احمدینژاد حرف بزند میگویند چرا حرف زد، حرف نزند میگویند چرا سکوت کرده!
چرا احمدینژاد که با زبانی تند علیه اسرائیل صحبت میکرد، سکوت کرده؛ پای مشایی در میان است؟
روزنامه اعتماد نوشت:
شاید برای بسیاری سوال باشد که آن احمدینژاد سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ که با زبانی تند و آتشین علیه اسرائیل صحبت میکرد، چرا این روزها موضعی ندارد. این موضوع را باید در چارچوب رفتارهای احمدینژاد پس از انتخابات ۱۳۸۸ بررسی کرد؛ آن زمانی که احمدینژاد نتوانست معاون اول دلخواه خود را منصوب کند و در ماجرایی دیگر اقدام به قهری ۱۱ روزه کرد که چرا نتوانسته است وزیر اطلاعات کابینهاش را برکنار کند. از همین رو او کمکم از مواضع جاری و ساری حاکمیت فاصله گرفت.
نقطه عطف تفکرات احمدینژاد درباره اسراییل را میتوان در سخنان زبان و مغز متفکر منفصلش، اسفندیار رحیممشایی در سال ۱۳۸۷ یافت؛ آنجایی که او از دوستی مردم ایران و اسراییل سخن گفت. این سخنان با تندترین واکنشها در میان محافظهکاران روبهرو شد. از آنجا که احمدینژاد به نوعی مرید رحیم مشایی محسوب میشود، شاید این موضوع در تفاوت رفتاری او موثر بوده باشد.