قربانی؟!!
مهدی ذاکریان
استاد دانشگاه
در روابط بین الملل هر کشور مستقل و نرمالی با همه کشورها حق برقراری روابط دارد. این روابط تا آنجا پذیرفتنی است که در موضع برابر تنظیم شود. به این معنی که عقد قرارداد همکاری نه از سر فشار و تهدید یا استیصال و نه از سر زورگویی و تحکم بلکه بر پایه پیشرفت و تعمیق روابط دوستانه و سیاسی و پیشرفت اقتصادی و صنعتی منعقد شود (روابط متوازن). جنس قراردادهای ما در دوره قاجار از نوع معتبر در روابط بین الملل نبود (روابط نا متوازن). پهلوی اول سعی کرد و موفق هم شد معادله روابط متوازن را پدید آورد. پهلوی دوم در تاریخ روابط خارجی ایران بینظیری بود. او با توجه به رقابت شوروی، آمریکا، چین، هند، مصر، سعودی و همچنین جنگ اسراییل- اعراب در حال تبدیل روابط متوازن ایران به روابط برتر در مقابل قدرتهای بزرگ بود. گامهای او دستاوردهای وسیعی برای ملت ایران داشت و یکی از دلایل اجماع بیگانگان در تایید مخالفان او و سرنگونی او در کنفرانس گوادلوپ همین نکته بود. فرمول ساده علوم سیاسی برای حکومت اقتدارگرای شاه: نبود مشروعیت مردمی+ نبود سرکوب بیرحمانه+ عدم پشتیبانی یا تایید بیگانگان= سرنگونی است.
ایران پس از انقلاب روابط متوازن با همه؛ غیر از استکبار را مطالبه نمود. ولی نتوانست در این سیاست منتفع شود. بلکه همواره متضرر شده است. به عنوان مثال هیچ قدرت بزرگی قرارداد متوازن استراتژیک با ایران منعقد نکرده و روابط خارجی ایران با سایرین نیز بسیار شکننده است.
در منطقه، فقط یکبار با سعودی در دوره خاتمی قرارداد استراتژیک منعقد شد که در دوره احمدی نژاد خنثی شد و در دوره روحانی به فنا رفت. در باغ سبز روابط سعودی و رئیسی، و چین و ایران هم به سرعت با مواضع رهبر چین افشا شد و به خزان رفت. چند سال پیش، رهبری به منظور خروج از فشار تحریم پیشنهاد قرارداد استراتژیک با چین را داد. وزارت امور خارجه مأموریت اجرا داشت. این دستگاه؛ به جای تبیین سیاست لرزان چین با ایرانِ ایدئولوژیک که با آمریکا منازعه میکند و چین در چنین نزاعی متحد استراتژیک ایران نمیشود، به گفت و گوی اولیه با چین پرداخت و پیش نویس اولیه آماده شد. چین پذیرفت. ولی ملت ایران نمیداند چه چیزی را؟! هر چه بود ... که با یک سفر رهبر چین به سعودی، آن قرارداد مثلا استراتژیک حتی نتوانست به تمامیت ارضی ایران احترام گذارد چه رسد به تمنای پیشرفت اقتصادی برای ایران!؟
دانش حقوق و روابط بین الملل محتوای چنین قراردادهایی را متوازن نمیداند. چون زیر تحریم و استیصال تهیه شده. ضمن اینکه شما یک بازیگر نرمال نیستید تا اگر چین نشد با کره جنوبی، اگر نه با ژاپن، اگر نه با فرانسه و ... رابطه استراتژیک برقرار کنید. ایران الان در رابطه با سعودی و حتی عراق و ترکیه نمیتواند رابطه استراتژیک برقرار کند. وانگهی موج سراسری اعتراضات در ایران و نارضایتیهای بالا سبب دامن زدن به انزوای جهانی ایران شده است. پیش بینی میشود وضعیت کرسیهای ایران در مجامع جهانی به شیوه دومینووار تعلیق شود. همچنین نمایندگیهای سیاسی به سطح کاردار کاهش یابند و جمع کثیری از دیپلماتها به کشور باز گردند. این چرخه به رایزنیهای فرهنگی، نمایندگیهای صدا و سیما و ... نیز سرایت خواهد کرد. بنابراین در سایه چنین تحریمی؛ با درجه بالا محتمل است که در عقد قرارداد با قدرتهای جهانی مانند چین و روسیه خواستههای آنها به ایران تحمیل شود. چینیها در هنگام انزوای یک کشور در رابطه با آن کشور بسیار بیرحمند. اکنون بازار آفریقا، اروپا و آمریکا زیر پای چین است. به همین سبب رابطه در شرایط ما با چین قطعا سختتر است. در روسیه با همین قیاس ولی متفاوت در فن آوری. روسها مزیت اقتصادی نسبی جهانی ندارند. قدرت نظامی آنها سببساز ایجاد رابطه با دیگران حتی آمریکا بود. ولی خطای استراتژیک پوتین در تجاوز به اوکراین؛ نفس روسیه را بریده است. حتی زمستان هم نتوانست موجب تنفس روسیه شود. تاریخ نشان میداد زمستان کابوس کشورهای درگیر با روسیه است. ولی زمستان زودرس اروپا بر سر پوتین خراب شده است. توسل به پهبادهای بدوی و آماتور نشان از ضعف عمیق نظامی روسیه و طراحی زیرکانه نظم پس از جنگ از سوی مخالفان روسیه دارد. لذا همکاری ما در حالت خوش بینانه، درماندگی در روابط با پیروز جنگ خواهد بود. انتسابهای پیاپی طرفداری ایران از روسیه در جنگ اوکراین بسیار خطرناک است. ایران نتوانست سیاست مخالفت با توسل به زور، و حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات را پرچمداری کند. گو اینکه نفوذیها و جاسوسان فراوان با مدیران نالایق و بیدانش متحد شدهاند تا ایران را زمینگیر کنند. از سوی دیگر بالانس حقوق ملت در سیاست داخلی کشور؛ کموزن و کموزنتر میشود. نقض حقوق بشر پیامدهای جدی امنیتی خواهد داشت. به همین روی، مذاکرات عمان دریچه بسته بیثمری خواهد شد. خلاصه آنکه ایران در دنیا قربانی است.
قربانی رفتارها و تصمیمهای خودش. قربانی بیدانشی در روابط بین الملل، بداندیشی استراتژیک، حکمرانی بد و از همه بدتر نقض حقوق بشر!!