دو جهان متفاوت
فرهاد قنبری
فعال رسانهای
خوبی مسئولان ما این است که دستشان به کم نمیرود.
مثلا وقتی میگوییم که اسرائیل دانشمندان و نظامیان ایرانی را ترور میکند و شما حداقل برای جبران و حفظ پرستیژ هم شده چند مسئول و نظامی اسرائیل را ترور کرده و فیلم و تصویری از آن پخش کنید، میگویند اینها چیزی نیست و ما اهداف بزرگی مانند محو اسرائیل از کره زمین را داریم و تابلویش را هم در خیابان نصب کردهایم.
میگوییم رژیم باکو صبح تا شب در حال دهن کجی و توهین به ایران و ایرانیان و تمامیت ارضی ایران است و شما برای خالی نبودن عریضه هم شده یک اخمی به حاکمان مبتذل آنجا نشان دهید و آنها در پاسخ میگویند که ما با بایدن و مکرون مچ میاندازیم و بیایم خودمان را در سطح علیف پایین بیاوریم؟
یا مثلا وقتی میگوییم کمی به کودکان کار و کارتنخوابها و فقر فزاینده توجه داشته باشید نگاه عاقل اندر سفیهی میاندازند و میگویند ما نماینده تمام مستضعفین و مظلومان جهان هستیم و چشم امید تمام بیپناهان آمریکای لاتین و آفریقا و آسیا به دستان ماست و شما چشمانتان فقط گرسنهها و زبالهگردهای خیابانهای تهران را میبیند؟
یا مثلا وقتی میگوییم که سختگیریهای غیرمنطقی باعث گریز مردم از دین و مسجد و روحانیت شده است، میگویند ما در نیجریه و بورکینافاسو و گینه بیسائو و.. چند میلیون نفر را شیعه کرده ایم و شما چند نوجوان و جوانان مبتذل و اخلاقگریز مملکت خودمان را میبینید؟
خلاصه آنها نماینده «ناکجاآباد و اتوپیا» بزرگ جهانی هستند که همه دست در دست هم به ریسمان الهی چنگ میزنند و جایی برای فقر و گرسنگی و اسرائیل و خشونت و آمریکا و بیحجاب و کمحجاب و غرایز پست انسانی نیست و در سوی دیگر ما مردمی با گوشت و پوست و استخوانی فاسد شدنی قرار داریم که دغدغههایمان نان شب و قیمت سکه و دلار و کرایه خانه و ویرانی محیط زیست و آلودگی هوا و خشکسالی و امثالهم است.
تفاوت این دو دیدگاه ریشه اصلی اختلاف میان مردم و مسئولان است. مردمانی که در دغدغههایشان پتروشیمی و فروش نفت و خشکسالی و گرانی و تورم و رکود و بیکاری جوانان و زبالهگردی و کودکان کار و امثالهم است و از این چیزها سوال میپرسند و در سوی دیگر مسئولانی قرار دارند که در پاسخ به دغدغههای مردم از لزوم فرزندآوری بیشتر و پایان کار آمریکا و سرعت قطار توسعه و تعریف جهانیان از مملکتداری ما و چگونگی شکست سپاه اَبرهه و امثالهم سخن میگویند.