این بار به جای لیست دادن، بنشینید و نگاه کنید
برخی از دوستانمان بپذیرند که سیستم اساسا تمایلی به حضور آنها در هر سطحی در حکومت ندارد. در چنین وضعیتی حتی اگر با هر ترفند و تلاشی، روزنهای برای ورود به حکومت پیدا کنید، آیا میتوانید قدم از قدم بردارید؟ تجربه مجلس دهم و ریاست آیت الله جنتی بر خبرگان پنجم در این زمینه گویا نیست؟
سیستم تمایلی به حضور اصلاحطلبان ندارد
داوود حشمتی در امتداد نوشت:
جبهه اصلاحات در نهایت به ایستگاهی رسید که به طور رسمی اعلام کرد: «امکان ارائه فهرست انتخاباتی در تهران برای مجلس دوازدهم را ندارد» اما آیا این تصمیم یک شبه اتخاذ شد؟ آیا آنطور که اصولگرایان مدعی میشوند؛ جبهه اصلاحات از ابتدا بنا داشت لیست انتخاباتی ارائه نکند؟ بیایید یکبار دیگر این روند را از ابتدای امسال مرور کنیم.
واقعیت این است که در جبهه اصلاحات (نه در گذشته)، بلکه همین امروز هم گرایشهایی به ارائه یک لیست از افرادی که حتی کمترین وابستگی به اصلاحات ندارند، دیده میشود. به عبارت روشنتر نه فقط در ابتدای سال، بلکه همین امروز هم هستند کسانی که معتقدند حتی با دست بسته هم باید شنا کرد. و یا از تعابیری همچون «گذاشتن پا در لای در» برای تبیین شرایط موجود استفاده میکنند. لذا این ادعا که از ابتدا بنایی بر دادن لیست وجود نداشت، نمیتواند صادق باشد.
روندی که از ابتدای سال طی شد به گونهای بود که تغییرات قانون انتخابات توسط مجلسی که خود با حداقلیترین مشارکت وارد نهاد قانونگذاری شده بود، به سرعت تصویب و نهایی شد. تنها نقطه قوت آن قانون تناسبی شدن انتخابات بود، که آنهم در مرحله نهایی حذف شد، تا در نهایت انتخابات حتی اگر آزاد نیست، حداقلهایی از رقابت هم در آن شکل نگیرد.
بلافاصله اعلام شد که کاندیداها باید بسیار زودتر پیش ثبت نام کنند. آنهم در شرایطی که فضای جامعه اساسا انتخاباتی نبود. لذا بسیاری از اصلاح طلبان در انتخابات پیش ثبت نام نکردند. در مقابل جریان اصولگرای نزدیک به حاکمیت همان طور که مجری برنامه افق به حسین مرعشی گفته بود نظرشان این بود: «حالا ضرری ندارد. دستکم پیش ثبت نام کنید.» اما اعلام نتایج بررسی صلاحیتها توسط وزارت کشور نشان داد که نظارت استصوابی یک مرحله پیشتر آمده و مسئولیت ردصلاحیتها را پیش از آنکه برعهده شورای نگهبان گذاشته شود، وزارت کشور به دست گرفته است.
جالبتر اینکه از میان اصلاح طلبان اتفاقا آنها که قائل به مشارکت بودند (و هستند) در همان مرحله اول ردصلاحیت شدند تا اگر تا پیش از آن پیام را دریافت نکردهاند، این بار دریافت کنند. پیام این بود: «دعوتهای اصولگرایان را جدی نگیرید. آنها به دنبال این هستند که خودشان را از رسوایی انتخابات با مشارکت حداقلی دور کنند. سیستم تمایلی به حضور شما ندارد».
در ادامه هم شورای نگهبان قفل محکمتری بر عدم حضور اصلاح طلبان زد و به آنها تاکید کرد «تمایلی به حضور سبزتان در انتخابات نداریم».
بخش مهمی از اصلاح طلبان از سال ۹۷ متوجه شده بودند که پس از شکستهای پیاپی یک جریان در انتخابات، برای به دست گرفتن قدرت، آنها به سمت مسدود کردن همه روزنههای انتخاباتی حرکت کردهاند. بنابراین سیاستی در پیش گرفته شد که در آن خروجی صندوق، «تضمین» شده باشد و هیچ ریسکی در میان نباشد.
بنابراین امروز همه میتوانیم بر یک نقطه اتفاق نظر داشته باشیم و از اختلاف در مورد آن دست برداریم. آن نقطه این است که برخی از دوستانمان بپذیرند که سیستم اساسا تمایلی به حضور آنها در هر سطحی در حکومت ندارد. در چنین وضعیتی حتی اگر با هر ترفند و تلاشی، روزنهای برای ورود به حکومت پیدا کنید، آیا میتوانید قدم از قدم بردارید؟ تجربه مجلس دهم و ریاست آیت الله جنتی بر خبرگان پنجم در این زمینه گویا نیست؟
لذا با توجه به این وضعیت بهتر نیست سکوت کنید و اجازه دهید حاکمیت که حالا یکدست شده در صورت عدم کارآمدی بهانهای برای خود نداشته باشد؟ آیا بهتر نیست در این وضعیت نظاره کنید که چگونه جریان های درونی اصولگرایی به جان یکدیگر میافتند؟ این وضعیت اگر هیچ دستاوردی نداشته باشد بیش از هر زمانی نشان میدهد آنها که مدعی اداره کشور هستند از اداره جریان سیاسی خود هم عاجزند و به محض کسب صندلیهای قدرت بار دیگر پنجه بر صورت هم میکشند.
البته نزاع تمامیتخواهان در غیاب رسانههای آزاد، نهادهای مدنی قدرتمند و احزابی که آزادانه فعالیت کنند بیش از همه ایران را به وضعیتی شکننده میکشاند.