و ناگهان توافق
امیررضا نظری
کارشناس مسائل عربستان
ظهر روز گذشته مجموعه رسانهای نور نیوز ناگهان خبری مبنی بر سفر علی شمخانی به یکی از کشورهای خارجی و کسب دستاوردی مهم از این سفر منتشر کرد. ساعتی بعد روزنامه عکاظ چاپ عربستان با انتشار متن توافق، مهر تاییدی بر این خبر زد. هرچند مهمترین چالش سیاست خارجی ایران در شرایط فعلی، پرونده هستهای و روابط با آمریکا و غرب است اما نمیتوان رابطه با عربستان را کماهمیت جلوه داد. پس از اقدام سفیهانه در سال ۱۳۹۴ و حمله به سفارت عربستان، ریاض که تا قبل از آن رقیب ایران در اوپک و منطقه شناخته میشد با شاهکار برخی جاهلان، به دشمن اصلی ایران بدل شد.
این خصومت موجب افزایش انگیزه حکام عربستان در تقابل با توافق برجام و البته انگیزه اصلی تاسیس شبکه ایران اینترنشنال شد. داستان به همینجا ختم نشد؛ عربستان با سرکار آمدن ترامپ، به او نزدیک شد و این امر موجب تشکیل ائتلافی ضدایرانی شد که دکتر محمدجواد ظریف از آن به عنوان تیم B یاد میکرد و متشکل بود از محمد بن زاید (نائب فرمانده کل قوای مسلح امارات متحده عربی)، محمد بن سلمان (ولیعهد عربستان)، بنیامین نتانیاهو (نخست وزیر اسرائیل) و جان بولتون (مشاور امنیت ملی ترامپ).
این ائتلاف در اولین اقدام جای ایران در بازارهای نفتی را گرفت و با جایگزین کردن تولید عربستان، دست به کاری زدند که حداقل تا دو دهه آینده امکان بازگشت ایران به جایگاه واقعی خود در اوپک و بازارهای نفتی وجود ندارد!
این ائتلاف همینجا متوقف نشد و با حمایت مالی عربستان منجر به تشکیل کنفرانس ورشو در آذر ۱۳۹۷ با حضور ۷۰ کشور جهان شد که این کنفرانس نیز باعث شد بیش از ۶۰ کشور حاضر در این جلسه با حمایت عربستان و آمریکا به کمپین فشار حداکثری بپیوندند و کشور را در محاصره اقتصادی قرار دهند که حداقل از جنگ جهانی دوم به این سو بیسابقه بوده است.
مجموعه این اتفاقات که از شب پُرحادثه دی ۱۳۹۴ شروع شد، منجر به آغاز چالشی سنگین حداقل در حوزه اقتصاد شد که اکنون اثرات آن نمایان است. ما و عربستان میدان نفتی مشترکی داریم که یکی از پایگاههای مهم آرامکو به شمار میآید و روزانه قریب به یک میلیون بشکه از آنجا استخراج میکنند و ما به دلیل تحریمها و لابی عربستان قادر به تامین تجهیزات جدید برای استخراج نفت در آنجا نیستیم.
این بحرانها جدا از معضلاتی است که در عرصه تعاملات بینالمللی علاوه بر فشار آمریکا، با لابی عربستان نیز با آنها مواجهایم. هرچند این اتفاق لازم و بسیار بهجا بود اما باید از دولت پرسید چرا تنش زدایی با عربستان که مکمل تنش زدایی با واشنگتن بود را به موازات مذاکرات احیای برجام پیش نبرد تا هر دو اتفاق در کوتاهترین زمان ممکن رخ دهد و کشور با این بحران شدید اقتصادی مواجه نشود؟
چرا نهادهای امنیتی پس از اعدام شیخ نمر، تمهیدات حفاظتی از سفارت عربستان را تشدید نکردند تا شاهد چنین فاجعهای نباشیم؟ و باید از شورای محترم نگهبان پرسید به چه دلیلی شخص حامی افراد حمله کننده به سفارت عربستان، برای دو انتخابات مهم تایید صلاحیت گرفت؟
چه کسی پاسخگوی فشارهای اقتصادی وارد شده بر مردم طی ۷ سال گذشته است؟ و بالاخره آیا افشای پشت صحنهی عوامل تاخیر در احیای برجام هم نزدیک است؟