187 روز کابوسوار
حسین حسینی که سومین کلینشیت ایران در جامجهانی را ثبت کرد، حالا به اردو دعوت نشده است
یکی از سقوط آزادهای چشمگیر فوتبال ایران را باید به نام حسین حسینی نوشت؛ گلری که نمایش ضعیفش در هفتههای پایانی فصل بیستودوم با انتقاد گسترده هواداران استقلال همراه شده و حتی کار را به جنگ، جدل، ناله و نفرین کشانده است. تیم ملی فوتبال ایران در حالی راهی تورنمنت کافا میشود که نامی از حسینی در فهرست نهایی امیر قلعهنویی به چشم نمیخورد. شاید این خودش بزرگترین گواه در مورد نزول کیفی کاپیتان آبیها باشد.
از کلینشیت تاریخی تا خط خوردن
اگرچه حسینی یک خاطره بسیار تلخ در جامجهانی دارد و با ورود به زمین به جای علیرضا بیرانوند مصدوم 6گل از تیم ملی انگلستان دریافت کرد اما او چند روز بعد موفق به ثبت یک کلینشیت تاریخی شد. تیم ملی ایران روز چهارم آذر در دومین بازی مرحله گروهی جامجهانی 2بر صفر ولز را شکست داد و به این ترتیب سومین کلینشیت تاریخ فوتبال کشور در این مسابقات به ثبت رسید. 2مرتبه قبلی علیرضا حقیقی در برابر نیجریه و علیرضا بیرانوند مقابل مراکش گل نخورده بودند و حسینی بهعنوان نخستین گلر استقلالی موفق به کسب این تجربه شد. او در بازی با ولز حداقل یک سیو خوب داشت و بعدتر وقتی بیرانوند در دیدار با آمریکا نتوانست دروازه تیم ملی را بسته نگه دارد، انتقادهایی هم از کارلوس کیروش به عمل آمد مبنی بر اینکه در آن بازی هم باید به حسینی اعتماد میکرد. در هر صورت اما همین که سرمربی پرتغالی در آن مقطع حسینی را به امیر عابدزاده ترجیح داده بود، نشان از کیفیت گلر استقلال در پاییز سال گذشته دارد.
وقتی همهچیز به هم ریخت
از آن زمان به بعد اما روزگار به حسینی روی خوش نشان نداد. استقلال در لیگ و جام حذفی عنوان قهرمانی را از دست داد و در هر 2تورنمنت، حسینی جزو مقصران شناخته شد. بهطور مشخص 2شکست آبیها در برابر پرسپولیس در دربی لیگ و حذفی بهشدت برای کاپیتان گران تمام شد. او طلسم عجیبی مقابل رقیب دیرینه دارد و هرگز موفق به شکست پرسپولیس در وقتهای عادی و اضافی نشده است. سنگینی این طلسم زمانی بر دوش حسینی بیشتر شد که گلر آبیها در 2شهرآورد اخیر هم نتوانست کار خاصی انجام بدهد و نهایتا استقلال با 2شکست تلخ، 2جام را از دست داد. حسینی روی گل خورده از عیسی آلکثیر در بازی لیگی چندان مقصر نبود، اما روی 2گلی که در دربی حذفی از مهدی ترابی و مخصوصا امید عالیشاه دریافت کرد، میتوانست عملکرد بهتری داشته باشد. به همین دلیل هم هجمههای زیادی علیه او شکل گرفت و نهایتا از فهرست تیم ملی در مسابقات خردادماه خط خورد.
خداحافظی از استقلال؟
دوری از تیم ملی اما تنها تاوانی نیست که نزول فنی حسینی برای او به همراه دارد. این روزها بسیاری از هواداران استقلال عقیده دارند دوران این دروازهبان در قفس توری آبیها پایان یافته و باشگاه بهطور جدی باید دنبال گلر جدید باشد. طی سالهای گذشته هرازگاهی از این حرفها وجود داشته، اما الان جو خیلی سنگینتر شده و حتی شایعاتی در مورد توافق استقلال با محمدرضا اخباری، گلر تراکتور به گوش میرسد. همه اینها در مورد سنگربانی است که پارسال قاطعانه فاتح دستکش طلایی لیگ برتر شد.
پایان سامان؟
بهنظر میرسد دوران حضور قدوس در تیم ملی ایران خاتمه یافته است
فهرست 25نفره تیم ملی ایران برای حضور در تورنمنت کافا اعلام شد؛ مسابقاتی که در آسیای میانه و به میزبانی قرقیزستان برگزار میشود که از سطح کیفی بسیار پایینی برخوردار است و روشن نیست چه کمکی میتواند به تیم ملی بکند. بگذریم؛ این یک بحث تکراری است که گویا به جایی هم نمیرسد. فهرست نهایی اعلامشده از سوی امیر قلعهنویی، مثل هر فهرست دیگری ابهامات و سؤالات خاص خودش را به همراه دارد. با این حال، شاید یکی از مهمترین و جالبترین نکات این لیست، غیبت سامان
قدوس باشد.
2 انصراف، 2 نتیجه متفاوت
یکی از حاشیههای بزرگ تیم ملی در اردوی فروردینماه، خودداری سامان قدوس از پذیرفتن دعوت امیر قلعهنویی بود. او با وجود قرارگرفتن نامش در فهرست تیم ملی، حاضر نشد برای شرکت در بازی دوستانه با روسیه و کنیا به تهران سفر کند. قدوس در این مسیر البته تنها هم نبود، چراکه سردار آزمون هم به شکل مشابه در اردوی تیم ملی حضور نیافت. با این حال، سیر اتفاقاتی که در مورد این دو نفر رخ داد، با هم فرق داشت. از ابتدا قلعهنویی موضع نرمتری در قبال سردار گرفت، تماس تلفنی بین دو طرف برقرار شد و خود آزمون هم ضمن توضیح در مورد غیبتش، بهطور ضمنی از سرمربی تیم ملی دلجویی کرد. با این حال، هیچکدام از این اتفاقات در مورد قدوس رخ نداد و گویا این بازیکن تا آخرش هم با قلعهنویی حرف نزد. در نتیجه عجیب نبود که در فهرست خردادماه تیم ملی، نام سردار آزمون در لیست باشد و اسم سامان قدوس نه.
توجیه فنی دارد، اما...
دعوتنشدن سامان قدوس به اردوی تیم ملی در شرایط فعلی میتواند تا حدودی توجیه فنی داشته باشد. به هر حال، این بازیکن فصل خوبی را در برنتفورد پشتسر نگذاشت و نهایتا در فهرست خروجی تیم انگلیسی قرار گرفت. قدوس مدتهاست به نیمکت چسبیده و اثرگذاری خاصی نداشته است. با این حال، باید درنظر گرفت که او در لیگ برتر انگلستان چنین شرایطی داشته و معمولا در مورد بازیکنانی در این سطح، کمی اغماض میشود. به علاوه زمانی که قدوس در فهرست فروردین تیم ملی قرار گرفت هم شرایط او تفاوت چندانی با امروز نداشت. بنابراین بهنظر میرسد موضوع فراتر از بازیکردن و نکردن سامان در تیم باشگاهیاش بوده باشد.
نشد، چیزی که باید میشد
قدوس 30ساله است و چهبسا بعد از درخشش احتمالی در تیم باشگاهی جدیدش بار دیگر شرایط حضور در تیم ملی را پیدا کند. با وجود این، فعلا چنین چیزی دور از تصور است. بهطور کلی هم باید گفت اتفاقی که انتظار میرفت در این سالها برای قدوس در تیم ملی بیفتد، به آن معنا رخ نداد. او در 6سال گذشته 34بازی برای تیم ملی انجام داده و 2گل هم به ثمر رسانده است؛ یکی در دیدار دوستانه در برابر پاناما و دیگری در مرحله گروهی جام ملتهای آسیا مقابل یمن. نه در دوران کارلوس کیروش و نه در دوران دراگان اسکوچیچ، قدوس هرگز نتوانست جایگاه ثابت و مطلوبی برای خودش پیدا کند. شاید ماندگارترین تصویر از این بازیکن با پیراهن تیم ملی، ارسال آن ضربه کاشته در آخرین دقیقه بازی با مراکش باشد که منجر به گل برتری ایران شد؛ هرچند نقش اصلی آن داستان، عزیز بوهدوز بود که به اشتباه دروازه تیم خودی را باز کرد. کسی چه میداند؛ شاید قدوس یک روز برگشت و تصاویر مهمتری خلق کرد.