سعید شریعتی: ۴ گسل اصلی برای جمهوری اسلامی وجود دارد
اصلیترین گسلهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران کماکان برقرار است و بلکه تشدید هم شدهاست. در عرصه سیاسی مساله انتخابات آزاد و حق انتخاب آزاد برای شهروندان مطرح است، در عرصه اجتماع اصلیترین گسل آزادی انتخاب سبک زندگی است، در عرصه فرهنگی آزادی بیان و مبارزه با سانسور و اختیار تولیدکنندگان فرهنگی برای برخورداری از حق آزادی بیان و آزادی اندیشه مهم است و اصلیترین مساله در حوزه اقتصاد قدرت خرید مردم است
سه دوره پشت سر هم نرخ مشارکت زیر ۵۰ درصد بوده و مشارکت موثر زیر ۴۰ درصد بودهاست
امتداد نوشت: نرخ مشارکت پایین در انتخابات دوره دوازدهم مجلس تحلیلگران مستقل را شگفتزده نکرد چرا که پیش از برگزاری هم پیشبینی میشد که با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی و التهابهای اجتماعی، همچنین رد صلاحیتهای گسترده تمایل مردم به حضور در این انتخابات کمتر خواهد بود. بعد از پایان دوره ریاست جمهوری حسن روحانی، این سومین انتخاباتی بود که نرخ مشارکت به ۵۰ درصد هم نرسید. برخی تحلیلگران نزدیک به جریان راست در توجیه این اتفاق به نرخ مشارکت کشورهای توسعهیافته اشاره کرده و مثالهایی را مطرح میکنند تا نشان دهند الزاما میزان مشارکت ارتباط مستقیم با نارضایتی مردم از وضعیت موجود ندارد.
سعید شریعتی، عضو حزب اتحاد ملت اما این رویکرد را نقد کرده و از آثار و تبعات این کاهش مشارکت گفتهاست:
تحلیلگران حکومتی و سیاستگذاران و رهبران سیاسی کشور حق ندارند جمهوری اسلامی و نظام سیاسی ایران را با کشورهای توسعهیافته سیاسی مقایسه کنند. اگرچه همین مقایسه هم اشتباه است و مثالهای نقض بسیاری برای آن وجود دارد که اینطور نیست. البته در آلمان، انگلستان، ایالات متحده و ... ممکن است مشارکت در یکی دو دوره کاهش داشتهباشد اما اینطور نیست که مشارکت به این شکل پایین بیاید. ببینید!
۳ دوره پشت سر هم نرخ مشارکت زیر ۵۰ درصد بوده و مشارکت موثر زیر ۴۰ درصد بودهاست. در همین انتخابات اخیر ۳۳ درصد مشارکت موثر و آرای صحیح داشتیم. بخش عمده ۷۰ درصدی که در انتخابات شرکت نکردند، آگاهانه و با یک پیام و قصد و غرض سیاسی در انتخابات مشارکت نداشتند و این حکومت باید پیام را بشنود. به ویژه در انتخابات مجلس، مساله جامعه این بود که مشارکت بکنیم یا نکنیم و مشارکت نکردن در انتخابات حامل یک پیام و رسالت اجتماعی بود. قبل از این که کاندیداها را انتخاب کنند، صندوق را به رای گذاشته بودند و شبه رفراندوم برگزار شد.
نسبت جمهوری اسلامی با رفراندوم نسبت جن و بسمالله است و اصلا نمیشود اسم رفراندوم را آورد، خواسته یا ناخواسته خود را در شرایط رفراندوم در مورد معناداری و موثر بودن مجلس گذاشت. این است که هم حکومت میداند، هم جامعه میداند و هم تحلیلگران منصف میدانند که یک نه بزرگ گفته شدهاست. خوشبختانه یا متاسفانه.
در واقع من داوری و قضاوتی در این مورد ندارد اما معتقدم این اتفاق رخ داده و نمیشود و نباید آن را نادیده یا با تحلیلهای انحرافی در نظر نگرفت.
سال ۹۶، ۲۴ میلیون نفر به حسن روحانی رای دادند. این جمعیت کجا رفتهاند؟ همه این جمعیت که برانداز نیستند! میشود این پیام را نادیده گرفت اما اتفاقات خوبی به دنبال ندارد. امیدوارم راه جبران و بازگشت و به قول آقای خاتمی راه مصالحه ملی باز شود و به ملت برگردیم.
انتخابات محل تلاقی اجتماع و سیاست است. سیاستمداران خود را در جامعه قرار میدهند تا نمره بگیرند. اصلیترین گسلهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران کماکان برقرار است و بلکه تشدید هم شدهاست. در عرصه سیاسی مساله انتخابات آزاد و حق انتخاب آزاد برای شهروندان مطرح است، در عرصه اجتماع اصلیترین گسل آزادی انتخاب سبک زندگی است، در عرصه فرهنگی آزادی بیان و مبارزه با سانسور و اختیار تولیدکنندگان فرهنگی برای برخورداری از حق آزادی بیان و آزادی اندیشه مهم است و اصلیترین مساله در حوزه اقتصاد قدرت خرید مردم است. با این شرایط هیچ تحلیلگر منصف و متکی بر دادههای واقعی را پیدا نمیکنید که معتقد باشد این ۴ گسل در سال آینده حل و فصل میشود.
حکومتگران از مجلس تا نهادهای دیگر هم نشان دادهاند هیچ عزم و ارادهای برای پر کردن این شکافها ندارند. بعضی از این شکافها را نمیخواهند و برخی را نمیتوانند پر کنند. به همین دلیل چشمانداز روشنی در آشتی حکومت با جامعه دیده نمیشود.
اگر در بر همین پاشنه بچرخد حتی اگر انتخابات ریاستجمهوری هم همه جناحهای سیاسی شرکت کنند، بعید میدانم که نرخ مشارکت تغییر چشمگیری داشتهباشد. مگر این که تدبیر بزرگی اتفاق بیفتد و این ۴ شکاف اصلی میان جامعه و حکومت پر شود. آن وقت میتوان فکر کرد تغییرات جدی در احوالات جامعه و نسبتش با حکومت رخ خواهد داد.