علی اصغر زرگر، رحمت الله فیروزی و یوسف مولایی بستن تنگه هرمز را بررسی کردند:
بستن تنگه هرمز؛ جنگ با کشورهای دیگر جهان از جمله کشورهای قدرتمند
ایران خواه ناخواه مشکلش مسئله ارتباط با آمریکاست. ما با روسها و چینیها مشکل خاصی نداریم. با کشورهای حوزه خلیج فارس نیز مذاکراتی در حال انجام است نتیجتا بنظر من مشکل ما ارتباط با غرب است. غرب و آمریکا هنوز هم رگههایی از تفکرات برتریطلبی دارند و به دنبال منافع جهانیشان هستند، و در منطقه چندین پایگاه نظامی دارند و منافع اقتصادی کلانی هم دارند
امیرحسین جعفری
ادعای بستن تنگه هرمز از سوی ایران یک تهدید تکراری شده است و همواره در مواقع تنشآمیز از سوی برخی سیاسیون به عنوان یک راهکار تقابلی شنیده شده میشود. اما نتایج خطرناک این اقدام و درگیر شدن با کشورهای مختلفی که منافع اقتصادی کلان در تردد این تنگه دارند میتواند بسیار بیشتر از فواید تبلیغاتی آن باشد. ایران حتی در زمان جنگ نیز تنگه هرمز را بطور کامل نبست زیرا ایران با محاسبه فایده هزینه به این نتیجه رسیده که تهدید کردن کشورهای مختلف در این منطقه با هیچ منطق و نفعی همراه نیست.
بستن تنگه هرمز میتواند تبدیل به یک خطر جدی شود
در این رابطه ابتدا گفتگو کردیم با اصغر زرگر استاد روابط بین الملل که در آغاز درباره امکانپذیر بودن یا نبودن بستن تنگه هرمز به مستقل گفت:
«البته تنگه هرمز عرضی در حد ۴۲ کیلومتر دارد که آبهای ساحلی آن به عنوان منطقه تحت مالکیت ایران شناخته میشود و کشتیهای جنگی برای عبور از آن باید مجوز بگیرند یا پرچمشان را نیمه افراشته کنند. در صورتی این ادعا وارد است که مثلا تنگه یا آبراهی که متعلق به یک کشور است میتواند در مورد آن اعمال حاکمیت کند. در رابطه با تنگه هرمز همه جای این تنگه قابل کشتیرانی نیست و تنها بعضی از بخشهای آن قابل کشتیرانی میباشد و آمد و رفت بیشتر آن در مالکیت ایران است. لذا از این نظر ایران هر از چندگاهی به عنوان تهدید یا مقابله به مثل اعلام میکند که بستن تنگه را
در دستور کار دارد. در زمانیکه ایران تهدید شود یا از طریق دریا بخواهند ایران را تهدید کنند، ایران نیز تنگه هرمز را خواهد بست. اما بنظر نمیرسد از نظر حقوق بین الملل این اقدام خیلی قابل اجرا و توجیه باشد و احتمالا نیروهایی که در آنجا حضور دارند با زور میتوانند این تنگه را باز نگه دارند. معمولا بستن تنگه یا یک آبراه به روی دشمن در زمانهایی اتفاق می افتد که جنگ جدی بین دو کشور وجود داشته باشد، در این مورد اگر ایران اجازه ندهد کشتیها از یک مسیر عبور کنند، مثلا فرض کنید در جنگ ایران و عراق بعد از اینکه ایران توانست نیروی دریایی عراق را از بین ببرد به
محاصره دریایی رو آورد و اجازه انتقال نفت عراق را نداد یا کلا اروند رود را که ورودی بصره و سایر بنادر عراق است را تحت فشار قرار داد، چون آن زمان دوره جنگ بود و دو دولت مشغول مخاصمه بودند کسی هم نمیتوانست بگوید خلاف اصول بین الملل عمل شده است، همانطور که عراقیها کشتیهای ایران را هدف قرار میدادند. برای ایران نیز زمانیکه قدرتهای متخاصم اجازه صادرات نفت ایران را ندهد و جلوی کشتیها را بگیرند یا مانع واردات کالا شوند در آن شرایط یک وضعیت جنگی به وجود میآید و بنابراین از خود دفاع میکند.
در این زمان بنظر میرسد که میتوان توجیه کرد که ایران باید آنجا را ببندد. در عین حال یک حالت جنگی و اضطرار میتواند منجر به این واقعه شود. من فکر میکنم که ایران وقتی اعلام میکند ما قادر به بستن تنگه هرمز هستیم در چنین حالت و تهدیدی خود را میبیند.»
وی در ادامه نسبت به نتایج تنشآمیز بستن تنگه هرمز و احتمال جنگ افزود:
«البته دو موضوع اینجا مطرح است، یکی اینکه ایران صادرات خود را از تنگه هرمز انجام میدهد و بستن تنگه هرمز شاید اولین آسیبش به خود ایران برسد که دیگر تا مدتی نتواند از این تنگه برای واردات و صادرات استفاده کند. دوم اینکه قدرتهای بزرگ در اینجا حضور دارند، آمریکا و چین و انگیس و دیگر کشورها در این منطقه حضور فعال دارند و نیروی دریاییشان نیز حاضر است و بستن تنگه هرمز میتواند تبدیل به یک خطر جدی شود و حتی با غرق کردن چند کشتی ایران بخواهند کل منطقه را بلوکه بکنند. شاید نتیجه این امر در کوتاهمدت هم برخورد نظامی باشد و در اینجا باید سبک و سنگین کرد که
آیا بستن تنگه هرمز به یک برخورد نظامی کوتاه مدت یا فراگیر میارزد یا خیر.»
زرگر در پایان درباره راهکار عبور از بحرانهای تنشآمیز فعلی گفت:
«ایران خواه ناخواه مشکلش مسئله ارتباط با آمریکاست. ما با روسها و چینیها مشکل خاصی نداریم. با کشورهای حوزه خلیج فارس نیز مذاکراتی در حال انجام است نتیجتا بنظر من مشکل ما ارتباط با غرب است. غرب و آمریکا هنوز هم رگههایی از تفکرات برتریطلبی دارند و به دنبال منافع جهانیشان هستند، و در منطقه چندین پایگاه نظامی دارند و منافع اقتصادی کلانی هم دارند. بنابراین بنظر من هنوز جا برای دیپلماسی وجود دارد و هنر دپیلماسی این است که غیر ممکن را ممکن میسازد. بنابراین اینطور نیست که ایران نتواند مذاکره کند، در واقع مذاکره یک راه حل کوتاهمدت و
میانمدت است که بتواند از تنگنای اقتصادی و بلوکه شدن منابعش عبور کند و دست خودش را پرتر کند تا نهایتا به مذاکرات دیگری بپردازد. گاهی اوقات در روابط شخصی هم لازم است آدم کوتاه بیاید تا به منافع دست پیدا کند.
بنابراین بنظر من وقتی ایران توانست مسائل داخلی خود را حل کند و مسائل اجتماعی و سیاسی را مدیریت کند آنگاه سیاست خارجی به عنوان بازتاب مدیریت داخلی میتواند باب گفتگو را باز کند.»
با وجود تمامی این ادعاها این مسئله مبهم است که آیا چنین صحبتهایی نظر حاکمیت و مجلس و دولت هم میباشد یا صرفا عدهای علایق و آرمان خود را برای آینده کشور پیشنهاد میدهند و درخواست بستن تنگه هرمز را دارند.
بستن تنگه هرمز و تقابلها بیشتر گمانهزنی عدهای در عالم سیاست است
رحمت الله فیروزی نماینده مجلس درباره نظر مجلس مبنی بر بستن تنگه هرمز و اقدامات تنشآمیز با کشورهای مختلف گفت:
«این صحبتها درباره بستن تنگه هرمز و تقابلها بیشتر گمانهزنی عدهای در عالم سیاست است که گاهی یک مباحثی مطرح میشود و نظرات خود را میگویند اما در مجلس بحثی در رابطه با این داستان که بخواهند تصمیمی درباره بستن تنگه هرمز بگیرند تاکنون مطرح نبوده است. البته مسائل این چنینی در اختیار ما نیست و در اختیار شورای عالی امنیت ملی است که باید به این نتیجه برسند که این کار را انجام دهند و من اطلاع دقیق ندارم. جمهوری اسلامی هم سیاست تعامل دارد هم مقاومت؛ جمهوری اسلامی نیز تاکنون تسلیم زورگویی هیچ قدرتی نشده و نخواهد شد ولی در واقع امیدواریم همهی
دولتهای مختلف دنیا بتوانند در چارچوب خرد و منطق مباحث خود را پیگیری کنند و تعاملات منطقهای ما را به رسمیت بشناسند و بر وعده جهانی بدون جنگ و تاکید کنند. سیاست ما نیز عدم تنش با کشورهای دیگر و اروپا و البته تمام جهان بوده است.»
هر اقدام که فایدهای برای ملت ندارد، یعنی یک مصیبت بر مصیبتهای دیگر ما اضافه میکند
در ادامه گفتگو کردیم با یوسف مولایی حقوقدان و کارشناس روابط بین الملل تا درباره نتایج حقوقی این اقدام بپرسیم. مولایی به روزنامه مستقل درباره بستن تنگه هرمز و نتایج آن در روابط بین الملل گفت:
«حقوق بین الملل اینگونه است که هر کسی هرچقدر قدرت دارد حق دارد! یعنی فرض کنید آمریکا اگر بخواهد تنگه هرمز را ببندد کسی معترض نمیشود. تنگه بین المللی هم متعلق به کسی نیست البته ایران امتیازات خاص دارد، اما این تنگه وقتی بین المللی میشود بر اساس کنوانیسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها که ایران به آن ملحق نشده است آن زمان هم که ایران امضا نکرد درخواستهایی داشت که محقق نشد.، در آن زمان آمریکاییها گفتند تنگه هرمز ربطی به کنوانسیون ندارد و بر اساس حقوق بین المللی عرفی سالهاست که کشتیهای مختلف از آن عبور میکنند و این حق برای همه ایجاد شده است البته به
معنای عبور بی ضرر! اما الان اینگونه نیست و ماهیت آن عوض شده است.»
وی در ادامه نسبت به نتایج تنشآمیز این اقدام افزود:
«وقتی ایران میگوید آن را میبندم یعنی اعلام جنگ علیه کشورهای مختلف و شاید به لحاظ فنی این کار شدنی باشد که تنگه هرمز را ببندد، اما نتایج سختی دارد و دولتهای جامعه جهانی در این تنگه حق دارند و برای باز کردن راههای تردد در تنگه اقدامات موثر و تندی انجام میدهند. بنابراین اگر ایران این تهدید را عملی کند وارد جنگ با کشورهای دیگر جهان از جمله کشورهای قدرتمند میشود که نیروی دریایی در منطقه دارند. در نتیجه در این مواقع یک ائتلاف بینالمللی علیه کشوری که اقدام به بستن گذرگاه میکند شکل میگیرد، این ائتلاف کل تواناییهای جامعه جهانی
را برای آزادسازی تردد کشتیها بسیج میکند.
شما شاید به یک آدم قوی مشت اول را بزنید اما ادامه آن مهم است که بتوانید خود را نگه دارید. وقتی تهدید میکنید کشورها از همین حالا آمادگی تقابل را پیدا میکنند.»
مولایی در پایان درباره ماهیت این ادعا از سوی برخی چهرههای سیاسی و مطبوعاتی گفت:
«هر اقدام که فایدهای برای ملت ندارد، یعنی یک مصیبت بر مصیبتهای دیگر ما اضافه میکند. ایران تاکنون چندین بار این ادعا را مطرح کرده اما برای اجرایی کردن آن کاری نکرده است حتی در زمان جنگ نیز این کار را نکرده است. الان بیشترین فشارها علیه ایران است و به برخی کشورها گفته بود وقتی نتوانم نفت صادر کنم به دیگران نیز اجازه نمیدهم نفت را عبور دهند، اما ایران هنوز از محدوده عمل خارج نشده است. بنظر من نباید این ادعا را بزرگ کرد و جامعه جهانی را نباید زیاد نگران کنیم چون ممکن است اقداماتی کنند که ما متضرر میشویم. حرفهای نسنجیده بیفایده نباید زده شود و دیپلماتهای ما هم آنها را بکار نگیرند.»