مناقشه مرزی ایران و طالبان؛ خود کرده را تدبیر نیست
در کشور ما برخی مسئولین و دولتمردان از این اتفاق استقبال کردند. برخی چهرههای طالبان هم در این مدت دو سال اخیر میهمان رسمی ایران بودند و تلاش میشد به افغانستان جدید که دیگر تحت مدیریت و اشراف بهویژه آمریکاییها قرار ندارد، بهعنوان فرصتی ارزنده نگاه شود
بازخوانی ماجرای «نیمروز»
سرویس سیاسی مستقل: اتفاقی که در یکی دو روز گذشته در مرزهای بین ایران و افغانستان رخ داد، مصداق بازر همان ضربالمثل معروف فارسی است که شاید در همسایه شرقی و سرکش ما هم کاربرد بالایی دارد؛ «خودکرده را تدبیر نیست».
تابستان دو سال قبل و در بحبوحه تلاش آمریکا برای بازسازی چهره مخدوش شدهاش از حضور بیفایده در بیابانها و کوهستانهای افغانستان و نیز جلوگیری از هدررفت بیشتر سرمایههای کشور و پول مالیاتدهندههای آمریکایی، ائتلاف غرب افغانستان را به حال خود رها ساخت و ارتش و نیروهای نظامی خود را از آنجا خارج ساخت.
ارتش آمریکا رفت، افغانستان سقوط کرد
با اعلام تصمیم آمریکا برای خروج از افغانستان، دولت مردمی و برآمده از صندوقهای رأی این کشور سقوط کرد، رئیس جمهور آن که روزگاری مجاهد بود و مقابل ارتش سرخ شوروی میجنگید فراری و به کشور دیگری (امارات متحده عربی) پناهنده شد، کشور در هرج و مرج فرو رفت و فرودگاهها و باند هواپیماهای خارجی به شلوغترین مناطق افغانستان تبدیل شد و البته خبر بد اینکه؛ طالبان بار دیگر اوج گرفت.
نیروهای این گروه بدنام از غارها و کوهستانها حرکت و در میان شگفتیها یک به یک شهرها را اشغال کردند و بهناگاه خود را در ارگ ریاست جمهوری دیدند. دنیا که چند روز قبل از آن میخواست آزادسازی افغانستان از مداخله نیروهای نظامی بیگانه را به جشن بنشیند، مراسم عزای اشغال یک کشور با تمام ملت آن توسط گروهی خونریز و متعصب و متحجر را برگزار کرد. مسابقهای بین کشورهای آزادیخواه برای پذیرش شمار بالای پناهجویان افغان آغاز شد و دنیا به سمت همدلی با مردمی میرفت که آمال و آرزوها و آیندهشان تیره شده بود.
استقبال مسئولان ایرانی از ظهور دوباره طالبان
اما در میان شگفتی، در کشور ما برخی مسئولین و دولتمردان از این اتفاق استقبال کردند. برخی چهرههای طالبان هم در این مدت دو سال اخیر میهمان رسمی ایران بودند و تلاش میشد به افغانستان جدید که دیگر تحت مدیریت و اشراف بهویژه آمریکاییها قرار ندارد، بهعنوان فرصتی ارزنده نگاه شود. وجه اشتراک هم دشمنی با آمریکا و جهان سلطه است که اساس استراتژیک و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی را شکل میدهد. با همین نگاه و تفکر، تحلیلگران رسمی و پروژهای کشورمان، به تمجید روحیه استکبارستیزی افغانستان پرداختند و در تریبونهای رسمی هم تلاش شد تا دیدگاههای نسبت به طالبان عوض شود.
اما طالبان سرکشتر از آن است که بخواهد مقابل دیگری کرنش کند، به خصوص اینکه طرف مقابل از نظر مذهبی بهعنوان اساس تشکیل طالبان، در نقطه مقابل قرار دارد و در نگاه وهابیون و سلفیون که تشکیلدهنده پایههای فکری طالبان هستند، شیعیان مسلمان محسوب نمیشوند.
مزاحمتهای گاه و بیگاه طالبان برای ایران
از این رو حکومت جدید در همسایگی ایران، هر از چند گاهی موی دماغ شده و اقدام به ایجاد تحرکات مصنوعی اما التهابآفرین میکرد تا هم ابراز قدرت کند و هم اینکه در بزنگاههای مختلف بتواند دست به امتیازگیری کند. یکی از این بزنگاهها مسأله آب و حقابه هیرمند است که طالبان نسبت به ارائه توافقشده آن کوتاهی میکند و حتی با پروژههای کوچک اما اثرگذار آبی، وضعیت را بغرنجتر از آنچه است میکند.
سیاست و رفتار طالبان در این خصوص واکنش رسمی ایران را در پی داشت، سید ابراهیمی رئیسی، رئیس جمهور کشورمان در سفری که به سیستان و بلوچستان داشت، با مخاطب قرار دادن طالبان زبان به تهدید گشود و مسئولیت ندادن حقابه متوجه این گروه شد که در مدیریت، مکتبی عمل میکنند و کاری به موافقتنامههای بینالمللی ندارند.
تهدید رئیسی، تهدید طالبان
نوع صحبت غیردیپلماتیک رئیسی با حاکمان افغانستان واکنش طالبها را در پی داشت و با تهیه ویدئوهای طنز و جدی، همراه با بشکههای زرد رنگ که طالبان از آنها برای عملیات انتحاری استفاده میکرد یا همراه با اسلحههای سبک و نیمهسنگین، با همان لحن حق بهجانب و قرائت آیاتی از قرآن کریم، به تمسخر، تهدید و تخریب ایرانیان، حکومت کشور و دولت رئیسی پرداختند.
زبان تهدیدها فرماندهان طالبان تا جایی رفت که اذن بزرگان، تنها مانع برای حمله گسترده به ایران تلقی شد.
شهادت دو مرزبان ایرانی و کشته شدن 12 نیروی طالب
به هر حال این تهدیدها در مرز دو کشور در نزدیکی ولایت نیمروز افغانستان رنگ حقیقت به خود گرفت و متأسفانه دو مرزبان کشورمان در درگیریهای گرم که از سوی طالبان آغاز شد، به شهادت رسیدند. هر چند طالبان هم با 12 کشته پاسخ محکمی دریافت کرد؛ اما این سؤال در اذهان ایجاد شده است؛ زمانی که هر شهروند ایرانی از خطر ظهور دوباره طالبان در مرزهای شرقی ما اطلاع داشت، چرا تصمیمگیران و تصمیمسازان ما به سادگی تمام دلخوش و تغییر رویه در این گروه خشن بودند و مدام اعلام میکردند که طالبان فعلی، آن طالبان قبلی نیست و تغییر رویه داده است. معلوم نیست طرفداران این فرضیه از کجا متوجه این تغییر رویه شدند در حالی که اعضای بلندپایه و ارشد این گروه محصور بودند و ارتباطی با دنیا و کشورهای مختلف از جمله ایران نداشتند.
به نظر میرسد؛ مسئولین تصمیمساز کشورمان در شورای عالی امنیت ملی، در وزارت خارجه، در شورای راهبردی روابط خارجی، در پژوهشکدههای عالی مرتبط با دفاع و تعیین سیاست خارجی و دفاعی و در پژوهشکدههای آیندهپژوهی که استمرار فعالیت آنها با صرف هزینههای گزاف محقق میشود، باید ضربالمثل «خودکرده را تدبیر نیست» را بارها و بارها در ابتدا و میانه و جلسات خود تکرار کنند تا تصمیمی اتخاذ نکنند که در ادامه اینگونه در پاسخدهی بمانند.