تغییر گفتمانی «تحول» به «حکمرانی نو»:
چرا قالیباف از تحول عبور کرد؟
قالیباف با یک مشکل روبه رو شده است، مشکل اصلی او گفتمان «تحول» است که رهبر انقلاب در ابتدای امسال آن را مطرح کرد و طبق عادت اصولگرایان تمایل زیادی دارند تا بعد از طرح این مباحث خود را با آن واژه هماهنگ کنند. نکته اینجاست که قالیباف این بار ظاهرا نمیتواند دست و دل از پروژه حکمرانینو بشورد و دل به واژه تحول بسپارد.
امتداد نوشت: قالیباف و پروژه گفتمانسازی اطرافش چنان شیفته واژه «حکمرانی نو» شدند که نمیتوانند به هیچ ترتیبی از آن دل بکنند. آنها که فکر میکردند با خلق واژهها امکان تغییر چهره وجود دارد، از سال 96 «نواصولگرایی» را برایش ساختند و بعدها در وقایع جنبش اعتراضی مهسا نسخه «حکمرانی نو» را در مقابلش قرار دادند.
حالا اما قالیباف با یک مشکل روبه رو شده است. مشکل اصلی او گفتمان «تحول» است که رهبر انقلاب در ابتدای امسال آن را مطرح کرد و طبق عادت اصولگرایان تمایل زیادی دارند تا بعد از طرح این مباحث خود را با آن واژه هماهنگ کنند. نکته اینجاست که قالیباف این بار ظاهرا نمیتواند دست و دل از پروژه حکمرانینو بشورد و دل به واژه تحول بسپارد.
سخنرانی اول سال و 14 خرداد هر سال در مرقد حضرت امام خمینی، از سخنرانیهای مهم سالانه رهبری است. ایشان در سخنرانی امسال موضوع تحول را مطرح کردند که پیش از آن نیز بیان شده بود. از جمله در سال 99 که بحث «تحولخواهی» در 14 خرداد همان سال مطرح شد و اصولگرایان جبهه تحولخواهی به راه انداختند. (امتداد همان زمان با تیتر: اصولگرایان تحولخواه میشوند، به موضوع پرداخت).
رهبری در سخنرانی اول امسال با اشاره به بحث تحولخواهی گفته بودند: اگر افکارعمومی استقبال نکند از یک فکر، این فکر به عمل و تحقّق نمیرسد؛ صرفاً یک امواجی در فضا خواهد بود، یک چیزی انسان میگوید، بعد هم فراموش میشود؛ یا چند سطر بر روی کاغذ [خواهد بود]. برای اینکه خواستهها و مطالبات بزرگ تحقّق پیدا بکند، باید با مردم، با صاحبان فکر، با افکار عمومی مردم مطرح بشود. خب، من حالا امروز این مسئله را مطرح میکنم و بعضی از زوایای این مسئله را بحث میکنم، [منتها] ادامهی بحث و دنبالهی بحث به عهدهی شما است؛ به عهدهی شما جوانها است، به عهدهی شما صاحبان فکر است، به عهدهی شما دانشجویان و دانشگاهیان است؛ باید بنشینید بحث کنید.»
لذا با این مقدمه رسانههای اصولگرا به تبیین تحولخواهی و تولید ادبیات حول این محور پرداختند. اما عجیب اینکه قالیباف تلاش کرده تا یک طوری تحولخواهی و حکمرانی نو را در کنار هم نشانده و بعد بر روی حکمرانی نو تکیه کند.
او دیروز در سخنرانی خود گفته است: «ما باید این مسیر را مدنظر داشته باشیم. بنده از این تحول به تعبیر حکمرانی نو یاد میکنم و همراه بر ضرورت حکمرانی نو در عرصههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، محیط زیستی و خارجی تاکید میکنم و این حکمرانی باید بتواند نقاط قوت ما را گسترش دهد و نقاط ضعف ما را از بین ببرد.»
در میان اصولگرایان مرسوم نیست که واژهها و عباراتی که رهبری به کار میبرند با معادلهای دیگر استفاده شود. چرا که معتقدند منجر به کاهش ضریب آن واژه خاص (در اینجا تحول) خواهد شد.
نمونههای زیادی از این دست واژهها وجود دارد از جمله: الگوی اسلامی پیشرفت، تفکر جهادی، جوانگرایی و انقلابی بودن.
به طور کلی ادبیاتی که در تبیین این موارد تولید میشود هیچ وقت با واژه دیگری معادلسازی نمیشود. اما این بار قالیباف ظاهرا به دلیل آنکه فکر میکند حول محور واژه «حکمرانی نو» میتواند ادبیات متفاوتی خلق کند، از تحول عبور کرد و ادبیات خود را همچنان بر پایه واژه مورد علاقه اش تبیین میکند.