پکن، بیدستاورد
اسفندیار عبداللهی
روزنامهنگار
چوپانی به صاحب گله میگوید: «تو زِ بی شونی، مو زِ بی نونی، ای خدا خوت دونی». اینجا چوپان میگوید ما به هم نیاز داریم و ارتباط ما از سر نیاز متقابل است و ترجمه آن دقیقا میشود؛ «خدا خودش میداند، تو شبان (چوپان) نداری، من هم نان (قوت لایموت)، ندارم».
برخی با ذوق و شوق از استقبال بینظیر چین کمونیست از رئیس جمهوری دولت اسلامی ایران سخن میگویند، به گونهای که انگار پادشاه اشکانی به چین و ماچین سفر کرده باشد و مانند دو قدرت برابر، دو رئیس جمهور شرق عالم با هم دیدار کرده باشند. در حالی که همه میدانند، موقعیتی که چین نسبت به آمریکا و جهان غرب دارد و رقابت بسیار سنگینی که این دو قطب اقتصادی و نظامی مهم جهان با هم دارند، ایجاب میکند، چین در جذب هر چه بیشتر کشورهای کوچک و بزرگ میانههای آسیا، تلاش کند.
چین در دو جبهه با غرب در حال رقابت و جنگ سرد است. رقابتش با غرب در حوزه جذب شرکای بینالمللی، خرید نفت، یافتن بازار برای محصولات صنعتی و سرمایهگذاری؛ و جنگ سرد چین با آمریکا در حوزههای مختلف علیالخصوص درمورد استقلال تایوان است. در واقع همانگونه که روسیه به کشورهایی مثل ایران و ترکیه نیاز دارد، چین با اندکی تفاوت به کشورهای حاشیه خلیج فارس، آفریقایی و ایران نیاز دارد. در این رقابت و نیاز متقابل، البته ایران از جایگاه مهمتری نزد چین برخوردار است، چون ایران تنها کشوری در جهان است که رسما اعلام کرده در جنگ با آمریکا و یک درجه پایینتر با جهان غرب به محوریت اروپا است.
چین و روسیه برای اینکه نشان دهند، برای شاخ و شانه کشیدن غرب اهمیتی قائل نیستند و حوزه نفوذ و دیپلماسی فعال و مستقلی دارند، از رابطه با هر کشوری استقبال میکنند و چه شریکی ناچارتر از ایران؟ ایرانی که تمام ظرفیتهای و مزیتهای بینالمللی خود را از دست داده، مجبور است دو دستی چین و روسیه را بچسبد.
بدیهی است با این اوضاع و با قبول این تحلیل، سفر آقای رئیسی به چین و نمایش زرق و برق امپراطور چین کمونیست، چیزی را برای ایران عوض نخواهد کرد، چون "سالی که نکوست، از بهارش پیداست". سید ابراهیم رئیسی بهار ۱۴۰۰ آمد و کمی بیشتر از یک ماه مانده به بهار ۱۴۰۲. حالا در زمان بازگشت رئیسی از چین قیمت دلار در آستانه ۵۰ هزار تومان قرار دارد، و همانگونه که در بهار ۱۴۰۰ چشماندازی برای آینده وجود نداشت و امروز هم امیدی به بهبودی در بهار سال بعد نیست. موضوعاتی که هر بار میتوان مورد توجه و تامل قرار داد، بسیارند و حتما کارشنان حوزههای مختلف، در عرصه تخصصی خود نسبت به آن تحلیل ارائه خواهند داد، لذا قصد پرداختن به مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، محیط زیستی و شبیه به آن، در اینجا نیست.
روابط ایران و چین حول مسائل اقتصادی، تجارت و بازرگانی است، طبیعی است، این سفر رئیس دولت سیزدهم به سرزمین خاقان نیز از منظر اقتصادی باید مورد بررسی قرار گیرد. اگر همین یک موضوع را در نظر بگیریم، سفر جناب رئیسی آنچنان نمیتواند امیدوار کننده باشد و انتظار نباید داشت که در شرایط اقتصادی ایران اتفاق مهم و خارقالعادهای رقم بخورد. نیازی به پیش بینی اوضاع اقتصادی نیست، چون سقوط روزانه ارزش ریال خود به تنهایی گویا و بیانگر کلان اقتصاد ایران است، در حین نگارش این یادداشت، دلار ۴۹ هزار تومان را رد کرد و مشخص نیست تا پایان سال چه رکوردی را جابجا خواهد کرد.
روابط ایران با چین و همه کشورهای جهان کار پسندیدهای است و سفر مقامات عالی رتبه به هر کشوری به استحکام، دوام و قوام روابط کمک میکند، اما به طور کلی عقلانی نیست که رسانههای نزدیک به دولت، بیش از حد از استقبالی که رهبر چین از رئیسی به عمل آوره ذوق زده شوند، چون اگر مبنا خروجی و ماحصل است، تاریخ روابط ایران با کشورهای غیرشفافی چون چین نشان داده، عایدی قابل توجهی برای ایران نخواهد داشت.
مخلص کلام اینکه تمام این هیاهو و زرق و برق، ریشه در نیاز تبلیغاتی دو کشور چین و ایران در معادلات خود با جهان غرب دارد.