به مشکلات اقتصادی دامن میزند.
آزمون و خطا کردن در اقتصاد، متعلق به دنیای سنتی است. عاجلترین کاری که دولت باید در وضعیت کنونی اقتصاد ایران دنبال کند، مهار تورم است. برای این مهم نیز، نیازمند آن هستیم که راهبرد اقتصادی دولت مشخص باشد. همین حالا (در اسفند ۱۴۰۲)، هنوز در حالی که در آستانه پایان سال هستیم، دولت ابراهیم رئیسی؛ لایحه بودجه ۱۴۰۳ (بخش مخارج و هزینههای دولت) به مجلس و افکار عمومی ارائه نشده است.
در حالی که همین لایحه در همان دولتهایی که آقایان آن را به عنوان بانیان وضع موجود معرفی میکردند، قاعدتا تا پانزدهم آذرماه ارائه میشد. متاسفانه در این باره شاهد کمکاری و عدم مطالبهگری از سوی مجلس کنونی نیز هستیم.
در دوران جنگ و دولت مهندس موسوی شاهد آن بودیم که کارمندان دولت در برخی از سالها به جای عیدی، سکه دریافت میکردند. امری که هم باعث کنترل حجم نقدینگی میشد و هم افزایش قدرت خرید مردم را به دنبال داشت.
این در حالی است که همین الان، قیمت یک سکه بهار آزادی در حدود ۳۶ میلیون تومان است و دولت ابراهیم رئیسی؛ همین حالا به بازنشستگان دولت، نهایتا ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان پرداخت کرده است! رقمی که یک بازنشسته برای خود و همسرش، حتی نمیتواند یک جفت کفش بخرد!
البته، منظورم این نیست که دولت، اقدام به پولپاشی کند. بلکه باید در راستای ایجاد ثبات اقتصادی، نسبت به مهار تورم اقدام جدی داشته باشد. چرا که همین حالا، فرضا یک فرد تصور دارد که حقوق ۲۰ میلیون تومانی دریافت میکند و در یک توهم پولی از این مهم غافل است که میزان مخارج او به مراتب بیشتر از این رقم خواهد بود.
در همین وضعیت، شاهد آن هستیم که برخی مسئولین، مدام از نزدیک شدن کشور به قله سخن میگویند. در حالی که سوال اساسی مردم این است که این قله که مسئولین از آن سخن میگویند؛ کجاست؟ اگر هدف رسیدن به توسعه اقتصادی است، قله مورد نظر باید مشخص باشد. این در حالی است که در ایران، بسیاری از آقایان به توسعه باور ندارند.
درخواست من از ابراهیم رئیسی این است که ایران در آخر برنامه هفتم توسعه به کدام قله با کدام درآمد سرانه، شاخص رشد اقتصادی، میزان تورم و مشخصا رفاه عمومی خواهد رسید؟ البته من در ادبیات علمی در هیچ جا ندیدم که از قله سخن گفته شده باشد و اساسا این ترم را بلد نیستم!
مهمترین مشکل این دولت این است که به رغم گذشت بیش از ۳۰ ماه از عمر آن، هنوز استراتژی اقتصادی روشن و مشخصی نداشته و در کنار آن از افراد به شدت کوچک برای اداره کشور استفاده میکند. دولت کنونی تصور دارد که همه منتقدین، وابسته به غرب و اجنبی هستند! در حالی که توجه ندارند که ما از همین، هم بیشتر در جبهه بودیم و تنها مشکلمان این است که نوکر نیستیم!