کاظم اکرمی فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتگو با مستقل:
صدای مردم را بشنوید و تغییر را دستور کار قرار دهید
اکرمی میگوید: تصمیمگیران باید صدای مردم را بشنوند و نظراتشان را بررسی کنند تا جایی که به نتیجه برسند تغییر را در دستور کار قرار دهند
سرویس سیاسی مستقل: دوقطبیشدن برای هر جامعهای با هر مشی و سلیقهای، میتواند یکی از بدترین و مانعسازترین حالتها باشد. چرا که حاکمیتها برای اینکه بتوانند شرایط داخلی و مناسبات بینالمللی را به نحو مطلوبی مدیریت کنند نیاز به همصدایی عمومی و اعتماد مردم به سیستم حاکم دارند.
یکی از اصطلاحاتی که طی سالهای اخیر بسیار خوانده و شنیدهایم، دوقطبی شدن جامعه (Polarization) است. این وضعیت را گاهی هم با اصطلاح شکاف سیاسی (Political Divide) توصیف میکنند. طی سالهای اخیر، نشانههای این دوقطبی شدن را نه فقط در زمان انتخابات و در دل رویدادهای سیاسی، بلکه در تعاملات روزمره هم میبینیم. به عنوان مثال، گاهی در بخش کامنتهای زیر یک پست اینستاگرامی، چنان جنجال و بحث و دعوایی میبینیم که در یک مناظرهی رسمی سیاسی هم، این سطح از شدّت و حدّت به چشم نمیخورد. در نگاه اول، ممکن است احساس کنیم چنین پدیدهای صرفاً مربوط به ایران است و وضعیت خاص سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در کشور ما به این شکل از شکافهای سیاسی دامن زده است.
در نتیجه این سوال مطرح میشود که در حالت دوقطبی، توجه به چه الزامهایی میتواند یکدلی را محقق و جامعه و مردم را از هزینههای گزاف احتمالی در امان نگه داشت؟
کاظم اکرمی، چهره اصلاحطلب و وزیر آموزش و پرورش دولت میرحسین موسوی در گفتوگویی صریح با «مستقل» درباره علل شکلگیری دوقطبی و راهکارهای لازم برای گذر از این دوره به پرسشهای مطرح شده پاسخ میگوید:
بهنظر میرسد، جامعه با سرعتی بالا به استقبال دوقطبی شدن میرود. در این مورد چه نظری دارید؟
به نکته خوب و البته نگرانکنندهای اشاره کردید. ایران در شرایطی که مشکلات عدیدهای دارد و هنوز نتوانسته، در موضوع هستهای به نتیجه لازم برسد، همین کافی است تا اختلافات داخلی هم اوج بگیرد تا به استقبال گرفتاریهای زیادی برویم. واقعا چطور میشود برخی در این برهه دشوار اصرار به ندانمکاری دارند و نمیدانند رفتارهای غلط و رادیکالشان مردم و کشور را با چه تهدیدهایی مواجه میکند!
بیتوجهی به کدام الزامها ریشه انشقاق در جامعه شده است؟
وقتی مردم حس کنند، گروهی خود را خودی و آنها را غیرخودی میبینند، وقتی عدهای قلیل از همه امکانات شغلی برخوردارند و اکثریت جامعه شغل مناسب را رویای محال ببینند، وقتی همه تریبونها در اختیار گروهی خاص قرار گیرد، وقتی صدا و سیما که عنوان ملی را یدک میکشد، آشکارا فقط از یک سلیقه حمایت میکند، آیا میتوانیم از بروز انشقاق در جامعه جلوگیری کنیم؟ پاسخ حتما «نه» است.
این وضعیت هزینهساز چطور باید مدیریت شود؟ نمیشود دسترویدست گذاشت تا مردم روز به روز با سیستم سیاسی فاصله بیشتری بگیرند.
تصمیمگیران باید صدای مردم را بشنوند و نظراتشان را بررسی کنند تا جایی که به نتیجه برسند تغییر را در دستور کار قرار دهند. اینکه روی بعضی از مسائل پافشاری کنیم، یعنی اینکه نظرمان را «اصلح» بدانیم و بههیچوجه حاضر نشویم، نظر غیر را برتابیم، نتیجهاش این خواهد شد که مردم اعتمادشان به سیستم را از دست میدهند و حس بیاعتمادی رونق پیدا میکند.
از چه طریقی صحبت با مردم نتیجه میدهد؟
اگر مردم را صاحبان اصلی کشور بدانیم، اگر بدانیم که قانون هر چه که باشد قابلتغییر است، اگر تندروی را کنار بگذایم، اگر کشور و نظام را فقط متعلق به خودمان ندانیم و ... میتوانیم در آرامش و بدون هیچ ذهنیتی خواستههای مردم را بررسی کنیم و با علتیابی تا حد لازم با جامعه به همصدایی برسیم. با این توضیح که همصدایی میتوان چارهساز مشکلات باشد.
چقدر میتوان به توجه به این «اگر»ها امیدوار بود؟
متاسفانه اقلیتی افراطی اصرار به ندانمکاری و نگاهِ تمامیتخواهانه دارند. تا زمانیکه ندانمکارها ندانند ندانمکاریهایشان برای نظام، کشور و مردم چه دردسرهایی دارد، نمیتوانیم به اصلاح امیدی داشته باشیم.
این پاسخ شما یعنی ناامیدی مطلق؟
هیچکس دوست ندارد ناامید شود. امیدوارم در اسرع وقت نشانههایی از «تلاش برای تغییر» ببینیم.
مشکلات معیشتی چقدر در پررنگشدن صدای اعتراضی جامعه سهم دارد؟
خیلی. اساسا باید گفت، همه چالشهای بشری ریشه در مباحث اقتصادی دارد. واقعا نمیدانم چرا مردم کشوری غنیای مثل ایران به این همه محدودیتهای مالی و معیشتی دچار شدهاند. البته در این مساله هم اصرار به خودرایی و بیتوجهی به مطالبه و نظرات مردم ملموس است.
ممنون؛ ناگفتهای مانده است؟
حق ایرانیها این شرایط دشوار نیست.