درباره مسمومسازی دانش آموزان چه میدانید که ما نمیدانیم؟
احمد قویدل
فعال مدنی
فاجعه مسمومسازی دانش آموزان دختر در مدارس آنقدر گسترده و سازمان یافته است که قاعدتا باید شاهد عکسالعمل متناسب با این فاجعه از طرف حکمرانان باشیم. در حالی که قلبهای ما از این جنایت جریحهدار میشود و با خود کلنجار میرویم که کدامین فکر بیمار و جنایتکار پشت این آزار دانش آموزان است و این افراد یا جریان خاص چگونه کودکان معصوم را هدف حملات جنایتکارانه خود قرار میدهند؟ با هر خبر خشمگینتر میشویم. اما موضع حکمرانان نه تنها تناسبی با این اقدام جنایتکارانه ندارد بلکه با تنزل آن به برخی شیطنتها حتی شیطنتهای دانش آموزی همگان را شگفتزده میکند.
یکبار بوی رنگ در ساختمان مدرسه علت معرفی میشود، نشد! بوی رنگ همسایگان مدرسه و یا باز بودن درب تانکر حمل مواد شیمیایی و یا تخلیه چاه! علت حادثه معرفی میشود. خبر دستگیری بیش از یکصد نفر منتشر میشود اما کوچکترین اطلاعرسانی درباره نوع ماده و اثرات آنی و آتی آن منتشر نشده است.
با توجه به تعدد موارد حادثه و گزارشهای بیمارستانی، گزارشهای والدین و فیلمهای مستند لحظه حادثه، گزارش وزیر بهداشت قانع کننده نیست. اینکه یکباره این تعداد دانش آموز بدون دخالت عامل خارجی دچار استرس و متعاقبا دچار مشکلات تنفسی شوند و کار به مراجعه به مراکز درمانی بکشد در منطق عقلی و تجربه زیسته مردم نمیگنجد. این نوع توضیحات نه تنها تاثیری بر شفافسازی علت این حوادث نمیگذارد، قطعا بر ابهامات میافزاید. مجموعه موضعگیری مقامات حاکمیتی نشان میدهد که چارچوب دیکته شدهای در این رابطه به صورتهای مختلف اظهار میگردد که چند محور معین دارد:
۱- مسمومسازی سازمان یافته دانش آموزان در مدارس تکذیب شود.
۲- این فاجعه انسانی و به خطر افتادن سلامتی کودکان بیگناه در حد شیطنت، تنزل داده شود.
۳- شوکهای وارد شده به دانش آموزان به استرس و حتی تمارض دانش آموزان برای فرار از درس خواندن! نسبت داده شود.
۴- هرنوع اظهار نظر و انتشار اخبار مسمومسازی مدارس به نوع جرمانگاری و تلاش شود از انعکاس گزارش در رسانهها جلوگیری گردد.
این نوع سیاستگذاری خلاف آن چیزی است که جامعه به چشم مشاهد میکند. واقعیت بستری دانش آموزان، نیاز آنها به خدمات درمانی، اظهارات دانش آموزان درباره این فاجعه انسانی، اظهارات والدینی که بلافاصله در مدرسهها حضور یافتهاند، همه نشان دهنده یک عملیات سازمانیافته علیه مدارس دخترانه و تهدید امنیتی این مدارس است. این تهدید یک تهدید آشنا است که لانهاش در کشور همسایه ما افغانستان در ابعاد فاجعهبارتری جاری است. بیتردید یک تفکر عقبمانده و مخالف تحصیل زنان در مسموم سازی مدارس دخترانه در کشور ما در حال نقشآفرینی است. تکذیبهای گاه و بیگاه مسئولین وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت آنقدر ضعیف و باورناپذیر است که موجب بیاعتمادی مردم به حاکمیت شده و میشود. انتهای این مسیر بیاعتمادی نسبت دادن این اقدامات به افرادی درون حاکمیت است که مصونیتهای خاص دارند. نسبت دادن این فاجعه به بخشهایی از نظام از طرف مخالفین جمهوری اسلامی و شبکههای رادیو تلویزیونی فارسی زبان خارج از کشور مدت هاست آغاز شده است. متاسفانه اطلاعرسانیهای ضعیف و بیاستدلال تشدید کننده این نظریهپردازی جریانات مخالف نظام است.
به نظر میرسد شکاف بزرگ اطلاعاتی در این رابطه بین مردم و مسئولین وجود دارد. اطلاعاتی که از قرار، مردم طبق معمول محرم نیستند و مسئولین تلاش میکنند به جای پاسخگویی به کلیگوییهای غیرقابل باور ادامه دهند. در میان همه این موضعگیریهای غیرشفاف هنوز هم پیام رهبری به عاملین مسمومسازی مدارس از شفافیت خاصی برخوردار است. ایشان به نوعی نصیحت کردند که عاملین این اقدامات دست بردارند و تاکید کردند دستگیر شوند، از عفو خبری نیست. این نوع ادبیات گفتگو بیتردید ادبیات گفتگو با دشمن نیست، این ادبیات گفتگو با دوستان نادانی است که امنیت دانش آموزان دختر را در مراکز آموزشی تهدید میکنند. آبشخور فکری این دوستان نادان در کشور همسایه است. موضعگیری بیرمق یونیسف درباره این فاجعه انسانی نباید فراموش شود. این سازمان بین المللی مدافع حقوق کودکان پس از یک موضعگیری دیرهنگام در سکوت، نظارهگر این فاجعه انسانی است. در چنین فضایی اقدامات حداقلی زیر به شدت ضروری است که به صورتهای مختلف از طرف تشکلهای مختلف مطالبه شده است:
۱- با توجه به گستردگی ملی این فاجعه موضوع در دستور کار ستاد بحران کشور با مسئولیت رئیس جمهور قرار گیرد.
۲- امکان اطلاعرسانی و شفافسازی ابعاد این حوادث در دستور کار دولت قرار گیرد.
۳- اقدامات جدی برای تامین امنیت مدارس برنامهریزی و به اطلاع عموم برسد.
۴- نتیجه تحقیقات از دستگیر شدگان منتشر و دادگاههای علنی برای محاکمه آنها تشکیل شود.