حتی به احمدی نژاد هم اینرا گفته بودم که وقتی میدانید فلان شخص خوب نیست چرا او را وزیر میکنید؟
زمانی که ۴ وزیر احمدینژاد رأی نیاوردند با صراحت گفتم که من حاضرم پشت فلان وزیر نماز بخوانم، اما حاضر نیستم فلان وزارت خانه را به او بدهم. وقتی میدانید فلان شخص خوب نیست، چرا آن را وزیر میگذارید؟
مهر: محمد خوشچهره فعال اصولگرا گفت؛ اینکه گفته شده سالی یک میلیون مسکن میسازیم ادعای بزرگی است.
تا حالا چنین رقمی در کشور انجام نشده است…همان موقع گفتم محال است بتوانید سالی یک میلیون مسکن را بسازید و متأسفانه پیش بینی من درست از آب درآمد.
بخشی از این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
*مقام معظم رهبری در سخنان اخیر خود رهنمون فرمودند که باید کارهای بزرگ و تحولی از جمله در بخش اقتصادی انجام بگیرد. به نظر شما برای رسیدن به آن رهنمودها، چه اقداماتی باید انجام دهیم. ضمن آنکه دولت را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا توان رسیدن به آن دستاوردهای بزرگ و تحولات بزرگ را دارد؟
این سوال بسیار خوبی است که مطرح کردید. فرمایشات مقام معظم رهبری که در سالروز قیام ۱۹ دی ماه ۱۳۵۶ ایراد فرمودند، ناظر بر نوعی توجه به کارها و تحولات بزرگ در اموری است که اعتقاد دارند، ظرفیتهای آن در کشور مخصوصاً در میان افراد خوشفکر یا فعال وجود دارد. بنابراین استنباط اولیه بنده این است که مقام معظم رهبری نسبت به وضع موجود دغدغه دارند. همچنین ایشان بر آرمانهایی تأکید دارند که مطرح شده یا مطالباتی است که وجود دارد.
بنابراین اگر بخواهیم اینگونه به مطلب نگاه کنیم، قطعاً یکی از رویکردها و حوزههای ارزیابی دولت، حزب حاکم، رژیم یا هرگونه تقسیمبندی در مدیریت کلان ملی و قدرت، این است که چقدر ظرفیت تحولگرایی در آنها وجود دارد. این مطالبه تحول به معنای آن است که رضایت از وضع موجود وجود ندارد.
در عین حال مسئولیتها، وظایف و هدفهایی که مشخص شده است، با آهنگ و نگاه و روش موجود و جاری نمیتواند خود را محقق کند. واقعیت این است که جهان امروز به شدت شاهد تحولاتی است که سرعت آنها در بخشهای مختلف بسیار است، خصوصاً فناوری که از عوامل تحولزا است. همچنین مناسبات سیاسی و مناسبات قدرت یا حوادثی که آن را متحول میکند، از شاخههای مهم آیندهپژوهی است.
*بنابراین این موضوع باید خیلی جامع و کامل بررسی شود...
بله، این بحث بسیار کاملی است، اما باید اشاره کنم که در حوزه داخلی، کاستیهای جدی داریم که با هدفها، آرمانها و وعدههایمان فاصله معناداری دارند. بخشی از این کندی، ناشی از محدود اندیشی است. در نتیجه این محدودنگری، در برخی دولتها دیدهایم که خامخیالی و خوشباوری نسبت به بعضی از امور و حوزهها وجود دارد. در نتیجه این محدودنگریها، خیالها و خوشباوریها خود را به صورت غفلت نشان میدهند و تبدیل به تهدید میشوند. این تهدید به شکل یک نقطه ضعف جدی و چالش در در حوزههای تصمیمگیری و حتی سیاستگذاری خود را نشان میدهد و به طبع در برنامهریزی اثر منفی میگذارد.
در حوزههای مختلف کاستیهای جدی داریم و فهرست کلی از آنها برای بیان وجود دارد. بنابراین باید سادهانگاریها و عدم توجه به فرصتها را در کنار عدم درک تهدیدها توأمان مورد توجه قرار دهیم. در واقع تهدیدها را بر فرصتها ارجح بدانیم.
کسی ادعای توجه به فرصتها میکند که نوعی ثبات، قدرت مدیریت و تسلط بر امور داشته باشد. در چنین شرایطی میتوان به دنبال فرصتها بود. اگر حجم تهدیدها و چالشها زیاد باشد قطعاً نیازمند به یک نگاه برتر و فراتر هستیم.
*ممکن است مثالی بزنید؟
برای مثال کشورهایی همچون سوئیس، یک ثبات رفتاری اجتماعی و اقتصادی دارند. در این کشورها مسائل و چالشهای محدودی میبینیم؛ ولی کشورهای دیگری همچون ما، مسائل متعددی دارند که اگر بعد از جنگ بخواهیم به آنها نگاه کنیم، تبدیل به معضل شدهاند که اگر پیچیدهتر شوند به بحران تبدیل خواهند شد.
در حوزههای معیشت نیز با چالشهای جدی مواجه هستیم. متأسفانه در حوزه اشتغال یا بیکاری، از «مسئله» عبور کرده به «معضل» و حتی «بحران» رسیدهایم. لشکر بیکاران میتواند یک بحران جدی رفاهی برای مردم باشد و در رأس آن یک بحران اقتصادی است؛ در عین حال که یک بحران اجتماعی و امنیتی نیز به شمار میرود.
مشکل مسکن در ابتدای انقلاب خود را به صورت زاغهنشینی، کپرنشینی و بدمسکنی در شهرها نشان داد. در آن مقطع پاسخ به نیاز اساسی به مسکن با تأکید بنیانگذار انقلاب و حساب ۱۰۰ امام، به صورت نهضت ساخت و ساز شروع شد. ساخت و سازهای گستردهای در ابتدا آغاز شدند که با شروع جنگ متوقف شد و دیگر به این نیاز پاسخی داده نشد. هم اکنون در تقسیمبندی مسائل اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی مشکل مسکن یک مسئله مشترک است که اگر پاسخ داده نشود، بعداً امنیتی میشود.
*مشکل اصلی حوزه مسکن چیست، آیا راه حلی برای این معضل وجود دارد؟
در قانون اساسی و در اصول ۳۴، ۳۱ و… بر داشتن مسکن، تأکید شده است. همچنین تأمین سرپناه، سبد غذایی خوراک، پوشاک و بهداشت و… جز وظایف دولت است و از نیازهای اساسی است. متأسفانه در بخش مسکن، کار رها شده و در بخش سوداگری آن قرار گرفته است. من شک ندارم پشت سر کارهای سازمان یافته سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی بوده است تا مسئله مسکن، در ایران به مرز بحران برسد. لازم است دولت در این حوزه به طور جدی وارد شود. به عنوان نمونه باید بگویم، سهم زمین در ساختمانسازی در کشور ما بالاست. در کشورهای مترقی که مدیریت خوبی دارند، سهم زمین بین ۱۰ تا ۲۰ درصد است ولی مثلاً در تهران شخص باید ۷۰ درصد آورده خود را برای خرید زمین پرداخت کند. این نشانه ضعف در درایت و مدیریت است و ربطی به برجام و غیره ندارد که بگوید فلان اتفاق افتاده و باعث شده است.
در جلسهای که داشتیم، به آقای رئیسی عرض کردم یک چشم من از آمدن شما خندان است و چشم دیگرم، گریان. خندان از این بابت است که میبینم دولت یکدست شده است و کارها پیش میرود. قوای مجریه، مقننه، قضائیه و نهادهای انقلابی، شهرداری تهران و… همه کاری شدهاند و میخواهند وظایفشان را انجام دهند. اینکه که در گذشته ناهماهنگیهایی بود، دیگر نیست. اما چشم دیگرم گریان است چون اگر شما از عهده وعدههایی که دادهاید بر نیایید، مردم دیگر نمیگویند، دولت مردمی رئیسی نتوانست، بلکه آنها این را به پای رژیم، نظام و حتی اسلام مینویسند. لذا لازم است شما آقای رئیسی از پس شعارهایتان برآیید و اجازه اشتباه ندارید. لازم است در حوزههای تصمیمگیری، سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرا درست اقدام شود. البته قطعاً و دقیقاً این گونه نخواهد بود، چون همه دولتها خطاهایی با ضرایب مختلف در برنامهریزی داشتند.
در حال حاضر و در مدیریت کلان میگویند که در جنگ اقتصادی هستیم. این خیلی خوب است که به پیچیدگی مسائل و جنگ توجه دارند، اما برای اجرای وعدهها در این جنگ اقتصادی، یک فرمانده دسته را فرمانده لشگر کردهاند. فرمانده گروهان را که اتفاقاً جوان خوبی است را فرمانده لشکر گذشتهاید در حالی که تجربه کافی ندارد. مثلاً مدیر یک مدرسه را وزیر کردهاید. آنهم در جایی که باید سیاستگذاری شود و خط مشیها مشخص شود، این نشان میدهد که آموزش و پرورش رها شده است.
*هم اکنون پرونده استیضاح ۹ وزیر در مجلس وجود دارد. چرا در ابتدا توجه کافی از سوی دولت برای معرفی و انتخاب وزرا صورت نگرفته که هم اکنون بدلیل ناکارآمدی استیضاح آنان مطرح شده است؟
اتفاقاً یکی از انتقاداتی که به مجلس دارم این بود که فلان شخص را وزیر کردید. علی رغم اینکه انسان خوبی است ولی به خاطر اینکه توانمندی و ظرفیت ندارد، از پس کارها بر نمیآید.بنده این حرف را در مجلس هفتم هم زدم. آن زمان ۵ تا از این وزرای دولت احمدی نژاد در مجلس رأی اعتماد نگرفتند. یک نفر هم با بازشماری رأی اعتماد گرفت ولی ۴ وزیر رأی نیاوردند. همان زمان به بنده گفتند، شما و عدهای نگذاشتید که آن نفرات وزیر شوند. من به آقای احمدی نژاد، با صراحت گفتم که من حاضرم پشت فلان وزیر نماز بخوانم، اما حاضر نیستم فلان وزارت خانه را به شخصی بدهم که تجربهای در این کار ندارد و باعث خسارت میشود. این دقیقاً نافرمانی خداست. خداوند در آیه امر کرده است که امانت را به اهل آن بسپارید. وقتی میدانید فلان شخص خوب نیست، چرا آن را وزیر میگذارید؟حتی آن زمان آقای احمدی نژاد گفت که از وزرا میثاق گرفته است. بنده گفتم آیا میثاقی گرفته شده که خراب کاری شود، این چه فایدهای دارد؟ که هیچ جوابی برای گفتن نداشت.
الان هم در مجلس صف استیضاح برقرار شده است. اگر بخواهیم به این صف نگاه کنیم، اولین نکته به مجلس برمیگردد. مجلس در رأس امور است اما به آن توجه نکرده است. مجلس باید بپذیرد که خوب عمل نکرده است و استغفار کند که در انتخاب وزرا دچار ملاحظات صنفی، حزبی، جناحی و… شده است. به این دلیل میخواهیم امور را تسهیل کنیم و دیگر تکرار نمیکنیم.
البته دولت باید پاسخگو باشد اما مجلس در رأس تأیید وزرا بوده است. در واقع دولت تنها وزرا یا لوایح را پیشنهاد میدهد. این مجلس است که باید با عقلانیت و به دور از هیجانات احساسی و غیره، عالمانه و مسئولانه نگاه کند و ملاحظات را کنار بگذارد. بنابراین شرایط اگر این طور باشد، کاستیها انباشته میشود و با افزایش کاستیها، خیلی از مسائل تبدیل به معضل و بحران میشود. حل آنها قطعاً یک روحیه تحول گرایی میخواهد.