کد خبر : 115085 |

زنده باد سیاست گران شدن پیاز!

صلاح‌الدین خدیو 

روزنامه‌نگار 

عبارت بالا تیتر پیشنهادی به روزنامه کیهان است. دلیلش را در ادامه می گویم!

 

همزمان با گردن‌کشی دلار، پیاز هم به کانال چهل هزار تومانی وارد و بهای آن به موز رسیده است.

گفته می‌شود، مزیت‌های صادراتی و احتکار در انبارها، دو دلیل اصلی رها شدن فنر قیمت پیاز و همچنین سیب زمینی هستند.

با این وصف کالاهایی که جزو سبد غذایی دهک‌های پایین اقتصادی جامعه هستند، از ترکش انفجار نرخ دلار در امان نمانده و پا به پای آن پیش می‌روند.

در دهه‌ی چهل خورشیدی، ناگهان قیمت گوشت در شوروی سابق بالا رفت. 

علت آن تغییر برخی سیاست‌های اقتصادی و ایجاد نوعی خصوصی‌سازی محدود بود. 

با این هدف که مشوقی برای افزایش تولید گوشت مرغ و گوشت قرمز ایجاد و از وابستگی کشور به واردات کاسته شود.

روزنامه "مردم" ارگان حزب توده ایران با سرمقاله‌ای نامتعارف تحت عنوان غریب "زنده باد سیاست گران شدن گوشت" به دفاع تمام قد از این افزایش بها پرداخت.

داود نوروزی، نویسنده مقاله استدلال کرده بود که گران شدن بهای گوشت، بهایی است که باید در زمینه کلی رقابت با آمریکایی‌ها پرداخت.

به اعتقاد این رهبر حزب توده، گوشت گران شده به بهبود شاخص‌های اقتصادی در درازمدت می‌انجامد و این برای اثبات برتری و حقانیت سوسیالیسم در نبرد با اقتصاد بازار الزامی است.

پولیت بوروی حزب اما در نهایت سیاست‌های خروشچف را بر نتافت و به عادت مألوف بازگشت.

چه محافظه‌کاران کمونیست بر این باور بودند که سیاست بر اقتصاد مقدم است و ایدئولوژی هم صاحب هر دو!

به بیان بهتر ایستادگی بر اصول و آرمان‌ها، از معیشت مردم و سیری و یا گرسنگی آن‌ها مهم‌تر است!

توده‌ای‌ها هم این بار به مثابه "ندیم سلطان و نه ندیم بادمجان" به توجیه آن پرداختند و از سیاست یارانه بخشی دفاع کردند!

 

این حکایت به نوعی داستان روزنامه کیهان است. روزنامه‌ای که تحریم را نعمت و برجام و اف ای تی اف را نقمت می‌داند!

بعنوان مثال کیهان اخیرا نوشته که عربده‌کشی دلار بر جنازه نیمه جان اقتصاد را می‌توان با جلسه سران قوا متوقف کرد و لزومی به احیای برجام و لغو تحریم‌ها نیست!

اگر بپرسید چگونه، لابد پاسخ می‌دهد به شیوه‌ی خشایارشاه!

خشایارشاه وقتی پل‌هایش بر فراز تنگه داردانل، اسیر طوفان شد و نقشه‌اش برای تسخیر آتن به باد رفت، فرمان داد سیصد تازیانه بر آب‌های نافرمان دریا بزنند و چندین منجنیق گداخته به درون آن بیندازند، تا دریا حسابی مجازات شود!

اکنون هم که سیاست به صلابه کشیدن "سلاطین ارز و سکه" به جایی نرسیده، می‌توان بر جنازه کاغذی خود دلار تازیانه زد و آن را آرام کرد!

اگر با زنده باد و مرده باد ایدئولوژیک می‌شود به مصاف کالاها و کشورها و گرانی و ارزانی و کلا اقتصاد و سیاست رفت، چرا با شلاق و داغ و درفش نشود!