محمدجواد حقشناس عضو سابق شورای شهر تهران در گفتگو با مستقل:
شهردار شهر تهران از بیرون به شورای شهر تحمیل شد
حقشناس میگوید: ما مکانیزم کاندیدا شدنِ افراد متخصص و انتخابِ شهردار توسط شهروندان کلانشهرها را نداریم به این ترتیب نتیجهاش همین میشود که در تهران شاهد هستید که در انتخابات شورای شهر بدون رقابت و با حداقل مشارکت یک گروهی به مدیریت شهری ورود میکنند که هیچ اختیاری از خود ندارند. حتی شهردار شهر تهران که یک سمت کلیدی دارد از بیرون به شورا تحمیل میشود و مجبورند با سازوکاری که شکل گرفته و ناشی از کاهش رای مردم بوده، با رویکردی غیر دموکراتیک کار را پیش ببرند. نتیجه آن چنین ساختاری است که بجای توجه به اولویتهای شهر تهران گرفتار یک مدیریت ناتوان و ضعیف هستیم.
امیرحسین جعفری
چالشهای پیش روی تهران با جمعیتی نزدیک بیست میلیون نفر باعث شده این پایتخت نیمه فرسوده هر روز با درگیریهای جدیدی مواجه باشد که آسایش عمومی شهروندان را خدشهدار میکند. از جمله مشکل تکراری و اساسی ترافیک تهران است که در هر موقعیت وجهی ترسناک از خود را به مردم نشان میدهد و مدیریت شهری نیز پای مانیتورهای دوربینهای کنترل شهری عمدتا نظارهگر این وضعیت است و هنوز اقدام عملی برای کاهش ترافیک را شاهد نبودهایم. از سوی دیگر بحران آب، خطر زلزله و فرونشست نیز تهران را تهدید میکند و مواجه شدن با این مشکلات، با امکانات فعلی اصلا در قامت شهرداری نیست. با این وجود بهتر است پیش از بروز جدی آن بحرانها فکری به حال تهران فرسوده کرد.
جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با محمدجواد حق شناس عضو سابق شورای شهر تهران که هنگام ضبط این مصاحبه در مترو بود و در حال استفاده از حمل و نقل عمومی پاسخگوی سوالات ما شد. مشروح این گفتگو را میخوانیم:
چالشهای شهری تهران از جمله ترافیک تا چه حد ناشی از ساختار شهرسازی و علل طبیعی است و تا چه حد با مدیریت صحیح میتوان از آن عبور کرد؟
تهران در واقع یکی از شهرهایی است که از دیرباز با مسئلهی ترافیک رو به رو بوده و این مشکل سالیان سال است که با مردم تهران همراه بوده و هست. از قبل انقلاب ما شاهد بودیم که تهران یکی از مشکلاتش موضوع حمل و نقل مردم شهر و ترافیک شهری بوده است. این روند شاید یکی از شایعترین مشکلات شهرهای بزرگ دنیاست و برای حل آن راهکارها و برنامههایی وجود دارد که اگر این برنامهها مورد توجه قرار بگیرد خیلی پدیدهی پیچیده و سختی نیست. مهمترین نسخهای که برای شهرهای بزرگ مانند تهران مطرح میشود اولویت حمل و نقل عمومی و تقویت زیرساختهای ترافیک شهری است. شاید مهمترین بخش آن نیز زیرساختی است که به عنوان مترو شناخته میشود و حمل و نقلی است که از ظرفیتهای زیرزمین است و روندیست که میتواند همه اهالی شهر را از این خدمات بهرهمند کند. بعد از انقلاب خوشبختانه مترو با تلاش دولت زمان آقای هاشمی رفسنجانی شروع این ماجرا کلید خورد و ما این روند را از شهر تهران آغاز کردیم ولی متاسفانه باید بگویم که ما بخاطر برخی از مشکلات مدیریتی و اختلافات ناشی از جناحبندیهای سیاسی در یک مقطعی شاهد بودیم که حمایتهای دولت از شهرداری تهران صورت نمیگرفت. بخصوص در دورهای که احمدینژاد به پاستور میرود و قالیباف در شهرداری تهران بود این روند درگیر کاستیهایی شد، و متاسفانه برنامههایی که برای توسعه و تکمیل خطوط مترو مورد نیاز بود در دو دهه اخیر با اختلالات جدی رو به رو بوده است. نکته دومی که باید به آن توجه کرد رویکرد نادرستی بود که ما بجای توجه به بحث توسعهی شبکه حملونقل زیرزمینی در همان زمان به سمت توسعه بزرگراهها رفت و این توسعه بزرگراهها عملا مهمترین خدمتی را که در دستور کار خود قرار میداد توجه و سرویس دادن به خودروی شخصی بود نه مسافر!از یک سو توسعه بزرگراهی در خدمت خودروها و از سوی دیگر قدرت گرفتن مافیای خودروسازان یک بیتوجهی را نسبت به حملونقل عمومی دامن زد و بر مشکلات شهر تهران افزود که الان نیز درگیر آن هستیم. از طرفی خطوط جدید مترو تقویت نشدهاند و لوکوموتیوها و واگنهایی که بیش از پنجاه درصد افزایش ظرفیت میدهند، بخاطر بحث تحریم و فقدان منابع نتوانستیم خریداری کنیم. الان هم از حداکثر کارآیی مترو استفاده نشده و شبکه حملونقل عمومی درگیر چالشهای این چنینی است.
ناوگان حمل و نقل عمومی در تهران به چه میزان باید توسعه یابد؟
بالغ بر پنجاه درصد شبکه اتوبوسرانی تهران نوسازی نشده است و لذا میتوان گفت که ما امروز هم در حوزه مترو هم اتوبوس و هم تاکسیها نیازمند تقویت اساسی هستیم که حداقل بتوانیم با افزایش خدمات عمومی، از مردم بخواهیم بجای پناه بردن به ماشینهای شخصی از این شبکه عمومی استفاده کنند.
زلزله تهران نیز یکی از نگرانیهای عمده نسبت به آینده این شهر است. زلزله تا چه حد به تهران نزدیک است و بطور واقعی مسئولین (در زمان حضور شما در شورا) نسبت به آن نگاهی علمی داشتهاند؟
متاسفانه این یک واقعیت علمی و تجربی است که ایران روی نوار مناطق زلزلهخیز جهان قرار گرفته است و در کشور ما این تجربه وجود دارد که تقریبا هر ده سال یک بار یک زلزله بزرگ را در کشورمان تجربه کردهایم. بر همین اساس همین زمینشناسان و متخصصین همیشه نگران وقوع زلزله در شهرهای بزرگ از جمله تهران بودهاند که سه گسل فعال دارد و باید مناسبسازی شود و در عین حال قواعد و قوانین مهندسی و معماری در آن جا مورد توجه قرار بگیرد.
بنظر میرسد این نگرانی همچنان در شهر تهران وجود دارد و اگر زلزلهای که در ترکیه تجربه شد در تهران نیز به وقوع بپیوندد قطعا آسیبی که به مردمان شهر وارد میکند در حکم یک فاجعهی بزرگ جهانی خواهد بود و نیازمند این است که همهی دستگاهها خارج از وظایف مدیریت شهری به آن بپردازند. این مسئله یک عزم ملی لازم دارد تا با آمادگی لازم و آموزشهای مناسب، استانداردهای ساخت و ساز نیز در آن جدی گرفته شود زیرا آسیب عدم رعایت استانداردها به شهر و جان مردم غیر قابل تصور است.
تهران آسیبهای دیگری نیز دارد از جمله کمبود آب! که گفته میشود آب واقعی این شهر ۵ دهه قبل تمام شد و از ۵۰ سال پیش تا امروز در حال جمعآوری آب آشامیدنی شهرهای اطراف است. بنظر شما تهران در آینده برای تامین آب خود چه باید بکند؟ آیا امکان ایجاد سرمایهگذاری در تهران برای حل فرونشست، بحران آب، زلزله و ... وجود دارد؟
تهران بصورت جدی با خطر کمبود آب رو به روست. بنظر من ضلع سوم نگرانی شهر تهران در کنار زلزله و ترافیک مسئلهی تامین آب است. هم مدیریت آب در بحث فاضلاب تهران جدی است و اثرات وسیعی بر بهداشت مردم دارد هم بحث تامین آب شرب و صنعت دغدغه تهران است که باید به آن توجه شود و باید کارهای فرهنگی و آموزشی صورت بگیرد که مصرف آب را بهینه کند و جلوی زیاده روی و مصارف غیرمعمول را بگیرد. زیرا ما در حوزه انرژی به علت منابع وسیع چندان توجهی به میزان مصرف نداریم و جزء کشورهای پرمصرف هستیم.
مشکلات کلانشهر تهران از زمان شهردار شدن زاکانی چه تغییراتی داشته و چگونه حل میشود؟
یکی از مشکلات جدی ساختاری ما، بنظر میرسد مسئله انتخابات شوراهاست، یعنی حق آزادی انتخاب مدیریت شهری. ساختار قدرت و قانون به این سمت رفته که این حق را برای شهروندان به رسمیت نمیشناسند و با نظارتهای گوناگون این حق را از شهروندان گرفته است. مکانیزم کاندیدا شدنِ افراد متخصص و انتخابِ شهردار توسط شهروندان کلانشهرها را نداریم به این ترتیب نتیجهاش همین میشود که در تهران شاهد هستید که در انتخابات شورای شهر بدون رقابت و با حداقل مشارکت یک گروهی به مدیریت شهری ورود میکنند که هیچ اختیاری از خود ندارند. حتی شهردار شهر تهران که یک سمت کلیدی دارد از بیرون به شورا تحمیل میشود و مجبورند با سازوکاری که شکل گرفته و ناشی از کاهش رای مردم بوده، با رویکردی غیر دموکراتیک کار را پیش ببرند. نتیجه آن چنین ساختاری است که بجای توجه به اولویتهای شهر تهران گرفتار یک مدیریت ناتوان و ضعیف هستیم.