کد خبر : 137121 |

این خاطره سعید حدادیان جعلی است + ویدیو

این خاطره‌پردازی از کلاسِ درسِ دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی جعلی‌ست. بعد از شنیدن این خاطره‌پردازی، تنها واکنش استاد، سر‌ به‌ زیر انداختن، تأسف و لبخند بود.

روایت خاطره جعلی به نقل از صفحه اینستاگرام استاد شفیعی کدکنی

 

صفحه اینستاگرام شفیعی کدکنی اینچنین نوشته است:

این ویدیو به دست ما رسیده است. این رسانه در انتشار و روشن‌گری جعلیات هیچ ملاحظه‌ای ندارد، چنانکه در انتشار جعلیات مربوط به شاهنامه و ابیات مشهوری که از فردوسی نیست ملاحظه‌ای نداشت.

بنیادی‌ترین رکنِ کار فرهنگی پیش از هر چیز، اصالت، اصالت محتوا و صحتِ انتساب است.

این خاطره‌پردازی از کلاسِ درسِ دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی جعلی‌ست. بعد از شنیدن این خاطره‌پردازی، تنها واکنش استاد، سر‌ به‌ زیر انداختن، تأسف و لبخند بود.


آنچه از ماجرای بیت
در کار گلاب و گل...
از محمدرضا شفیعی کدکنی وجود دارد، مطلبی‌ست از ایشان که در کتاب رستاخیز کلمات آمده است و ما با عنوان «حافظ و روضه‌خوان پیر ده ما» مدت‌ها قبل منتشر کردیم.
آن را بار دیگر اینجا می‌گذاریم:

حدود نیم قرن قبل در یک مصاحبه، در ۱۳۴۴، به مناسبتی نقل کردم که روضه‌خوانِ پیرِ ده ما در روز پس از عاشورا، وقتی به توصیف اسارت اهل‌بیت و گرداندنِ سَرِ حضرت امام حسین «ع» در بازارِ شام و نیز گرداندنِ حضرت زینب «س» در کنارِ سر بریده و در میان «پرده عماری» می‌پرداخت این بیت حافظ را با صوت حزین می‌خواند:

در کار گُلاب و گُل حکم ازلی این بود
کان شاهد بازاری وین پرده نشین باشد

هیچ کس نمی‌تواند تردید کند که این ابتکارِ او کشف یکی از شبکه‌های غایبِ متنِ شعر حافظ است. اگرچه بیش از آنکه مصداقِ نگاه ساختاری باشد با هرمنوتیک مشابهاتی دارد.
محمدرضا شفیعی کدکنی
رستاخیز کلمات، صص ۱۸۲-۱۸۰


استاد چند روز پیش در ادامهٔ این ماجرا فرمودند:
آن روضه‌خوان قوم و خویشِ ما هم بود و نامش شیخ هدایت الله شریعت بود.