کد خبر : 142732 |

مسئول افزایش مشارکت در انتخابات کیست؟

رفتار مردم در انتخابات 98 و 1400 که پایین‌ترین نرخ مشارکت در انتخابات‌های ایران را داشت گویای این حقیقت است که اکثریت مردم حاضر نیستند به هرکسی که تایید می‌شود وکالت خود را بدهند/ ما صبر می‌کنیم و می‌بینیم آیا در این انتخابات مشارکت افزایش خواهد داشت، یا خیر. در صورتی که مشارکت همانطور که براساس نظرسنجی‌ها پیش‌بینی می‌شود کاهش چشمگیری داشت، باید بر قاعده ادعای خود بپذیرند که همان اندک مشارکت را هم با عملکرد خود دود کردند و به هوا فرستاده‌اند.

خبرگزاری فارس مخاطب سخنان رهبری را، احزاب و رسانه‌ها می‌داند

 

محمد پوریا بهشتی در امتداد نوشت:
خبرگزاری فارس به بهانه سخنرانی روز گذشته رهبری در جمع اهالی مردم کرمان و اشاره به موضوع باز شدن فضای انتخابات، یادداشتی را منتشر کرده و معتقد است که «در سخنرانی اخیر رهبری لحن ایشان درباره رقابت واقعی فراتر از توصیه به «باید باشد» تغییر کرد». اما این یادداشت‌نویس خبرگزاری اصولگرا، مخاطب «باید» ها را به گونه‌ای دیگر تشخیص داده است.

نویسنده که به خوبی می‌دانسته مخاطب این «بایدها» کیست معتقد است که برخی «هیات اجرایی و شورای نگهبان» را مسئول این کار می‌دانند و حرف بیراهی نیست اما در ادامه تاکید دارد: «شکل‌دهی به رقابت واقعی و باز کردن میدان انتخابات نمی‌تواند یکطرفه فقط از طرف حاکمیت و نهادهای متولی انتخابات باشد، بلکه سهم شخصیت‌های تاثیرگذار سیاسی و اجتماعی، رسانه‌ها و احزاب نیز بسیار ویژه خواه بود.»

این خبرگزاری و نویسنده آن طوری حرف زدند که انگار تازه از کشوری دیگری پا به ایران گذاشتند و از سوابق گذشته انتخاباتی ایران آگاه نیستند. حتی اگر باور کنیم گذشته‌های دور و از دهه هفتاد تا امروز را به یاد ندارند، دستکم انتخابات سال 1400 که در آن حتی رهبری هم اعلام کرده بود «به برخی کاندیداها که تایید صلاحیت نشدند جفا و ظلم شد» را باید به خاطر می‌آوردند. و بعد در نظر داشته باشند که در مقابل همان سخنرانی هم هیچ اتفاقی نیفتاد.

دستکم انتظار همه این بود که «این ظلم» که طبیعتا تشخیص ولی فقیه بود، بازخوردی از سوی نهادی که این «ظلم» را ایجاد کرده، دیده و ظلم برطرف و اصلاح شود. آنهم در شرایطی که فرصت کافی برای این کار وجود داشت. مخاطب آن هم طبیعتا نه احزاب بودند نه سیاسیون و نه رسانه‌ها. 

لذا نویسندگان و خبرگزاری‌های اصولگرا یا دچار ضعف گنجایش حافظه هستند که حتی دوسال گذشته را هم فراموش کردند یا خودشان را عامدانه به کج‌راهه‌ای می‌زنند تا به هر نحو ممکن عملکرد این نهادها را توجیه کنند.

واقعیت این است که در همه این سال‌ها (و درست از سالی که شورای نگهبان نظارت خود را «استصوابی کرد») مسئول مستقیم این نوع وضعیت مشارکت‌سوز‌ در انتخابات بوده و هست. اگر اصولگرایان فکر می‌کنند با بوق و کرنا زدن و دعوت مردم به مشارکت می‌توانند شور و اشتیاقی در مردم برای مشارکت ایجاد کنند، یا خود را به ندانستن زدند یا اساسا آنقدر از مرحله ارتباط با مردم پرت هستند که توان دیدن واقعیت را ندارند.

واقعیت این است که بحث مردم، امروز از سطح «حضور افراد اصلاح‌طلب برای انتخابات» هم گذشته است. موضوع آن‌ها «نمایندگی» است. اقلیتی حاضر هستند به هر کسی که جریان اصولگرایی معرفی می‌کند، نمایندگی خود را برای حضور در قدرت واگذار کنند. اما آیا اکثریت مردم هم همینطور فکر می‌کنند؟

رفتار مردم در انتخابات 98 و 1400 که پایین‌ترین نرخ مشارکت در انتخابات‌های ایران را داشت گویای این حقیقت است که اکثریت مردم حاضر نیستند به هرکسی که تایید می‌شود وکالت خود را بدهند. 

رقابت ابراهیم رئیسی با آراء باطله در انتخابات سال 1400 نشان می‌داد که بخشی از مردم حتی حاضرند رای باطله بدهند، اما از میان گزینه‌های موجود هیچ کدام را انتخاب نکنند.

به عبارت روشنتر، نفر دوم شدن آراء باطله نشان می‌داد؛ مردم «انتخاب نکردن» را بر کاندیداهای موجود ترجیح می‌دهند. کثیری از مردم هم در این دو انتخابات اساسا در فرآیند آن شرکت نکردند.

اینجا اختلاف بر سر یک مساله مهم است. جریان اصولگرایی معتقد است که عملکرد دولت و مجلس گذشته باعث کاهش مشارکت شده بود.

حالا ما نیز صبر می‌کنیم و می‌بینیم آیا این انتخابات مشارکت افزایش خواهد داشت، یا خیر. در صورتی که مشارکت همانطور که براساس نظرسنجی‌ها پیش‌بینی می‌شود کاهش چشمگیری داشت، باید بر قاعده ادعای خود بپذیرند که همان اندک مشارکت را هم با عملکرد خود دود کردند و به هوا فرستاده‌اند.