سیاست روسیه در قبال ایران همان سیاست شوروی است!
روسیه و ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس تاکید کردند که از «تلاشهای امارات برای حل مسئله جزایر سه گانه از طریق مذاکرات دو جانبه با ایران یا دادگاه بین المللی حمایت میکنند.»
ما در ماجرای اوکراین از روسیه رودست خوردیم. هم پهپادها را گرفتند و هم خودشان لو دادند که دلایل بسیار وحشتناکی در محاسبات توازن هستهای دارد
گروه سیاسی- روسیه برای دومین بار طی 7 ماه گذشته با اعراب منطقه به خصوص دولت ریاض و امارات انگشت روی مالکیت جزایر سهگانه ایرانی در خلیج فارس میگذارد.
نخستین بار بیستم تیرماه بود که وزیران خارجه روسیه و ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس (کویت، عربستان سعودی، بحرین، قطر، امارات و عمان) در بیانیه مشترک تاکید کردند که از «تلاشهای امارات برای حل مسئله جزایر سه گانه از طریق مذاکرات دو جانبه با ایران یا دادگاه بین المللی حمایت میکنند.»
رخدادی که دقیقاً یکسال پیش هم توسط چین رقم خورده بود. نوزدهم آذرماه سال گذشته چین و اعضای شورای همکاری خلیج فارس در بیانیه ای مشترک از «ابتکار و تلاش» امارات در ماجرای جزایر سه گانه ایرانی حمایت کردند.
اما آنچه که در اینجا محل بحث است، موضوع مالکیت لاینفک ایران بر جزایر سهگانه نیست. مساله همراهی دو کشور چین و روسیه با اعراب منطقه بر سر بخشی از خاک ایران است که گویا دولت منفعل سیزدهم بنا ندارد پاسخی شایسته رفتار این دو کشور (دستکم تا این لحظه) که گمان میرفت، شریک راهبردی و استراتژیک جمهوری اسلامی باشند، بدهد.
با توجه به حمایت جمهوری اسلامی از روسیه در جنگ با اوکراین، به نظر میرسد مقامات سیاسی ایران انتظار نداشتند که پکن و مسکو همسو با امارات و سایر کشورهای عربی حاشیۀ خلیج فارس، تمامیت ارضی ایران را زیر سؤال ببرد.
پس از روی کارآمدن دولت سیدابراهیم رئیسی که در فهم دیپلماسی و بازی در سیاست خارجه، از لکنت ذاتی برخوردار است که نشأت گرفته از طیف سیاسی برخاسته از آن است، روسیه و چین با زیرکی مختص خودشان از نیاز دولت سیزدهم به آنها خبر داشته و تا جایی که ممکن بود به نفع خود عمل کردند.
ماجرای ادامه مذاکرات هستهای در ابتدای دولت سیزدهم با کارشکنی مسکو و به دلیل جنگ روسیه با اوکراین، با شکست مواجه شد.
همچنین در ماجرای به کارگیری پهپادهای ایرانی در جنگ مسکو علیه کییف که غرب را رسماً در برابر جمهوری اسلامی قرار داد.
نکتهای که محمدجواد ظریف هم به درستی به آن اشاره میکند و معتقد است: «ما در ماجرای اوکراین از روسیه رودست خوردیم. هم پهپادها را گرفتند و هم خودشان لو دادند که دلایل بسیار وحشتناکی در محاسبات توازن هستهای دارد. برای آنها دقیق بود و برای ما خطرناک.»
این در حالی است که طی دو سال گذشته آمریکا، بریتانیا و فرانسه بارها از سازمان ملل درخواست کردهاند که درباره استفاده روسیه از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین تحقیق کند.
تشریفات استقبال روسیه و چین از ابراهیم رئیسی، دولت سیزدهم و حامیانش را دچار این توهم کرد که چین و روسیه میتوانند به بلوک قابل اتکا در برابر آمریکا و کشورهای غربی تبدیل شوند. تا جاییکه این افراد در پاسخ به این پرسش که سیاست خارجی نباید بیش از حد معمول به این به اصطلاح بلوک قدرتمند تکیه کند، مدعی شدند: منظور از نه شرقی، شورویِ مارکسیست بود که فروپاشید.
در چنین شرایطی بود که دولت سیزدهم تحت تاثیر تحریمهای آمریکا که با آغاز جنگ میان روسیه و اوکراین تشدید هم شد، روز به روز در سیاست خارجی کشور، توازن را بر هم زد و با تکیه به شرق، منافع و مصالح سیاست خارجی را به روابط اقتصادی با این کشورها وابسته کرد، از دست رفتن فرصت برجام که فرصتی طلایی برای تنشزدایی با غرب و توازن در روابط خارجی بود، ضعف اقتصاد ایران را در کنار فقدان سرمایه اجتماعی دولت رئیسی، به عاملی مهم در ناکامی سیاست خارجی جمهوری اسلامی در منطقه تبدیل کرد.
هرچند طی یکسال گذشته بهبود روابط تهران با ریاض به کمک پکن، به عنوان سند افتخار و بنا بر توصیف رسانههای دولتی حاکی از برتری دیپلماسی اقتدارِ رئیسی در برابر دیپلماسی التماسی روحانی است اما در عمل، نزدیکی چین و روسیه به کشورهای عربی منطقه و گسترش سهم روابط تجاری آنها، نتیجه سرگرم کردن جمهوری اسلامی در منطقه به بهانه آشتی با بنسلمان است.
در این شرایط طی دو سال اخیر روابط اقتصادی روسیه و چین به شدت به یکدیگر نزدیک شده و دولت پکن به اصلیترین خریدار نفت روسیه تبدیل شده است.
در علم سیاست، کشورها در پی منافع ملی خود هستند و هر جا که منافع ملی آنها ایجاب کند به همان سمت و سو حرکت کرده و اعلام موضع میکنند. بنابراین تکیه بر روی این نکته که راهبرد میان مسکو و پکن ابدی است و با عقد قرارداد طولانی مدت میتوان آنها را در جهان سیاست به سمت خود جذب کرد، رویایی بیش نیست.