گسترش فقر چه تأثیری بر نسل بعدی خانوادهها دارد؟
جمعیت فقرا دو برابر شده است/ ۵۷ درصد از جمعیت ایران سوءتغذیه دارند
مرکز پژوهشهای مجلس زمستان گذشته اعلام کرده بود؛ جمعیت زیر خط فقر ایران بین ۲۵ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر تا ۲۶ میلیون و ۵۰۰ هزار برآورد میشود/ فرشاد مومنی، اقتصاددان هم بهتازگی درباره فقر اظهار نظری داشته و گفته؛ فقط در کمتر سه سال از سالهای دهه ۹۰، جمعیت فقرا دو برابر شده است.
مرکز پژوهشهای مجلس اخیراً گزارشی از توسعه فقر منتشر کرده که هشداری جدی برای تصمیمسازان شیوه حکومت داری بر کشور است. طبق اعلام مرکز پژوهشها، در صورت تداوم روندهای اقتصادی دهه۹۰ در برنامه هفتم توسعه، سیاستهای بازتوزیعی هم راه به جایی نخواهد برد و نرخ فقر، روندی فزاینده را تجربه خواهد کرد.
از جمله اهداف اقتصادی برنامه هفتم توسعه که خردادماه گذشته ابلاغ شد، میتوان به رشد اقتصادی ۸ درصدی، متوسط رشد صادرات نفتی 12.4 درصدی، متوسط رشد صادرات غیرنفتی 22.6 درصدی و متوسط رشد نقدینگی 20.4 درصدی و در سال پایانی برنامه رشد 13.8 درصدی اشاره کرد.
به این برنامه که با تاخیر دو ساله به سرانجام ابلاغ رسیده، البته انتقاداتی وارد شده و منتقدان برای توصیف آن از صفاتی چون «برنامه سردرگم»، «غیرمولد»، «نابرابرساز» و «رویاپردازانه» استفاده کردهاند.
گزارشهای رسمی حاکی از عدم تحقق اهداف در توسعه است
به هر حال بازوی پژوهشی مجلس شورای اسلامی، تحقق اهداف برنامه هفتم که همان تحقق رشد اقتصادی بالا و پایدار است را تنها راه خروج از این وضعیت اعلام کرد.
این گزارش آمار مأیوسکنندهای هم دارد و اعلام کرده؛ متناسب با هدفگذاریها، تولید ناخالص داخلی کشور در سال ۱۴۰۰ باید نسبت به ارزش تولید ناخالص داخلی در سال ۱۳۹۰، رشدی ۱۱۶ درصدی را تجربه میکرد حال آنکه میزان رشد فقط ۹ درصد بوده است.
این وضعیت به خانوادهها سرریز کرده و مصرف خصوصی سرانه در طی دهه ۹۰ کاهشی نزدیک به ۱۱ درصد داشته است؛ چون روند درآمد خانوار وضعیت بهتری نداشته و با کاهش پسانداز، توان تشکیل سرمایه در اقتصاد ایران به شکل چشمگیری کاهش یافته است.
نسبت فقر و خانوادهها چقدر است؟
مرکز پژوهشهای مجلس زمستان گذشته اعلام کرده بود؛ جمعیت زیر خط فقر ایران بین ۲۵ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر تا ۲۶ میلیون و ۵۰۰ هزار برآورد میشود.
فرشاد مومنی، اقتصاددان هم بهتازگی درباره فقر اظهار نظری داشته و گفته؛ فقط در کمتر سه سال از سالهای دهه ۹۰، جمعیت فقرا دو برابر شده است.
رسانهها نقل قولی هم از هادی موسوینیک، مدیرکل پیشین مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون منتشر کردهاند که گفته است؛ ۵۷ درصد از جمعیت ایران سوءتغذیه دارند و حداقل کالری لازم روزانه را دریافت نمیکنند. در میان این جمعیت حدود ۱۴ میلیون و ۵۰۰ هزار کودک حضور دارند و در واقع یک فاجعه انسانی عجیب در حال اتفاق افتادن است.
بهداشت و آموزش و کسب ثروت در سایه «توسعه فقر خانوادهها» آرزو میشود
به گفته موسوی نیک، این وضعیت میتواند در آینده نظام حمایتی و بهداشتی درمانی کشور را دچار چالشهای جدی کند.
البته فقر در بحث آموزش و ارتقای سطح دانش و به تبع آن بالا بردن درآمد و فرار از فقر خانوادهها، اثر مستقیم خود را بر خانوادهها گذاشته است.
بر اساس آمایشهای صورت گرفته در خصوص وضعیت اقتصادی پذیرفتهشدگان کنکور سراسری، دانستن این آمار نگرانیهایی برای جامعهشناسان و دلسوزان کشور ایجاد کرده است.
سال گذشته با اعلام اسامی ۴۰ نفر برتر کنکور ۱۴۰۱ در گروههای آزمایشی مختلف مشخص شد، باز هم و بهمانند سالهای قبل، رتبههای برتر در تصاحب مدارس خاص است و از میان نفرات برتر کنکور پارسال صرفاً یک دانشآموز در مدرسه دولتی عادی تحصیل کرده است! ۲۹ نفر از مدارس استعدادهای درخشان، ۹ نفر مدارس غیرانتفاعی و یک نفر مدارس نمونه دولتی!
آمارهایی از نسبت ثروت خانواده و قبولی در کنکور
در یک مناظره تلویزیونی که چند روز پیش بین پرویز امینی، استاد دانشگاه و جامعهشناس و منصور کبگانیان، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شد، آمارهای وحشتناکی از رابطه تمول مالی خانوادههای و قبولی در کنکور ارائه شد که تداوم آن میتواند به تداوم ثروت در بین قشر برخوردار و تداوم فقر در میان قشر فقیر بینجامد.
طبق آنچه این دو اعلام کردند؛ در میان پذیرفتهشدگان کنکور در دانشگاه صنعتی شریف ـ دانشگاهی که در دنیا اعتبار دارد و دروازه اقامت در کشورهای دیگر و ادامه تحصیل در دانشگاههای بزرگ جهان و کار در شرکتهای بینالمللی محسوب میشود ـ بالای ۵۰ درصد قبولیها از دهک دهم هستند. دهک دهم پولدارترین بخش جامعه است.
در رشتههای پزشکی نیز وضع به همین گونه است.
حال این آمار را بازخوانی کنیم که بر اساس دادهها درباره قبولی در کنکور سراسری، در میان قبولیهای ورود به دانشگاه، در رتبههای زیر ۳ هزار دهک اول، دوم و سومی که قشر کمبرخوردار و محرومند، ۲ درصد هستند. دهکهای برخوردار و ثروتمند هشتم تا دهم اما ۸۰ درصد هستند. دهک اول ۲ دهم درصد رتبه زیر 3 هزار و دهک دهم ۴۸ درصد تعداد این قبولیها را به خود اختصاص دادهاند.
در رشتههای پزشکی و دندانپزشکی، 1.3 قبولیها از دهک کمبرخوردار و محروم هستند و ۸۹ درصد از سه دهک آخر یعنی قشر کاملاً مرفه جامعه هستند.
این تأثیر مستقیم فقر بر خانوادههاست که نمیتوانند با هزینهکرد مبالغ سنگین فرزندان خود را از محل رشتههای تحصیلی مناسب و دانشگاههای بزرگ به مسیر رهایی از فقر هدایت کنند. یعنی کسی که فقیر است در همان وضعیت باقی میماند و این چرخه مدام خودش را تشدید میکند و به این ترتیب، فقر میراثی است که از خانوادههای فقیر و ناخواسته به نوادگان خواهد رسید.