حسن هانیزاده کارشناس بینالملل در گفتگو با مستقل:
اروپا در مقابل ایران سیاست چماق و هویج را در پیش گرفته است
هانیزاده میگوید: حرف جدید بورل نتیجه رایزنی کشورها در مورد ایران با اروپاست. اروپا هم سیاست چماق و هویج را در پیش گرفته و در حال ارسال سیگنالهای مثبت به سمت ایران است و بنظر نمیرسد شورای اتحادیه اروپا که قرار بود سه شنبه جلسه تشکیل دهد در خصوص تروریستی خواندن سپاه جدی باشند. درواقع این حرف یک عقبنشینی آشکار نسبت به ایران است.
رویکردهای دوگانه اروپا و آمریکا در تقابل با ایران سابقهای دیرینه دارد. حتی در دور دوم مذاکرات که باقری کنی مسئولیت آنرا بر عهده داشت هم این رفتارها قابل مشاهده بود. حال بورِل از تروریستی ندانستن سپاه میگوید. آمریکا نیز از تحریم جدید در راستای فشار بر چین! که در آن صورت ایران چالشهای فراوانی در حوزه اقتصادی خود، بخصوص در تامین بودجه خواهد داشت، زیرا چین به عنوان خریدار عمده نفت ایران تاثیر تعیین کنندهای بر روندهای اقتصادی داخل دارد.
جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با حسن هانی زاده تحلیلگر حوزه بینالملل، که در ادامه مشروح آنرا میخوانیم:
جورج بورل در آخرین گفتگوی خود اعلام کرد که بحث تروریستی خواندن سپاه از نظر اتحادیه اروپا منتفی است. این اظهار نظر را تا چه حد میتوان عقبنشینی اتحادیه اروپا و تا چه حد دیدگاه شخصی او دانست؟
در واقع با توجه به اینکه مصوبه اخیر پارلمان اتحادیه اروپا در مورد قرار دادن سپاه به عنوان سازمان تروریستی برای شورای اتحادیه اروپا الزامآور نیست، بنظر میرسد اتحادیه اروپا پس از واکنشهای احتمالی ایران و بررسی پیامدهای ناشی از تقابل با ایران عقب نشینی کرده است. بورل نیز تصمیمگیر نهایی است و حرف جدید او نتیجه رایزنی کشورها در مورد ایران با اروپاست. اروپا هم سیاست چماق و هویج را در پیش گرفته و در حال ارسال سیگنالهای مثبت به سمت ایران است و بنظر نمیرسد شورای اتحادیه اروپا که قرار بود سه شنبه جلسه تشکیل دهد در این خصوص جدی باشند. درواقع این حرف یک عقبنشینی آشکار نسبت به ایران است. بنظر میرسد اقدامات ایران و تاکیدات ایران نسبت به شیوههای تقابل با اروپا و همچنین مسئله خروج از ان.پی.تی که وزیر خارجه ایران اعلام کرد و مالیات سنگین برای کشتیهایی که از تنگه هرمز عبور میکنند، باعث شد اتحادیه اروپا از این اقدام صرف نظر کند.
بورل و آمریکاییها در ادامه اظهار نظرات اخیر خود یک روی منفی نیز به ایران نشان دادهاند و آن احتمال افزایش تحریمها با تکیه و فشار بر چین نسبت به عدم خرید نفت از ایران است؛ بنظر شما این ایده تا چه حد قابلیت اجرا دارد؟ در صورت قطع ارتباط انرژی میان ایران و چین؛ چه صفحهای برای ایران در روابط بین الملل گشوده میشود؟
البته چین هوشیار تر از آن است که در دام اتحادیه اروپا و آمریکا قرار بگیرد و از ایران جدا شود. چین نیازمند انرژی فسیلی ایران است و ناچار است به ایران تکیه کند. اگر چین (همراهی کند) و از ایران جدا شود بعدا اتحادیه اروپا و آمریکا وارد عمل خواهند شد و تمام همپیمانان منطقهای چین از جمله حوزه خلیج فارس را از چین جدا میکنند.
ایران نهایتا یک میلیون بشکه نفت به چین صادر میکند، برای چین که با اعراب نیز روابط مثبتی دارد و حجم تبادل تجاری بسیار عظیمی در ابعاد چندین برابر کل اقتصاد ایران با آمریکا ایجاد کرده است، ایران از چه اهمیتی برخوردار است که بخواهد برای آن در مقابل آمریکا بایستد؟
بله ولی چینیها نیازمند همین مقدار انرژی از ایران هستند و به خوبی میدانند که عربستان و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بدون مشورت آمریکا دست به کاری نمینزنند. سفر رئیس جمهور چین به عربستان و قراردادهای سنگین موقتی نیست و گامی برای چین است. عربستان هم روابط خود را با چین در مقابل تهدید آمریکا قطع نمیکند.
اگر بر فرض چینیها خرید نفت را از ایران متوقف کردند، آلترناتیو ایران چه خواهد بود؟
به هر حال کشورهای اروپایی علیرغم ادبیات تهاجمی که علیه ایران دارند در پشت پرده نیازمند نفت و گاز ایران هستند مخصوصا که الان وضعیت روسیه مناسب نیست و صادرات گاز روسیه که تامین کننده اصلی اروپاست قطع شده است. اروپا نیز در ظاهر فشار میآورد و در پشت پرده برای نفت و گاز ایران سیگنال ارسال میکند.
این صحبت یعنی ایران در حال فروش نفت به اروپاست؟
طبیعتا اروپاییها نیازمند هستند و بارها اظهار کردهاند.
چه اتفاق یا صحنهای میتواند ایران و آمریکا را دوباره پای میز مذاکره بازگرداند؟
آمریکاییها باید تغییر رفتار دهند و با ایران از راه احترام وارد گفتگو شوند، بنظر میرسد اگر آمریکا تغییر رفتار ندهد، ایران وارد گفتگو نشود.
ایران چه تغییری باید در رفتار خود دهد؟
ایران باید همان شیوههای تاکید بر مذاکرات مثبت با اتحادیه اروپا را پیگیری کند و به توافقات برجامی پایبند باشد، آمریکا هم باید به برجام برگردد و تحریمها را لغو کند.
به هر حال اقتصاد و دلار ۴۵ هزار تومانی یک واقعیت است که در کنار تورم قامت مردم را خم کرده و بنظر میرسد بعد از عید نیز خبری از بهبود وضعیت اقتصادی نباشد؛آیا اقتصاد میتواند ایران را دوباره مایل به بازگشت به میز مذاکره کند؟
به هر حال ایران چند گزینه دارد؛ اول مسئله افزایش صادرات به عراق.
دوم؛ مسئله ورود به شانگهای به عنوان یک مجموعه بزرگ اقتصادی و امنیتی که میتواند در چارچوب آن ایران یک نگاه اقتصادی به شرق داشته باشد.
و سوم؛ مسئلهی سازمان اکو است که اخیرا نشست وزرای خارجه برای کمک به ایران در تاشکند برگزار شده است. بنظر میرسد هم اقتصاد منطقهای هم داخلی میتواند به ایران کمک کند که بر اساس درونزایی و ایرانمحوری و منطقهمحوری تعریف کند.