افشای اسرار و عبور از خطوط قرمز؛ آیا کار دولت به جزیره فروشی میرسد؟
از گزارههای توئیت پادام، کلیدواژهی «صداقت» و «شفافیت» بسیار تحریککننده به نظر میرسد و این شائبه را متبادر میسازد که احتمالاً مطالعات برای درآمدزایی از جزیرههای کیش و قشم و نیز تبدیل به احسن کردن این سرمایههای ارزشمند انجام شده و این اینکه طرحهایی برای تحقق درآمد از آنها مطرح است
مستقل: فقط چهار صندوق بازنشستگی در سال آینده به بیش از سیصد هزار میلیارد تومان نیاز دارند در واقع در حدود ۱۶٪ منابع دولت گروگان صندوق های بازنشستگی است. علت اصلی بحران صندوقهای بازنشستگی هم همانا دستاندازی سیاسیون به این نهادها و استفاده از آنها برای شبکهسازی سیاسی است. آنها خرج کارهای سیاسی خود را از این راه تامین میکنند و نتیجه، ورشکستگی این نهادهاست.
هفته گذشته سجاد پادام که مدیرکلی بیمههای اجتماعی وزارت کار را بهعهده داشت، گفت: «کشور یونان ۱۰۰ جزیره فروخت تا بتواند مطالبات بازنشستگانش را بدهد، ما هم به زودی به این وضعیت دچار میشویم.»
این جمله هم شگفتی و نگرانی را در پی دارد و هم پرده از حقیقتی برمیدارد که دولت بهشدت در حال مراقبت از آن است، اینکه دولت از نظر مالی در آستانه ورشکستگی قرار دارد و خروج از این وضعیت اینقدر سخت است که احتمالاً موضوع فروش جزیره برای جبران کسری بودجه حتی به شوخی و مزاح و یا واکنش از روی هیجانات و عصبانیت هم که شده باشد، بهزبان آمده است.
هنوز کسی مدعی این امر نیست و خوب میدانیم که جزیرهفروشی و خاکفروشی هیچگاه در معادلات مدیریتی کشور قرار نخواهد گرفت؛ هر چند پیش از این فروش تناژ بالای خاک جزیره هرمز برای تأمین خاک مورد نیاز پروژههای ساختمانی دوبی به برخی تجار امارات متحده عربی فروخته شده باشد.
چرا جزیرهفروشی؟
به هر حال پادام در توضیح زنگ خطری که نواخته است، گفت: «حتی اگر ۳ میلیون بشکه نفت را بدون تحریم بفروشیم و پولش را کامل بگیریم باز هم نمیتوانیم بحران بازنشستگان را حل کنیم. ۳۰۰ هزار شهید دادیم که یک وجب خاک از دست ندهیم، اما ممکن است به جایی برسیم که مجبور شویم کیش، قشم و خوزستان را بفروشیم تا بتوانیم حقوق بازنشستگان را بدهیم. باید در ۵ ماه ۸۵ هزار میلیارد کار عمرانی میکردیم، ولی فقط ۱۳ هزار میلیارد اجرایی شده، یعنی ۲۰ درصد.»
افشای سرّ تا همین حد هم بهمعنای عبور زیاد از خطوط قرمز نانوشتهای است که تحمل آن برای دولت ممکن نیست و از این رو سجاد پادام، مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار و مطرحکننده فروش خوزستان و جزایر کیش و قشم برای تأمین حقوق بازنشستگان از کار برکنار شد.
صورت مسأله پاک شد!
برکناری او بهدست معاون رفاه و امور اقتصادی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی انجام شد، زمانی که علی بهادریجهرمی، سخنگوی دولت اعلام کرد: «افتخار میکنیم که جانمان را فدای یکوجب خاک کشورمان در کیش و قشم کنیم؛ هرکس مشکل اقتصادی یا مسألهای دارد لطفاً از جیبش برای حل مشکل هزینه کند.»
اما پادام در توئیتر نوشت: «ما که رفتیم؛ اما شما صداقت را، صراحت را، شفافیت را و اصلاحات را دوست نداشتید.»
پادام از کدام «صداقت» و «شفافیت» صحبت میکند؟
از این گزارههای آمده در توئیت پادام، کلیدواژهای «صداقت» و «شفافیت» بسیار تحریککننده به نظر میرسد و این شائبه را متبادر میسازد که احتمالاً مطالعات برای تغییر درآمدزایی از جزیرههای کیش و قشم و نیز تبدیل به احسن کردن این سرمایههای ارزشمند انجام شده و این اینکه طرحهایی برای تحقق درآمد از آنها مطرح است؛ هر چند سخنگوی دولت با گفتن اینکه؛ «هر کس مشکل اقتصادی یا مسألهای دارد لطفاً از جیبش برای حل مشکل هزینه کند.» تلویحاً اعلام کرده که دولت برای حل مشکلات مالی به منابع خود چشمداشت دارد نه مسائل و مواردی مانند جزیرهفروشی و خوزستانفروشی.
هشدار پادام و حقیقت اوضاع اقتصادی دولت
اما نگرانی اهالی رسانه و سیاست و بهویژه اقتصاد از این هشدار عجیب سجاد پادام، در حقیقتنمایی بسیاری از سیاهنماییها نسبت به آینده اقتصادی کشور است؛ زیرا به گفته احمد زیدآبادی، فعال سیاسی و رسانهای، «همه آنچه تاکنون منتقدان و مخالفان نظام درباره نابسامانی و شکنندگی وضعیت اقتصادی کشور گفته و نوشتهاند، به گرد پای هشداری که مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار درباره ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی کشور داده است، نمیرسد!»
به ویژه اینکه پادام تجربه یونان در فروش جزایر خود با هدف خروج از بحران اقتصادی دهه گذشته را شاهد مثال هشدار خود قرار داده است، تجربهای که بهعنوان یک نمونه موفق- اما نکوهششده_ بین کشورهای لیبرال معروف است.
تأکید دوباره به صداقت در گفتار
سجاد پادام البته برای توجیه گفتههای خود نقبی هم به رسانهها و آنچه آن را بیاخلاقی رسانهای نامیده است زده و گفته است:
«این یک جلسه خصوصی با ۱۰ نفر از بچههای بسیج دانشجویی بود. بعد ۹۰ اقتصادی وسط جلسه دوربین آورد. ۱۰ بار به آنها تذکر دادم که جلسه خصوصی است و فیلم نگیرد. گفتند برای خودمان میخواهیم و قول دادند که منتشر نکنند. حالا بعد از ۵ ماه ۲ دقیقه از جلسه را بیرون دادند. هر چند حرف اشتباهی نزدم، ولی اسیر اعتماد به رسانه و بداخلاقی رسانه شدم.»
و باز هم در این توجیه، تأکید میکند که «هر چند حرف اشتباهی نزدم ...» و این تأکید دوباره نگرانی و شگفتی ما را صدچندان میکند.