چرا برخی به دنبال کشیدن پای جمهوری اسلامی به جنگ غزه هستند؟
جنگ پدیدهای است که همواره باید خواهان پایان عادلانه و شرافتمندانه آن بود، زیرا عوارض واقعی آن را کسانی تحمل میکنند که لزوما طرفهای اصلی میدان نیستند.
تلاشهای دیپلماتیک برای جلوگیری از خونریزی بیشتر تاکنون به نتیجه نرسیده و طبق آخرین آمار بیش از ۲۰۰۰ اسرائیلی و فلسطینی تاکنون کشته شدهاند
گروه سیاسی - دو روز پس از حملات گسترده نیروهای حماس به اسرائیل و اعلان جنگ رسمی نتانیاهو به حماس، تلاشهای دیپلماتیک برای جلوگیری از خونریزی بیشتر تاکنون به نتیجه نرسیده و طبق آخرین آمار منتشر شده تا صبح روز شنبه ۲۲ مهر، بیش از ۲۰۰۰ اسرائیلی و فلسطینی تاکنون کشته و تعداد قابلتوجهی نیز زخمی شدهاند.
همچنین تاکنون آمار دقیقی از تعداد اسرای دو طرف منتشر نشده و تنها انتشار تصاویر برخوردهای خشونت آمیز دو طرف در شبکههای اجتماعی موجی از نفرت پراکنی را در بین حامیان دو کشور به راه انداخته است.
رهبر انقلاب در نکتهای مهم درباره دست داشتن غیرفلسطینیها از جمله ایران در حوادث اخیر تأکید کردند: البته ما پیشانی و بازوی جوانان فلسطینی و طراحان مدبر و هوشمند فلسطینی را میبوسیم و به آنها افتخار میکنیم اما این یاوهگوییها اشتباه و این محاسبه غلط است و کسانی که میگویند ضربه اخیر فلسطینیها ناشی از غیرفلسطینیها است، ملت بزرگ فلسطین را نشناختهاند و دستکم گرفتهاند.
با همه این تفاسیر، برخی مفسران رسانههای خارجی با اشاره به واکنش تهران، به راکتپراکنی جهاد اسلامی به سمت اسرائیل و برگزاری جشن در میدان فلسطین تهران که در آن تابلوی روزشمار نابودی آمریکا نصب شده، مدعی شدند که جمهوری اسلامی علاوه بر کمکهای مادی، برای کمک به حماس، نیروهای نظامی هم به منطقه اعزام داشته است. به عنوان مثال آنها به توییت حمید رسایی، نماینده پیشین مجلس و عضو سابق جبهه پایداری اشاره کرده بودند که او خطاب به حاکمیت نوشته بود مقدمات حضور او در غزه برای جنگیدن علیه نیروهای اسرائیلی را فراهم کنند. یا در یک نمونه دیگر فرزند شهید همت، (فرمانده بلندپایه جنگ عراق علیه ایران) هم برای حضور در مناطق جنگی فلسطین اعلام آمادگی کرده بود.
نمونههایی از این دست که افراد موسوم به سوپرانقلابی در حال انتشار آن در شبکههای اجتماعی هستند که به نظر میرسد تنها جنبه نمایشی داشته باشد تا واقعیت.
عباس عبدی در واکنش به همین اظهارنظرها در اعتماد نوشت: پس از آغاز جنگ در نوار غزه، لفاظیهای فراوانی در فضای رسانهای و مجازی دیده میشود که بیشتر به رجزخوانی از زیر پتو میماند. شاید از جنگ در فلسطین گریزی نبود یا نباشد، زیرا نتانیاهو تمام راهها را بسته است، ولی جنگ پدیدهای است که همواره باید خواهان پایان عادلانه و شرافتمندانه آن بود، زیرا عوارض واقعی آن را کسانی تحمل میکنند که لزوما طرفهای اصلی میدان نیستند.
وی سپس با اشاره به دوقطبی غیرقابل تصوری که در شبکههای اجتماعی شکل گرفته اضافه کرد: این حد از قطبی بودن در تحلیل و نگاه به این رویداد برای ایران بدتر از هر جنگی است. از دفاع تمامعیار از اسراییل تا دفاع تمامعیار از نحوه رفتار با کشتهشدگان و اسرا از سوی فلسطینیها و بعضا تشویق یا توجیه آنها.
اما در این بین روزنامه کیهان به عنوان لیدر جریان تندرو در این جریان تلاش میکند به شکلهای مختلف به رسانههای خارجی نشان بدهد که نقش ایران در جریان این درگیریها غیرقابل انکار است. به عنوان مثال این روزنامه در شماره روز دوشنبه خودش با اشاره به سخنان اخیر آیتالله خامنهای درباره سرانجام اسرائیل نوشت:
مردان الهی، اهل اغراق نیستند. وعده امام خامنهای درباره زوال شتابان اسرائیل، تایید میکند که «رژیم صهیونیستی در حال مرگ است».
اشاره این روزنامه به توافق گام به گام ریاض با تلآویو طی ماههای اخیر است که بسیاری از کارشناسان منطقه مدعی شدهاند که اساس حمله حماس به اسرائیل برای متوقف کردن روند عادیسازی روابط بین دو کشور عربستان به عنوان ولی کشورهای عربی، و دولت بنیامین نتانیاهو است که طی 9 ماه گذشته با چالشهای فراوان داخلی مواجه بوده و تلاش میکرد تا با توافق با ولیعهد عربستان، این ناکامی را جبران کند.
با کنار هم گذاشتن این فَکتها میتوان قطعات پازل را سر هم کرد و تصویر نهایی را حدس زد؛ برخی ایران را شریک جنگ اسرائیل و غزه میخواهند و قصد سرشکن کردن هزینه جنگ را دارند.
به دلیل صراحتِ کلام رهبری، این چهرهها تا همین امروز ناکام ماندهاند ولی معلوم نیست برای رسیدن به این هدف چند راه نرفته باقی مانده و در روزهای آینده باید منتظر کدام ناپختگی، تعجیل در اظهار نظر و کدام رفتار نسنجیده از سیاستمردان تندروی داخلی باشیم.