جلال خوشچهره روزنامهنگار در گفتگو با مستقل:
در دهه هفتاد گل آقا منتشر میشد و به جایی هم بَر نمیخورد
خوشچهره میگوید: در دهه هفتاد گل آقا منتشر میشد و به جایی هم بر نمیخورد منتهی عدهای بودند که بدنبال مشکل یافتن در مطبوعات بودند و حس میکردند حصور مطبوعاتِ مستقل، نور تاباندن بر حوزههایی است که نمیخواهند دیده شود.
به دنبال موج اعتراضات سال قبل، سختگیریها بر رسانههای داخلی تشدید شد. از شهریور سال ۱۴۰۱ تقریبا تمام روزنامههای اصلاحطلب در معرض اتهامات سیاسی و امنیتی قرار گرفتند، از جمله اتهامات روزنامه مستقل این موارد است که توسط قرارگاه ثارالله از بولتن بازتاب جمعآوری و تحویل دادسرای رسانه شده: تقاضای عفو عمومی برای همه اغتشاشگران، ترسیم فضای امنیتی در مدارس و جامعه، متهم نمودن حاکمیت به دخالت در تمامی امور جامعه و ... . برای بررسی اینکه چگونه از رسانه به جُرمسازی و اتهامزنی رسیدیم با یک روزنامهنگار پیشکسوت مصاحبه کردیم.
نسل دهه پنجاه و شصت به خوبی بخاطر میآورد که مطبوعات در دهه هفتاد تا چه حد عنصری کلیدی در روندها و حوادث روز جامعه بود و مردم در ارتباط مستقیم با رسانههای مختلف قرار داشتند. در یک مقطعی در فضای نسبتا باز، چپ و راست سیاسی میتوانستند ضمن بیان نظرات خود بازتاب دهنده مطالبات و نظرات جامعه نیز باشند اما این روند هر چه گذشت دچار چالشهای جدیتری شد تا به وضعیت فعلی در مطبوعات که نوعی بنگاهداری تجاری را به نمایش میگذارد رسیدیم و مردم نیز دیگر اعتماد سابق را به مطبوعات ندارند که مسلما نتایج خوبی به همراه ندارد.
جلال خوش چهره روزنامهنگار در آغاز درباره روند افول مطبوعات از دهه هفتاد تاکنون به مستقل گفت:
ما در دهه هفتاد نقطه اوج و شکوفایی مطبوعات را در تاریخ چهار دهه گذشته تجربه کردهایم چون در آن مرحله جامعه یک دوران در حال گذار به لحاظ سیاسی خارجی و داخلی داشت و نیاز به یک اصلاحات لازم نه تنها نزد نخبگان رسمی و غیررسمی بلکه بین مردم حس میشد، چون سالهای دوران جنگ را پشت سر گذاشته بودند و یک رویکرد تعدیل اقتصادی وجود داشت که هر کدام پیامدهای خود را داشت. در سیاست خارجی نیز نگاه تجدیدنظرطلبانه وجود داشت و در عین حال در هرم قدرت هم این گرایش به وجود آمده بود که باید یک سری تغییر رفتار و شیوه در نوع حکمرانی ایجاد کرد تا مردم همچنان آن مشارکت عمومی خود را حفط کنند. در این مرحله چیزی که میتوانست در هرم قدرت و بدنه اجتماعی را به هم پیوند دهد مطبوعات بودند و ماه عسل مطبوعات کشور در نیمه دوم دهه هفتاد بود. اما در اینجا به چند نکته باید توجه کرد که چرا نگاه به مطبوعات شکل گرفته بود؛ چون مطبوعات یک نوع اعتبار پیدا کرده بودند و فراموش نمیکنیم در آن دهه تیراژ روزنامهها بالای یک میلیون بود. یعنی هر روزنامه ممکن بود بالای یک میلیون تیراژ داشته باشد و وضعیتی به شدت متفاوت از وضعیت امروز مطبوعات بود. به هر حال ویژگی مطبوعات در هر دو گرایش محافظهکارانه و اصلاحطلبانه چنان بود که مطبوعات این جایگاه اعتبار و مرجعیت خود را پیدا کرده بودند و مردم در صفحات مطبوعات بازتابی از مطالبات خود را میدیدند و شاهد وضعیت گذار از یک وضعیت صرفا بستهی گذشته به یک وضعیت منعطفتر بودند. این دوره درخشان مطبوعات بود که الحق تلاش کردند نقش واسط را بین مردم و نخبگان رسمی بازی کنند و اصلاحات شکل خوبی را پیدا کرده بود، منتهی در اینجا یک آسیب جدی به مطبوعات وارد شد و آن ورود احزاب و گروههای سیاسی به مطبوعات بود که باعث شد مطبوعات از دست نخبگان اصلی خارج شود و در دست کنشگران سیاسی قرار بگیرد. چون رسانههای مستقل و نیروهای رسانهای مستقل فاقد سرمایه لازم برای اداره رسانههای خود بودند در اختیار سیاستورزانی قرار گرفت که دارای سرمایه حاصل از دوران سیاستهای تعدیل و خصولتی شدن اقتصاد ایران که سرریز آن در مطبوعات بودند. همین امر باعث شد روزنامهها وسیلهای برای جریانات سیاسی شوند و بدنه تحریریهها به نوعی نقش گلادیاتور و کارگزار سیاستمداران حزبی را بازی کنند. از این به بعد دو نگاه به وجود آمد و ورود سیاستمداران به روزنامهها باعث شد نقش ویژه مطبوعات به عنوان ناظر بیطرف به تبیین کننده جریانهای سیاسی تبدیل شوند و چون بخش اعظمی از کسانیکه وارد مطبوعات شدند حاصل دوران تعدیل اقتصادی و درآمد نفتی بودند و سرمایهای فراهم کرده بودند و در مطبوعات فقط دنبال کار تجاری و سوداگرانه بودند، بدنه مطبوعات را زیر فشار قرار دادند به همین دلیل مطبوعات به مرور از نیروهای حرفهای تهی شد که درجه مرجعیت و اعتبار را از مطبوعات گرفت.
وی در ادامه درباره تاثیر سیاستورزان بر بیاعتمادی به مطبوعات اشاره کرد:
ضربه بعدی توقیف فلهای مطبوعات و اِعمال سانسور شدید بود که مطبوعات را وادار به خودسانسوری کرد. با ورود به دهه هشتاد و سپس دهه نود، تشدید تحریمهای اقتصادی و کاهش درآمدهای نفتی و اعمال فشارهای اقتصادی به مطبوعات در همه بخشها چه بخش درآمد آگهیها چه در یارانههای کاغذی و ... سبب شد مطبوعات از نظر مردم بیاهمیت شوند.
در حالیکه محتوای آنها دچار خودسانسوری شده بود از یک سو اعتبار خود را از دست داده بودند و از سوی دیگر مخاطبین به مطبوعات به عنوان بولتن سیاسی نگاه میکردند تا اینکه بخواهند به مطبوعات به عنوان یک رسانه واسط و مستقل توجه داشته باشند. این وضعیت با به هم خوردن وضعیت اقتصادی کشور و بالا گرفتن تضاد جناحهای سیاسی بیشترین ضربه را به آبروی مطبوعات زد و باعث شد تیراژ ما بسیار بسیار پایین بیاید در حالیکه در دهه هفتاد نگاه بسته به کارکرد مطبوعات باعث شد که مطبوعات از هر نظر مورد حمله قرار بگیرند.
خوشچهره در پایان درباره عدم ادامه روند انتقادی و سازنده مطبوعات گفت:
بخشی از نهادهای قدرت نیز در آن دوره، مطبوعات را حتی به عنوان نقش میانجی که میتوانست به عنوان طبقه متوسط در منطقی کردن مطالبات اجتماعی و یا سوپاپ اطمینان برای تخلیه فشارهایی که به مردم آمده، تحمل نکردند و به همین دلیل به وضعیت امروزی رسیدیم. شما روزنامه کیهان را بخوانید صفحه ۱۱ یک مطلب تحت عنوان شبنامه منتشر میکند و طوری جلوه میدهد که انگار مطبوعات دشمن کشورند و همین نگاه باعث شده است کمترین نقدها را نیز نپذیرند. اما مطبوعات وقتی در دهه هفتاد فعال شدند شاهد بودیم که امید به جامعه برگشت و انتخابات پرشوری برگزار شد و مردم حس کردند حاصل رای خود را در مطبوعات میبینند و نظرات خود را میخوانند و مسئولان را نیز پاسخگو کردند. منتهی وقتی نگاه جزمی داشته باشید کارکرد مطبوعات را از آن میگیرید و در بزنگاههایی مثل الان که در خارج از مرزها ایرانهراسی به وجود آمده و مردم نیز در داخل مشکل دارند مطبوعات میتوانستند نقش خوبی بازی کنند، اما نمیتوانند چون اعتبار خود را از دست دادهاند. در دهه هفتاد گل آقا منتشر میشد و به جایی هم بر نمیخورد منتهی عدهای بودند که بدنبال مشکل یافتن در مطبوعات بودند و حس میکردند حصور مطبوعاتِ مستقل، نور تاباندن بر حوزههایی است که نمیخواهند دیده شود.