رونالدو در تهران و درسها و عبرتهای آن
صلاحالدین خدیو
روزنامهنگار
رونالدو در تهران حضور یافت، نه در ترکیب یک تیم اروپایی، بلکه در قالب تیم النصر عربستان.
کشوری که تا همین اواخر به عنوان محافظەکارترین کشور مسلمان و اصلیترین مدافع راستکیشیِ دینی شناخته میشد.
عزم بن سلمان برای بنای اقتصادی بدون نفت و فوق پیشرفته و خلق هویتی ملی کە سهم مذهب در آن کمتر باشد، رونالدو را به ریاض آورده است.
"صلح چینی" ایران و عربستان هم امکان حضور این ابرستاره را در تهران فراهم آورد و صحنەهای مهیج امروز را آفرید.
دویدن مردم مشتاق دنبال اتوبوس و فتح هتل اسپیناس، از معدود هتلهای پنج ستارەی ساختە شدە در تهران پس از انقلاب از تصاویر ماندگاری هستند که حال و احوال این روزها را روایت میکنند.
هتلها و تورنمنتهای ورزشی از قضا نشانەهای رونق اقتصادیند و فقر در این حوزەها نمایانگر کسادی اقتصاد و انزوای جهانی آنست.
سولژنیتسین ناراضی معروف روس در اواسط دهەی هفتاد نامەای پیشگویانە به زمامداران شوروی با این مضمون نوشت:
«... کمونیسم یک ایدئولوژی اروپایی است که در زادگاهش آن را جدی نگرفتند. اما اینک دو دهه است که ما با چینیها بر سر حقانیت ایدئولوژیک و این که خلوص عقیده و راستکیشی کدام بیشتر است، درگیر یک رقابت مرگباریم.
وقتش رسیده این عطیه را به چینیها پیشکش کنید و بگذارید چند صباحی هم آنها دلشان را خوش کنند و میهن مادر جهان سوسیالیسم شوند!
تا اینجا هم برای ما زیادی است، جای آن به توسعه کشور و رفاه مردم و آبادانی سیبری بپردازید...»
رقابت ایران و عربستان بر سر رهبری جهان اسلام و نفوذ در خاورمیانه، یادآور منازعەی چین و روسیه بر سر ایدئولوژی و ژئوپولتیک در دهەهای پایانی قرن بیست است.
نسخەی اوریجینال اسلام سیاسی به مثابه برساختەای مدرن در اصل یک ایدئولوژی مصری است که بعدها در ایران و عربستان صورت بندیهای تازەای پیدا کرد.
مخاطب سولژنیتسین مقامات شوروی بودند، اما شگفتا چینیهایی که روسها را مرتد و خائن به آرمان کمونیسم میدانستند، ناگهان به خود آمده و پند او را آویزەی گوش نمودند.
داستان این بود که کمونیستهای چینی از سال 1978 عملا ایدئولوژی را کنار نهادند و تمام وقت به اقتصاد پرداختند و از سرنوشت شوم شوروی در امان ماندند.
اکنون معلوم نیست کدام روشنفکر اصلاحطلب یا فن سالار خردمند زیر عبای بن سلمان رفته و مجابش کرده که رهبری جهان اسلام و پرچمداری اسلام سیاسی را به ایران بسپارد.
و بجای حمایت از جیش الاسلام در جنگ سوریه، مشغولِ ساختن شهر نئوم و میزبانی از رونالدو و مسی و کریم بنزما گردد!
هر که بوده کار و کاسبی خوبی یاد ولیعهد جاه طلب و بلندپرواز داده است.
توسعەی اقتصادی به تنهایی نسخەی نجات بخش عربستان و احیاگر ساختار سیاسی غیردمکراتیک آن نیست.
اما مانند تجربەی شرق آسیا حتما از پس توسعه و افزایش ثروت عمومی، دمکراسی هم برخواهد آمد.
مهم آنست که اکنون کشورهای حاشیەی جنوبی خلیج فارس به یک کانون مهم اقتصاد جهان و پیشانی خاورمیانەی جدید تبدیل شدەاند.
رونالدو، آرامکو، خطوط هوایی قطر و امارات، جاذبەهای سحرانگیز دوبی و ...از مظاهر این دنیای جدید هستند.
عرب هایی که زمانی با شعار "ثورة ثورة حتی النصر" در ما شور انقلاب و مبارزه بر میانگیختند، امروز "النصر" شان را با ستارەهای جهان فوتبال میآرایند و فتح و نصرتشان را در بانکداری و تجارت و خرید باشگاهها و سوپرلیگها مییابند.