چرا میرسلیم فرق لندکروز با پژو ۲۰۶ را نمیداند؟
معضل خودروی بیکیفیت داخلی که راهکارهای متعددی برای رفع آن پیشبینی و طراحی شده اما هربار این راهکارها از سوی گروهی که به عنوان مافیای خودرو نامیده میشود و درآمدهای بسیار بسیار کلان از وضعیت کنونی خودرو دارند، وتو میشود و راه به جایی نمیبرد.
با نگاهی به پیشینه عملکرد صداوسیما در مییابیم که هرگاه جامعه با التهاب و بحران مواجه میشود، رسانه ملی تلاش میکند با تهیه و پخش برنامههایی که در آن صدای مخالف وجود دارد، به نوعی به مدیریت افکار عمومی بپردازد. نمونه بارز این سیاست، تهیه برنامه طرحی برای فردا در بحبوحه حوادث سال ۱۳۸۸ بود که در آن طرفداران آنچه جنبش سبز نامیده میشد، به دفاع از عملکرد چهرهها و شخصیتهای جبهه خود میپرداختند و با نقد تفکر مقابل، تا حدودی این ذهنیت را میان معترضین به نتایج انتخابات ریاست جمهوری شکل میدادند که مطالباتشان در حال اعلام رسمی است. آن برنامه ویژه را شاید بتوان از دلایل فروکش کردن التهابات خیابانی در سالهای 1388 و 1389 دانست اما دوام نداشت و پس از طرح سؤالات و مباحثی که جریان حاکم بر صدا و سیما را با سکوت و عدم قدرت پاسخگویی مواجه میکرد، بهناگاه تعطیل شد.
این روند بعدها هم در حوادث و بزنگاههای حساس تکرار شد. مثلاً در تجمعات اعتراضی جسته و گریخته اما در سراسر کشور که در سال ۹۶ شاهد آن بودیم، و نیز در روزهای اعتراضات به افزایش ناگهانی و سه برابری قیمت بنزین، مخالفان دولت، بیپروا و در شکل ظاهری نمایندگان اپوزیسیون در شبکههای مختلف تلویزیون حضور پیدا میکردند و مباحثی را به زبان میآوردند که در کلام معترضان زبان به زبان میچرخید. اما در برخی مواقع انتقاد از دولت به معنای انتقاد از نظام تعبیر شد و درِ این مناظرات هم تخته شد.
استفاده از روشنفکران برای ایفای نقش اینچنینی، سیاست اتخاذی دیگری بود که از دل آن خدمت رضا شاه به جای خیانت او، در سطح گستردهای تبیین شد. این نظریه از سوی صادق زیباکلام در کلاسهای درس دانشگاه عنوان میشد، اما مناظرات شبکه 4 سیما این فرصت را به او داد تا نظرش را در سطح ایران بیان کند. پس کنترل میهمانان روشنفکر هم شرط ادامه این برنامهها شدند که کم و بیش ادامه یافتند.
پس از حادثه مرگ مهسا امینی که در مرکز آموزش پلیس امنیت اخلاقی دچار حادثه قلبی و مغزی شده بود، کشور به بحران آشوب کشیده شد و باز هم صدا و سیما برنامههای مناظرهطور خود را تداوم داد و هر یک از میهمانان به بررسی ابعاد مختلف بحران موجود در جامعه میپرداخت و گاهی هم صدایی شنیده میشد که بهنظر در راستای معترضان است و اینچنین برداشت میشد که رسانه ملی در حال کنترل روند با مدیریت افکار است.
اما کارشناسان منتقد در یکی دو سال اخیر یک بحران پنهان را بهمثابه آتش زیر خاکستر میدانند که ممکن است به زودی به پاشنه آشیل جمهوری اسلامی تبدیل شود و آن موضوع خودرو، قیمتهای گزاف و چند برابری در ایران به نسبت بازار جهانی و نیز امنیت پایین و کیفیت نازل خودروهای تولید داخل است.
از تبعات تصادفات این خودروهای بیکیفیت، باقی ماندن آسیبهای دائمی برای بازماندگان حوادث خودرویی است که سرنشینان، عموما با معلولیت و قطع نخاع و ناتوانی تا پایان زندگی دست و پنجه نرم میکنند.
معضل خودروی بیکیفیت داخلی که راهکارهای متعددی برای رفع آن پیشبینی و طراحی شده اما هربار این راهکارها از سوی گروهی که به عنوان مافیای خودرو نامیده میشود و درآمدهای بسیار بسیار کلان از وضعیت کنونی خودرو دارند، وتو میشود و راه به جایی نمیبرد.
حالا صدا و سیما برای بررسی وضعیت خودرو و نیز طرحهای برونرفت از وضعیتی که در آن گرفتار است، مناظرهای را با حضور دو نماینده مجلس برگزار کرد؛ بین رشیدی کوچی و مصطفی میرسلیم.
در پایان این مناظره آنچه برای میرسلیم باقی ماند تنها در یک کلمه قابل توصیف است؛ «افتضاح».
میرسلیم در این مناظره که از تهران 20 پخش شد، در پاسخ به رشیدی کوچی که مدعی شد تولیدکنندگان ما [خودروسازان داخلی] آشغال و لگن تولید میکنند، گفت: آقا توهین نکنید به کارگران و تولیدکنندگان شریف ما!
نقطه طلایی در این مناظره زمانی بود که رشیدی کوچی گفت: اگر شما بتوانید لندکروز دست دوم سه سال کارکرده را با قیمت یک میلیارد و خوردهای بخرید، ۲۰۶ یک میلیاردی را میخرید؟ و میرسلیم پاسخ داد: فرقی ندارد!
او برای آنکه اثبات کند که نمیخواهد کم بیاورد، حتی حاضر شد بین این دو خودرویی که نام برده شد، فرقی قائل نباشد.
اینچنین شد که در فضای مجازی دست به دست این موضوع چرخید؛ فردی که فرق 206 و لندکروز رو تشخیص نمیدهد، قرار است مصلحت کشور را تشخیص دهد!
فکت آخر؛ آقای میرسلیم در حالی اینطور از وضعیت خودرو دفاع میکند که تورم اعلامی و رسمی به ۷۰ درصد رسید و این بالاترین عدد تورم از سال ۱۳۲۱ و زمان اشغال کشور توسط متفقین در جنگ جهانی دوم تاکنون است. و البته خودرو از عوامل تورم در کشور است.