من کاری به نظر مردم ندارم!
سیدقائم موسوی
تحلیلگر سیاسی
اگر بنا باشد عصارهٔ عللی که منجر به وضعیت کنونی کشور شده، به صورت مجمل بیان شود در سخنان آقای میرسلیم آمده است. ایشان به وضوح و فارغ از پردهپوشیهای معمول سیاسی میگوید «کاری به نظر مردم ندارم»! نه عدهای از مردم که اکثریت مردم!
چرا که بعید است مردم به معنای مطلق آن پیرامون یک امر اعم از اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اتفاق نظر داشته باشند! آنچه مراد است ماهیتی کمی دارد، حداقل پنجاه بعلاوه یک.
او از فیلترینگ دفاع میکند و حسرت میخورد که فضای جدید را نمیتوان به آسانی اِخلال در امواج رادیو کنترل کرد تا مردم گوش نکنند!
اگر فردی مبنای حضور در جایگاهی را منبعث از مردم بداند، طبعا نمیتواند نسبت به آراء مردم بیتفاوت باشد چه برسد به اینکه قبول نداشته باشد.
این تفکر که سنگِ زیرینِ آسیابِ آشفتگیهای کنونی است ریشه در انحصارگراییِ کوتهبینانهٔ مبتنی بر منافع قبیلهگرایی دارد. جایی که افراد، متوهم شده و تصور میکنند با بستن دریچههای تبادل اطلاعات میتوانند منافع اقلیت را بر اکثریت تحمیل کنند.
ایدهٔ کاری «به نظر مردم ندارم» نه تنها در حیطهٔ حکمرانی نامطلوب داخلی هژمون است بلکه به دقت در سیاست خارجی نیز دنبال و اِعمال میشود. به عبارتی همانگونه که آنها به سادگی کاری به نظر مردم ندارند در حوزهٔ سیاستهای منطقهای- جهانی گزارهٔ مشابهی به کار میبرند با این مضمون که «ما کاری به نظر [افکار عمومی] مردم دنیا نداریم»!
بر این اساس؛ بازخوردِ این سیاستها چه باشد و چه پیامدی برای منافع ملی کشور و وجههٔ بینالمللی آن داشته باشد، محلی از اِعراب ندارد.
کاری به نظر مردم ندارم روی دیگر سکهٔ به منافع مردم اهمیتی نمیدهم، میباشد. یعنی مهم نگاه، ایده و نظر ماست، نگرش و منافع دیگران حتی اگر این نگاه مشتمل بر منافع عمومی و شامل حال اکثریت باشد، اهمیتی ندارد.
همین بیاهمیتی و نادیده گرفتن نظر و منافع مردم است که جامعه را در برابر سیستم قرار داده و نگاه به آیندهٔ مطلوب را مصادره کرده است. به عبارتی مردم سیاستها و شعارها را دارای سرشت ناشی از خیر عمومی نمیبینند و اعتمادی به آنها ندارند. بر همین اساس، مردم بیشترِ اوقات آنچه مسئولین میگویند را نادیده میگیرند و حتی مترصد اتفاق افتادن عکسِ شعارهای آنها هستند.
بدون تردید مردم به خوبی میدانند که شماها کاری به نظر آنها ندارید و علیرغم تظاهر به جهل، شماها هم میدانید که دیگر مردم کاری به نظر شما ندارند و به نوعی گذر کردهاند!
این تقابل نظرها اگر چه هزینهبَر اما به زودی تکلیفها را یکسره میکند، مگر کسانی در مصادر امور قرار بگیرند که نظر مردم را بر نظر خودشان ترجیح بدهند!