چرا و چگونه یووال نوح هراری از آیندهی بشریت خبر میدهد؟
هراری از ورود فنآوریهای کنترل و نظارت (زیستی) به درون بدن انسان میگوید و چیپگذاری در بدن انسانها را ضروری و در آینده، محتوم میداند!
حرفهای هراری از یک اتاق فکر در سطح جهانی طراحی میشود و توسط ایشان به عنوان پیشگوی آینده بشر و با حمایت رسانههای جهانی منتشر میگردد
حمزه کرمی
دکترای فلسفهی تطبیقی
اخیرا تلویزیون بی بی سی فارسی مصاحبهای با هراری استاد تاریخ دانشگاه عبری اور شلیم در بارهی اتفاقات غزه وجنگ بین حماس واسرائیل ترتیب داده بود. در آن مصاحبه وسایر مصاحبهها هراری در قامت کسی که آینده را پیش بینی وتحلیل میکند ظاهر شده و از آینده خبر میدهد.
هراری زاده ۲۴ فوریه ۱۹۷۶ میلادی در اسرائیل است. استاد تاریخ دانشگاه عبری اورشلیم، فیلسوف و نظریه پردازی است که تاکنون سه کتاب مطرح به نامهای؛ انسان خردمند (درباره تاریخ مختصر بشر)، انسان خداگونه (درباره تاریخ مختصر آینده) و ۲۱ درس برای قرن ۲۱ میلادی از او منتشر شده است.
او دکترای تاریخ خود را از دانشگاه آکسفورد گرفته و در تلآویو اسرائیل زندگی میکند. او معتقد به همجنسگرایی است و با رئیس دفتر خود که پسر جوانی بنام "ایتزیک یهو" است ازدواج کرده است!
او در مصاحبه با بی بی سی جز مخالفت با مدیریت نتانیاهو، در سایر حرفهایش از جمله نابودی حماس، سخنان تندروهای صهیونیست را تکرار کرد. علت مخالفت او با نتانیاهو نیز به دلیل آن است که وی جزو مارکسیستها و روشنفکران و سکولارهای اسرائیلی محسوب میشود.
در اسرائیل دو جناح وجود دارد. یک جناح تندرو و مذهبی که در کابینه تندروی نتانیاهو جمع شدهاند و اعتقادی به تشکیل دو دولت فلسطینی و اسرائیلی ندارند و در حال تشکیل و احداث و گسترش شهرکهای یهودی نشین هستند.
و جناح مقابل که مقداری معتدلتر هستند، جناح غیرمذهبی و سکولارند که با مذاکرات صلح موافقند و تشکیل دو دولت اسرائیلی- فلسطینی را قبول دارند.
اینان برخلاف جناح تندرو با شهرکسازیها و هر آنچه با مذاکرات صلح سازگاری ندارد مخالفند و هراری جزو جناح دوم است. ولی آنها حکومت خودگردان به ریاست محمود عباس را طرف فلسطینی خود میدانند و حماس و جهاد اسلامی را قبول ندارند.
همین بخش از مصاحبهی او که با نتانیاهو مخالفت میکند مورد توجه افکار عمومی داخل و خارج قرار گرفته است، در حالی که هراری در همین مصاحبه، ۷۰ سال اشغال فلسطین و تجاوز گری اسرائیل را نادیده میگیرد و صرفا به حملهی اخیر حماس متمرکز شده و آن را دستاویزی برای توجیه بمبارانها و کشتار دسته جمعی و نسل کشی و نابودی غزه و فلسطین قرار میدهد. او دههها تجاوزات اسرائیل و انسان کشی و کشتن کودکان و به اسارت بردن زنان و تجاوز به آنها را نادیده گرفته و کم اهمیت جلوه میدهد!
در اینجا قصد ندارم دیدگاههای او را به چالش بکشم زیرا نژادپرستی از همهی جملاتش نمایان است.
بلکه درصددم از میان مصاحبههای متعدد او که به وسیلهی تسلط و حاکمیت یهودیان و صهیونیستها بر خبرگزاریها و تلویزیونها و رسانههای جهانی هر هفته او را در آنتن مطرح و از او بزرگنمایی میکنند، دیدگاهها و ماموریت او را توضیح دهم و پاسخِ پرسش اساسی عنوان این مقاله، در مورد اینکه چگونه او از آینده خبر دارد؟ را برای دوستان خواننده آشکار سازم!
انسانهای معمولی اعم از فیلسوفان، تاریخدانان، جامعه شناسان و غیره تاکنون از آینده خبرنداشتهاند و هیچ کسی در طول تاریخ قادر به غیبگویی نبوده و اگر پیامبران هم خبری از آینده میگفتهاند از سوی خداوند مطلع گشته و خود علم غیب نداشتهاند.
حال چگونه است فردی در قامت استاد تاریخ و فیلسوف، از آیندهی بشریت خبر میدهد؟ و خبرهای او نه تنها در آنتن تلویزیونها و مدیا و رسانههای جهانی پوشش داده میشود بلکه تعمدی در چهرهسازی از او نیز مشاهده میشود که غیر قابل کتمان است !
البته جامعهی بشری قبل از ایشان، چهرههای دیگری مانند اِستیون هاوکینگ فیزیکدان قرن بیستم، در دهه ۱۹۸۰میلادی را تجربه کرده که هر روز خبری از آیندهی هولناک بشریت را تئوریزه و مطرح میکرد و با خبرسازیهای خود افکار عمومی جهان را به نفع جریانات پشت صحنه مدیریت مینمود.
اینک به گزیدههایی از دیدگاههای هراری که از طریق مصاحبههای هرروزهی او با خبرگزاریها و تلویزیونها و رسانههای غربی صورت میپذیرد میپردازم.
مصاحبههایی که به خوبی تحت پوشش ویژه خبری قرار گرفته و درباره آنها اطلاعرسانی شده و چهرهی ایشان را برجسته و برجستهتر میسازند!
در همهی این مصاحبهها تلاش بر آن است تا چهرهای رازآلود و پیچیده و حقبهجانب و تا حدودی نجاتبخش از هراری به جهان بشری عرضه شود!
از جملات و گفتارهای اوست:
ما انسانها، دیگر ارواح اسرارآمیزی نیستیم، ما حیوانات قابل هک شدن هستیم!
او در جایی دیگر اضافه میکند بنظرش رأیدهندگان در سیستمهای دمکراتیک مصلحت خود را تشخیص نمیدهند!!
یعنی عملا دمکراسی بیدمکراسی!
و به سادگی میراث فلاسفهی غربی مانند اسپینوزا، جان لاک، روسو، جان استوارت میل و ... مبنی بر ضرورت حکمرانی بر اساس دمکراسی و رای و اراده و خواست مردم را به یکباره هوا میکند و قرنها تلاش فیلسوفان غربی از دوران روشنگری تاکنون را به سینهی تاریخ میسپارد!
او در مصاحبهای دیگر میگوید: در آیندهای نزدیک الیتِ حاکم بر جوامع بشری میتوانند مغز انسانها و مردم را هک کنند. همانطوریکه هکرهای امروز، یک رایانه را هک میکنند و به سامانهی آن دسترسی پیدا میکنند در آینده نزدیک هکرها با هک نمودن مغز انسانها، کنترل آنها را برعهده میگیرند!
او امروز مشهورترین فردی است که از ترکیب بدن انسان با رایانه و چیپهای رایانهای دفاع میکند!
او معتقد است علم، تکامل از طریق انتخاب طبیعی (مفهوم داروینی تکامل) را منسوخ و بجایش طراحی هوشمندِ تکامل را جایگزین کرده، یعنی منبعد بجای خدا، علم برای انسان تصمیم میگیرد.
ریشهی این تفکر در یهودیت از گذشته بوده، آنجا که یهود معتقد است خداوند بشر را مانند یک دستگاه ساخته و دیگر نمیتواند در سرنوشت او دخالتی داشته باشد و در قرآن کریم سورهی مائده آیهی ۶۴ آمده است: و قالتِ الیهودُ یدالله مَغلوله، غُلت ایدیهم و ... .
یهود گفت دست خدا بسته است بواسطه این گفتار دروغ مورد لعن و نفرین خدا قرار گرفتند و دست یهود بسته شد،
بل دو دست قدرت خداوندگشاده است و هر گونه بخواهد بر خلق خدا انفاق میکند و ...
هر چند هراری عنوان میکند قبلا به آیین یهود معتقد بوده و اینک خدا ناباور شده و به همین سبب توانسته است برخلاف آیین یهود همجنسگرایی را پیشه کند! اما ریشههای باور به یهودیت در کلام و تفکر او هنوز وجود دارد.
هراری تقابل میان خیر و شر را بر مبنای کتب دینی ابراهیمی چیزی منسوخ و مربوط به گذشته میداند و بر آن است که القا کند انسان امروز، باید خود، خوب و بد خویش را تشخیص دهد و کاری به اخلاقیات تعیین شده از طرف خدا نداشته باشد.
گرایشات ماتریالیستی و جبرِ زیستی بر تفکر هراری غلبه دارد و معتقد است چیزی بنام "ارادهی آزاد" وجود ندارد.
همانطوریکه مارکسیستهایی مانند فوئر باخ مفهوم خدا و بهشت و جهنم را ابداع بشر میدانستند، هراری نیز ارادهی آزاد را ابداع بشر میداند.
او از علم، یک مذهب جدید ساخته است و میگوید: دانشمندان در قرون جدید جای خدا را پر میکنند! دیدگاه او البته از گرایش پوزیتیویستی اثباتگرایانهی وی در فلسفهی علم ناشی میشود که تاریخ مصرف آن گذشته است و ابطال این فرضیه و فرضیههای مشابه ثابت شده است.
هراری در حال تئوریزه کردن خطر «هک شدن مغز انسان» در آینده نزدیک و لزوم وجود یک مرکزیت فرماندهی و کنترل واحد برای هدایت دیتای جهانی است.
مرکزی که قرار است مافوق همهی حکومتها و مرزهای ملی، کل ابناء بشر را مدیریت نماید.
او ورود بشر را به سیستمهای اعتبارسنجی هوش مصنوعی، سرنوشتی محتوم برای آیندهی بشریت پیش بینی میکند و معتقد است همهی بشریت خواه ناخواه به آن تن خواهند داد.
او از ورود فنآوریهای کنترل و نظارت (زیستی) به درون بدن انسان میگوید و چیپگذاری در بدن انسانها را ضروری و در آینده، محتوم میداند!
او کووید ۱۹ را بهانه خوبی برای جاسازی حسگرهای زیر پوستی با هدف کنترل و نظارت هرچه بیشتر هوش مصنوعی در انسانها معرفی میکند!
بنظر میرسد هراری قرار است حرفهایی بزند که رویاهای کابوسگونه برای آیندهی بشریت است تا راه را برای گلوبالیستها آماده کند.
او در زمینهی کنترل آینده بشریت فرهنگسازی نموده و راه را برای نقشههایی که برای انسانها کشیدهاند هموار مینماید!
از جمله باورهای مخرب هراری، اعتقاد به زیادی انسانها بر روی کرهی زمین است و میگوید بزرگترین مسأله سیاسی، اقتصادی جهان امروز زیادی جمعیت است!
برای چه به این همه انسان نیاز است؟
و در پاسخ سوال مجری که از او میپرسد راه حل شما چیست؟ میگوید فعلا جمعیت را با دارو و رایانه بایستی راضی نگه داشت. .
این دیدگاههای هراری تحت تاثیر استاد و رئیسش "کلاس شواب" شکل گرفته و به وسیلهی او در حال انتشار و درگیری اذهان عمومی بشریت در سطح جهان است.
کلاس شواب و شرکایش مانند هنری کیسینجر، بیل گیتس، آنتونی فائوچی، مارک زاکر برگ، جرج سوروس و دیگر سیاستمداران دستپروردهی آنها در واقع طراحان پشت پردهی حرفها و اخبار و تحلیلهای هراری هستند.
آنها پروژههای بزرگی برای بشریت پیشبینی کردهاند از جمله حذف مالکیت خصوصی، حذف پول نقد و قراردادن همهی تراکنشهای مالی بشر در بستر فنآوری بلاکچین، حذف ملیگرایی و مرزهای ملی، تضعیف حاکمیت ملی کشورها، ایجاد سیستم کنترل اجتماعی مبتنی بر هوش مصنوعی و درصدد تقلیل جمعیت کمبازده و پرهزینه و مصرف کنندهی جهان، مانند میانسالان و پیران و بیماران هستند و میروند که برای بشر امروز کارت شناسایی دیجیتال طراحی و صادر کنند که بدون آن زندگی کردن برای بشریت ممکن نباشد!
طرحها و برنامههای آنها در راستای منقاد کردن کل بشریت است.
کارت شناسایی دیجیتال جهانی، پروژهای است که گرفتن هر خدماتی در جهان مانند اخذ پاسپورت، واکسن، ویزا، اقامت، سفر، اجاره هتل، ادامه تحصیل، خرید مسکن و فعالیتهای اقتصادی و ... منوط به داشتن آن در آینده است و از پروژههای مجمع جهانی اقتصاد (داووس) است!
حرفهای هراری از یک اتاق فکر در سطح جهانی طراحی میشود و توسط ایشان به عنوان پیشگوی آینده بشر و با حمایت رسانههای جهانی منتشر میگردد در واقع او برنامههای پشت پرده را تحت عنوان پیشبینی، برای آمادهسازی ذهن جهانیان مطرح مینماید.
طبیعی بنظر نمیرسد که یک مرتبه اوباما در مصاحبه با فرید زکریا میگوید من عاشق کتاب "مختصر تاریخ بشر" هراری شدهام.
همزمان بیل گیتس برای کتابِ انسان خردمند او یاداشت مینویسد و یک مرتبه آنجلا مرکل و مکرون و جاستین ترودو و ... بسیاری از سیاستمداران جهانی به تجلیل از هراری میپردازند در حالی که فیلسوفان زیادی در طراز هراری و بلکه بسیار بالاتر از او در سطح جهانی وجود دارند اما از این پروپاگاندا و توجه سیاستبازان برخوردار نیستند!
همهی اینها حکایت از مأموریتی دارد که یووال نوح هراری در دنیای امروز بر عهده گرفته است و آن اینکه توجیهگرِ فلسفی و تاریخی و جاده صافکن برنامههای استعمار هوشمند جدید باشد!
البته در تاریخِ فلسفه اینگونه عملکردهای ناصواب توسط معدود فیلسوفانی که آلت دستِ سیاستمداران و کارتلها و تراستهای جهانی قرار گرفتهاند در گذشته نیز وجود داشته است. همانطوری که هایدگر توجیهگر تجاوزات و کشتار ۸۵ میلیون تن از مردم جهان در جنگ جهانی دوم توسط هیتلر بود و علیرغم داشتن صلاحیتهای علمی بسیار بالاتر از هراری، به بشریت خیانت نمود، اینک بنظر میرسد هراری ماموریت مشابهی را در جهان معاصر، علیه بشریت برعهده گرفته است!