کد خبر : 129377 |

عواقب معاشرت اردوغان با پوتین:

اردوغان رهبری که «هرگز در انتخابات شکست نمی‌خورد»

پوتین می‌داند که با اردوغان سرمایه‌گذاری مطمئنی انجام داده: برای رئیس‌جمهور روسیه، هرچه اردوغان بیشتر در جهت استبداد حرکت کند، ترکیه به احتمال زیاد شریکی مطیع‌تر برای کرملین خواهد بود. چرخش استبدادی ترکیه و چرخش سیاست خارجی به روسیه، دو ستون اردوغانیسم هستند.

پوتین به منبع جدیدی از حمایت مالی برای رژیم اردوغان تبدیل خواهد شد

فارن افیرز

ترجمه: فاطمه لطفی

منبع: امتداد/ در 28 ماه مه، رجب طیب اردوغان، رهبر ترکیه «که هرگز در انتخابات شکست نمی‌خورد» در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ترکیه در برابر رقیب خود، کمال کیلیچداراوغلو، پیروز شد. اردوغان از سال 2003 ابتدا به عنوان نخست‌وزیر و سپس از سال 2014 به عنوان رئیس‌جمهور در راس قدرت ترکیه قرار گرفته است. آخرین پیروزی او یک دوره پنج ساله دیگر ریاست جمهوری را به او عرضه می‌کند. پیروزی اردوغان و در کنار آن انتخابات پارلمانی 14 مه که برای احزاب راست افراطی و راستگرای طرفدار اردوغان اکثریت قابل قبولی را در مجلس قانونگذاری این کشور به ارمغان آورد، او را به مقام سلطان مسلم ترکیه رساند.

بر خلاف ارزیابی‌های بسیاری از ناظران غربی که پیش‌بینی کرده بودند اردوغان برای ادامه کار با مشکل مواجه خواهد شد، مسیر نسبتا هموار او برای انتخاب مجدد، سوالات بسیاری را در باره منشاء قدرت او مطرح کرده است.

اردوغان در مواجهه با آشفتگی طولانی‌مدت اقتصادی، واکنش فاجعه‌بار به زلزله‌ای ویرانگر و اپوزیسیون جدید متحد، در دور مقدماتی رای‌گیری به راحتی پیش بود. او سپس با کسب اکثریت جدید برای ائتلاف حاکم در پارلمان و حمله بی‌رحمانه به قیلیچداراوغلو، به پیروزی رسید.

علاوه بر این، مشارکت ترکیه‌ای‌ها در انتخابات بالا بود و با توجه به توانایی اردوغان برای تعیین پارامترهای کلی رقابت‌ها، انتخابات حتی اگر عادلانه هم نبود به نظر انتخاباتی آزاد بود. پس از 20 سال حکومت استبدادی فزاینده، اردوغان نه تنها توانسته مقام خود را حفظ کند بلکه به طور بالقوه‌ای حتی قدرتمندتر هم ظاهر شده است.

در سال‌های اخیر، تحلیل‌گران اغلب رویکرد اردوغان به قدرت را با رویکرد دیگر رهبران غیرلیبرال در دموکراسی‌های اروپایی- از جمله ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان- مقایسه کرده‌اند که از ترکیبی از اهرم‌های نهادی و اقدامات پوپولیستی برای حفظ حمایت گسترده و جعل سیستم در خود استفاده کرده‌اند. این مدل می‌گوید ترکیه یک استبداد محض نبود، بلکه یک دموکراسی بود که به دست یک رهبر خودکامه افتاده بود و سعی در ایجاد تغییر داشت. بر اساس این مدل، تا زمانی که اردوغان بتواند رفاه را به طبقات متوسط ترکیه برساند- و باعث شود ترک‌های متدین و عادی احساس کنند هسته مرکزی کشور هستند- و تا زمانی که بتواند مخالفان خود را جدا از هم و متفرق نگه دارد و کنترل خود را بر قوه قضائیه و سایر شاخه‌های حکومت محکم کند؛ قدرت او در امان خواهد بود.

اما اکنون به نظر می‌رسد اردوغان به نقطه عطف دیگری رسیده است. در آستانه انتخابات ماه مه، او نه می‌توانست روی موفقیت‌های اقتصادی حساب کند و نه اپوزیسیون متفرقه. بر روی کاغذ، ترک‌ها دلایل زیادی برای نارضایتی از رهبر خود و عقب‌نشینی از حکومت قدرتمند او داشتند. اما این چیزی نیست که اتفاق افتاد.

نتیجه انتخابات ماه مه نشان می‌دهد که ترکیه اکنون بیشتر به یک خودکامگی اوراسیا نزدیک شده تا یک دموکراسی غیرلیبرال اروپایی. یکی از دلایل این گفته این است که رویکرد اردوغان به قدرت انتخاباتی به طور فزاینده‌ای شبیه رویکرد یک رهبر دیگر شده است: رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین. 

همانطور که پوتین در روسیه هم به همین شکل عمل کرده اردوغان نیز توانست پارامترهای انتخابات را مدت‌ها قبل از اینکه هیچ گونه رأی‌گیری انجام شود تعیین کند.

او در طول فصل مبارزات انتخاباتی رهبران اصلی مخالفان و فعالان جامعه مدنی را دستگیر کرد و تصویری شیطانی از احزاب اپوزیسیون به عنوان هواداران غربی، کودتاچیان و متحدان تروریستی ترسیم و با کارت هوموفوبیک بازی کرد. اردوغان در یک سخنرانی گفت: «اپوزیسیون‌ همگی LGBTQ هستند.» همان حرفی که رئیس‌جمهور روسیه زده بود. 

اردوغان یکی از چهره‌هایی را که می‌توانست او را شکست دهد، یعنی اکرم امام اوغلو، شهردار استانبول، را با اتهام «توهین به مقامات انتخاباتی» کنار گذاشت، این تنها اندکی از ظلمی که پوتین در حق الکسی ناوالنی، رهبر مخالفان روسیه کرده، کمتر بود. (در نتیجه، امام اوغلو چاره‌ای جز دور ماندن از رقابت‌ها نداشت تا جلوی ممنوعیت عمومی همیشگی از فعالیت‌های سیاسی‌اش گرفته شود.) اردوغان، در همین حال مخالفان خود را «شلخته» نامید و به حریف خود، قیلیچداراوغلو، با کلماتی چون «هوس باز، بد اخلاق و بی‌ارزش و همچنین خائن» حمله کرد.

اردوغان به طور چشمگیری کنترل تقریباً کامل خود را بر رسانه‌های ترکیه به کار گرفت تا تمرکز خود انتخابات را تغییر دهد و عملا هرگونه بحث در مورد موضوعات مهمی مانند زلزله، اقتصاد و فساد دولتی را ممنوع کرد. در اصل او هم مانند پوتین توانست از مزایای خود به عنوان رئیس جمهور و کنترل خود بر اطلاعات بهره ببرد تا موضوعات مهم انتخاباتی را بی‌اهمیت جلوه دهد.

در واقع، اردوغان بیشتر هفت سال گذشته را صرف ایجاد روابط نزدیکتر با روسیه و تقلید از استراتژی‌های پوتین برای حفظ قدرت کرده است. با توجه به اینکه اردوغان سال‌های اولیه ریاست جمهوری خود را به عنوان یک رهبر میانه‌رو سپری کرد که در میان ژنرال‌های ترکیه سلطنت می‌کرد و کشور را به اروپا نزدیک می‌کرد حالا با توجه به موقعیت ترکیه در ناتو، میزان تمایل اخیر او به روسیه بیش از پیش چشمگیر است. البته اردوغان مدت‌ها قبل از انتخابات فعلی یک استراتژیست سیاسی زیرک بود و رویکرد او به قدرت نیز از منابع دیگر وام گرفته است. اما انتخاب مجدد او، برخلاف احتمالات قوی که وجود داشت می‌تواند نقطه عطفی مهمی باشد: اردوغان اکنون می‌تواند برای سال‌های آینده در قدرت باشد و نقش رو به رشد رئیس‌جمهور روسیه به‌عنوان حامی و الگو می‌تواند فهم کلیدی معنای ماموریت جدید اردوغان برای آینده ترکیه باشد.

راه حل پوتین

گرچه چرخش اردوغان به سمت پوتین به طور فزاینده‌ای افزایش یافته، اما منشأ آن را می‌توان در کودتای نافرجام 2016 در ترکیه جستجو کرد. این یکی از بحرانی‌ترین لحظات دوران ریاست جمهوری اردوغان بود، نقطه‌ای از عدم اطمینان چشمگیر که پوتین از آن برای نزدیک‌تر کردن رهبر ترکیه به خود استفاده کرد. در شب 15 جولای 2016، توطئه‌گران در داخل نیروهای مسلح ترکیه تلاش کردند تا اردوغان را سرنگون کنند و کنترل این کشور را به دست بگیرند. اردوغان که نزدیک بود جان خود را از دست بدهد، قدرت را حفظ و کنترل اوضاع را دوباره به دست گرفت اما به شدت متزلزل شد. تقریباً دو هفته بعد پوتین او را برای ملاقاتی به سن‌پترزبورگ دعوت کرد. برای هر دو رهبر، این ملاقات تغییر بازی را رقم زد.

برای بسیاری از ناظران، این دیدار غافلگیرکننده بود: از دوران عثمانی روسیه دشمن تاریخی ترکیه بوده است و در آن زمان، اردوغان و پوتین در طرف مقابل یک جنگ نیابتی وحشیانه در سوریه بودند و اردوغان از نیروهایی حمایت می‌کرد که قصدشان سرنگونی رژیم اسد بود و در نقطه مقابل پوتین با اعزام نیروهای روسی از اسد حمایت می‌کرد. علاوه بر این، مدتی طول می‌کشد تا رهبران متحدان ترکیه در ناتو پس از کودتا دعوت مشابهی از اردوغان داشته باشند. اما پوتین در دیدار با اردوغان فرصتی نادر می‌دید زیرا می‌دانست اردوغان آسیب‌پذیر است و نیاز به حمایت دارد. به ویژه، این نشست فرصتی را برای پوتین ایجاد کرد تا بین ترکیه و ایالات متحده که محل استقرار دو نظامی بزرگ ناتو هستند، شکاف ایجاد کند. اما این ملاقات مزایایی نیز برای اردوغان به همراه داشت که با نگرانی در تلاش بود تا قدرت خود را پس از کودتا تقویت کند.

در واقع، این دو رهبر بیش از چند چیزِ مشترک داشتند. هر دو برای اولین بار در آغاز قرن جدید به قدرت رسیده بودند- پوتین در سال 1999، اردوغان در سال 2003- و هر دو در ابتدا به عنوان چهره‌های میانه‌رو که ممکن است کشورهای خود را با اروپا و غرب ادغام کنند، دیده می‌شدند. اما هر دو رهبر نیز پس از یک دهه آشفتگی در کشورهای خود برای دستیابی به قدرت کنترل نشده بعدی، وارد قدرت شدند.

ظهور پوتین به دنبال سال‌ها فروپاشی اقتصادی روسیه و جنگ خونین چچن بود که روسیه را به سطح یک قدرت درجه سه نزول داد. در ترکیه اردوغان در پی سه بحران اقتصادی، فساد گسترده در میان نخبگان و درگیری بین نیروهای امنیتی ترکیه و حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک) که جان هزاران نفر را گرفته بود، به نخست‌وزیری رسید.

پوتین و اردوغان هر دو قول داده بودند که به هرج و مرج سیاسی پایان دهند و رفاه را به ارمغان آورند، بنابراین در ابتدا از محبوبیت زیادی برخوردار بودند. با این حال، پس از ایجاد ثبات و رشد اقتصادی جدید برای کشورهای خود، هر دو هم برای کشورهایشان و هم برای خودشان احساس میل شدیدی به قدرت پیدا کردند. بنابراین، برای اردوغان، که پس از کودتا آسیب‌پذیر بود، پوتین رهبر قدرتمندی بود که نه تنها می‌توانست حمایت حیاتی از او داشته باشد، بلکه در زمان عدم اطمینان قابل توجه در ترکیه، امنیت شخصی در صورت کودتای مشابه در آینده را تضمین کند.

نشست 2016 که برای پوتین بسیار مهم بود، راه را برای روسیه هموار کرد تا ترکیه را به سیاست خارجی خود نزدیک‌تر کند. دو کشور ابتدا در سوریه و متعاقبا در لیبی و قفقاز جنوبی، که هم مسکو و هم آنکارا درگیر جنگ‌های نیابتی بودند، یک سری توافق‌نامه‌ امضا کردند.

به عنوان مثال، اردوغان در سوریه موافقت کرد که مبارزات نظامی فشرده علیه رژیم اسد را متوقف کند، در عوض توجه ارتش ترکیه را به یگان‌های مدافع خلق کرد (YPG)، متحد ایالات متحده در مبارزه با دولت اسلامی (یا داعش)، معطوف کرد و این خشم سیاستگذاران ایالات متحده، به ویژه در پنتاگون را برانگیخت.

پس از نشست 2016، اردوغان متعهد شد سامانه دفاع موشکی اس-400 را از روسیه خریداری کند، زیرا به خوبی می‌دانست که این خرید منجر به گسست بیشتر در روابط ترکیه و آمریکا خواهد شد. (در واقع نتیجه تحریم‌های کنگره عملا همکاری نظامی ایالات متحده با ترکیه را متوقف کرد.)

بنابراین پوتین توانست دو مشکل اصلی را در روابط واشنگتن-آنکارا ایجاد کند، کردها و سامانه اس‌400؛ مشکلاتی که هنوز پابرجا هستند و بسیاری از تحلیلگران اکنون این مشکلات را غیرقابل حل می‌دانند.

تزار و سلطان

اما مشارکت رو به رشد با روسیه به اردوغان الگوی جدیدی برای سازماندهی دولت خود در داخل کشور داد. پوتین به منبع جدیدی از حمایت مالی برای رژیم اردوغان تبدیل خواهد شد، روسیه تنها در سال گذشته ده‌ها میلیارد دلار به صورت نقدی و تعویق پرداخت بدهی‌ها برای ترکیه فراهم کرد. اما اردوغان شروع به تقلید مستقیم از سبک حکومت پوتین هم کرده است. به عنوان مثال پس از کودتا، اردوغان آماده بود تا اقدامات سختگیرانه جدیدی را برای خنثی کردن هرگونه تهدید علیه اقتدار خود انجام دهد، استراتژی‌هایی که پوتین از مدت‌ها قبل در روسیه به کار گرفته بود.

بنابراین، اردوغان از اختیارات اضطراری استفاده کرد تا سرکوب گسترده‌ای را علیه جامعه برقرار کند و نه تنها مظنونان کودتا را هدف قرار داد، بلکه میانه‌روها، لیبرال‌ها، چپ‌ها، سوسیالیست‌ها، ناسیونالیست‌های کرد و حتی محافظه‌کارانی را که مخالف او بودند هدف قرار داد.

بعد در سال 2017، اردوغان رفراندومی برگزار کرد- اولین رقابت تقلبی دوران سلطنتش- برای تغییر سیستم سیاسی ترکیه از دموکراسی پارلمانی به یک نظام ریاستی؛ اقدامی که به او قدرت اجرایی گسترده‌تری داد. حتی با وجود مزیت‌های رقابتی که قدرت به اردوغان می‌داد با این حال او نتوانست در این همه‌پرسی منصفانه و میدانی پیروز شود.

پس از بسته شدن درهای صندوق‌های رای و در حالی که شمارش آرا در حال انجام بود، هیات انتخاباتی این کشور با اشاره‌ی اردوغان، اعلام کرد که اگرچه تنها برگه‌های رای مهر شده توسط هیات تا آن لحظه در انتخابات ترکیه معتبر شمرده می‌شد، اما آرای بدون مهر نیز اکنون می‌توانند معتبر باشد. شمارش انجام شد و 2.4 میلیون برگه رای بدون مهر که به طور ناگهانی ظاهر شده بودند، به جمع رای‌های نهایی اضافه شدند. در نتیجه، اردوغان با اختلاف 1.7 میلیون رای «برنده» همه‌پرسی شد.

تغییر قانون اساسی در ژوئیه 2018 اجرایی شد و به اردوغان اختیارات جدیدی داد و به طور همزمان رئیس حکومت، رئیس دولت، رئیس حزب حاکم، رئیس پلیس (یک نیروی ملی در ترکیه) و رئیس ارتش به عنوان فرمانده کل قوا شد.

درست همانطور که پوتین قدرت‌های اجرایی گسترده‌ای را در روسیه به دست آورده بود، اردوغان اکنون به قدرتمندترین رهبر منتخب ترکیه از زمان اولین رای آزاد و منصفانه این کشور در سال 1950 تبدیل شده بود؛ در واقع او حالا یک سلطان جدید بود.

اردوغان نیز به صورت نمادین مانند پوتین که خود را به عنوان جانشین بزرگ‌ترین تزارهای روسیه معرفی می‌کند، خود را رئیس یک دولت امپراتوری شناسانده است. پیشتر در سال 2014، او Cankaya، مجموعه ویلایی معمولی و دفتر سنتی روسای جمهور ترکیه قبل از خود را به طمع Bestepe، کاخ عظیم 1200 اتاقه و دارای پردیس اداری در آنکارا رها کرده بود. او همچنان به تغییر کاربری کاخ‌های دوره عثمانی استانبول به عنوان دفاتر دولتی دست زد و این اقدامات در تلاش برای نشان دادن این رئیس‌جمهور به عنوان رهبر نئوعثمانی ترکیه ادامه داشته است.

معاشرت اردوغان با پوتین علاوه بر تقویت قدرت، عواقب مهمی هم برای روسیه و هم برای غرب داشته است. از سال 2016، پوتین چهار عملیات نظامی ترکیه در سوریه را برای تضعیف شاخه سوریه پ.ک.ک تسهیل کرده و درنتیجه به ایجاد این دیدگاه در میان نخبگان امنیتی ترکیه و عموم مردم کمک کرده که روسیه همراه بهتر و صادق‌تری نسبت به ایالات متحده برای ترکیه است. موفقیت نظامی اردوغان در برابر کردها در سوریه در عین حال به تصویر او در داخل کشور کمک کرده چون بسیاری پ‌ک‌ک را تهدیدی مرگبار برای امنیت ملی می‌دانند.

در مقابل، اردوغان به پوتین در جنگ اوکراین کمک کرده است. اگرچه آنکارا از اوکراین حمایت نظامی کرده و هواپیماهای بدون سرنشین ترکیه به جلوگیری از سقوط کیف به دست روسیه در مرحله اولیه جنگ کمک کردند، اما اردوغان روابط خود را با روسیه از نظر اقتصادی باز نگه داشته است. اردوغان با نپیوستن به تحریم‌های آمریکا علیه روسیه، دسترسی پوتین را به بازارهای بین‌المللی فراهم کرد و به الیگارش‌های این کشور که اکنون از گذراندن تعطیلات در ریویرای فرانسه محروم هستند، اجازه داد در ریویرای ترکیه اقامت کنند.

عامل مسکو؟

همزمان با این همکاری‌های رو به رشد با روسیه، جای تعجب نیست که اردوغان بتواند نتیجه موفقیت‌آمیزی را در انتخابات ماه مه رقم بزند. تاکتیک‌هایی که او به کار برد- کنترل نامزدهایی که با او رقابت می‌کنند و تسلط بر فضای اطلاعاتی با اخبار نادرست- دقیقاً از کتاب بازی پوتین بیرون آمده است.

امروزه تقریباً به همان اندازه که شهروندان ترکیه بر این باورند که اردوغان ترکیه را به یک غول صنعتی-نظامی تبدیل کرده و «تروریست‌های پ‌ک‌ک از قیلیچداراوغلو حمایت می‌کنند»، به همان اندازه روس‌هایی وجود دارند که معتقدند پوتین در حال «نازی‌زدایی» از اوکراین است و دوباره روسیه را از نو می‌سازد و به شکوه امپراتوری از دست رفته خود باز می‌گرداند.

اردوغان نیز مانند پوتین روند انتخابات را آنقدر به نفع رئیس‌جمهور تغییر داده که دیگر اهمیتی ندارد که آرا چقدر آزاد باشند. شرایط از پیش تعیین شده‌ای که در آن انتخابات برگزار می‌شود حتی در مواجهه با مخالفت‌های بزرگ و مشکلات اقتصادی فزاینده باعث شده که امکان عدم رای‌آوری سلطان ترکیه را تقریبا غیرممکن کند.

حالا اردوغان و پوتین پیوندی ناگسستنی باهم دارند. برای پوتین، اردوغان یک رهبر همفکر است که چه با انتقاد از نقش ایالات‌متحده در جنگ اوکراین و چه با چوب لای چرخ توسعه ناتو در شمال اروپا گذاشتن، از طریق او می‌تواند به طور غیرمستقیم نظم بین‌المللی تحت رهبری ایالات متحده را به چالش بکشد.

برای اردوغان هم رهبر روسیه مدلی برای حذف مخالفان داخلی و کسب قدرت تقریبا مطلق ارائه کرده است. در همین حال، سیستم سیاسی ترکیه در حرکت به سمت یک دولت اجرایی متمرکزتر بیش از هر زمان دیگری به روسیه نزدیک شده است.

این علیرغم ادامه مناقشات ژئواستراتژیک بین آنکارا و مسکو است، مناقشاتی چون درگیری قبرس، که روسیه و ترکیه به طور سنتی در دو طرف مخالف بودند، تا الحاق کریمه به روسیه، که ترکیه آن را غیرقابل قبول می‌داند.

اما حتی با وجود این مسائل حل‌نشده، پوتین می‌داند که با اردوغان سرمایه‌گذاری مطمئنی انجام داده: برای رئیس‌جمهور روسیه، هرچه اردوغان بیشتر در جهت استبداد حرکت کند، ترکیه به احتمال زیاد شریکی مطیع‌تر برای کرملین خواهد بود. چرخش استبدادی ترکیه و چرخش سیاست خارجی به روسیه، دو ستون اردوغانیسم هستند.

پیروزی اردوغان در انتخابات به این معنی است که او همچنان به حمایت از مسکو در سطح بین‌المللی ادامه می‌دهد و روابط اقتصادی قوی با روسیه را حفظ می‌کند و راه‌های حیاتی برای دور زدن تحریم‌ها را برای پوتین و الیگارش‌هایش فراهم می‌کند. پوتین در سال 2016 از ناامنی کلیدی اردوغان سوء استفاده کرد- اردوغان هنوز احساس می‌کند که قدرت او ضعیف است، حتی اگر سلطان جدید ترکیه شده باشد- و تا امروز کرملین همچنان از این احساس ناامنی سود می‌برد.

اردوغان با نگرانی بر تخت سلطنت نشسته است. پوتین این را می‌داند و از آن استفاده می‌کند تا اردوغان را به مدار خود و آنکارا را به مدار مسکو نزدیک کند.