یوسف مولایی استاد حقوق بینالملل در گفتگو با مستقل:
مشکل ایران، فقط با برجام حل نمیشود
مولایی میگوید: اگر برجام هم حل شود یکی از دغدغههای نظم بین المللی حل شده است ولی شروط دیگری میماند و مشکل فقط با برجام حل نمیشود. اگر صددرصد هم تضمین داده شود برجام وزن خود را دارد و در جای خود برای کاهش تنش تاثیر میگذارد اما همه مشکلات با برجام حل نمیشود.
سرویس سیاسی
بعد از سالها مذاکره، بالاخره دوره یکدستی حکومت رسید و دولت آرمانی اصولگرایان تشکیل شد. حالا مسئولیت مذاکره با دولت است اما از مجلسِ همراه صدای مخالفت با مذاکره میرسد. دولت اصولگرایان، میداند بهبود اقتصاد در گروی روابط خارجی است، اما جبهه پایداری که صدای بلندی در مجلس دارد ساز مخالف میزند.
دهه ۹۰ شمسی بنا بر آمار بدترین دهه اقتصاد ایران بود اما اخبار مذاکرات در این روزها، معلوم خواهد کرد آیا دههای بدتر در پیش است یا رو به سوی بهبود آمارها خواهیم رفت. حالا تحولات رابطه میان ایران و غرب به پیچیدگی خاصی رسیده و نشانههای ضد و نقیض در اینباره باعث آشفتگی تحلیلی میان جامعه ایران شده است که بالاخره با آمریکا چه باید کرد؟
نشانههای نسبتا مثبتی نیز در این بین ظهور کرده که نشان میدهد ایران چندان هم بیتمایل به گفتگو با غرب نیست و نشست امیرعبداللهیان با بورل یکی از این نشانههاست.
به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با یوسف مولایی، کارشناس حقوق بینالملل که در ادامه مشروح آنرا میخوانیم:
سفر بازرسان آژانس به تهران و سفر امیرعبداللهیان به اردن و دیدار با بورل، تا چه حد نشانه مساعد شدن اوضاع برای بازگشت به برجام است و تا چه حد روندهایی طبیعی و مرسوم؟
بنظر من شرایط خیلی پیچیده شده است و بر پایه یک یا دو نشانه نمیتوان استنباط دقیقی از تحولات داشته باشیم. البته این نشان میدهد ایران تلاشهایی را برای خروج مناسبات پرتنش با اروپا شروع کرده است تا به سمت فضای مساعدتری برای مذاکرات برجام حرکت کند ولی در شرایط فعلی نشانههای دقیقی وجود ندارد که ببینیم شرایط مساعد شده است. بخصوص اینکه طرف اصلی مذاکره آمریکاست و نقش بازیگری آمریکا در پرونده برجام بسیار اهمیت دارد و آمریکاییها فقط اعلام میکنند که تمرکز روی بحث برجام ندارند و اروپا هم گلایهها و نقدهایی به عملکرد ایران دارد و از نظر آنها ایران تعهدات خود را نقض کرده و این شرایط، فضا را نامساعد کرده است تا مذاکرات شروع شود و مقدماتی بیش از این میطلبد.
آرام شدن شرایط در خیابانهای ایران و فروکش کردن اعتراضات تا چه حد بر تصمیم غربیها برای مذاکره با ایران تاثیر گذاشته است؟
ارزیابی را نمیتوانیم فقط بر اساس اتفاقات کف خیابان در نظر بگیریم. شرایط ایران پیچیدهتر از این است و آمریکا و اروپا ناظر بر تحولات بودهاند. فکر نمیکنم ارزیابی اروپاییها با ارزیابی مقامات ایرانی از آرام شدن اوضاع یکی باشد و هیچ نشانهای نداریم که اروپا به نتیجه رسیده باشد که اوضاع آرام شده باشد.
البته تحولات ایران تاثیر زیادی بر مذاکرات داشته است و بعد از این نمیتوانیم بدون تعهدات داخل ایران مذاکرات را به نتیجه رساند ولی در هر صورت آنها در گام اول بیشتر به فکر منافع خودشان هستند و منافعشان در پرونده هستهای ابعاد امنیتی دارد و میخواهند از هر جهت این اطمینان را بدست بیاورند که ایران در حوزه هستهای تهدیدی ندارد.
آیا مشکل فقط برجام است؟ در صورت حل برجام و توافق میان ایران و ۱+۵ شاهد پایان تنشها خواهیم بود یا باز هم غربیها برای ایران شروط و نقدهایی دارند؟
خیر، مسئله خیلی پیچیدهتر از اینهاست. نظمی در جهان حاکم است و ما با جنس این نظم که عادلانه هست یا خیر مسئله داریم. در هر حال نظم بینالمللی عبارت است از کنوانسیونها و استانداردها و یک سری نهادها، ترکیب اینها یعنی نظم جهانی!زندگی در جامعه جهانی الزامات خود را دارد و کشورهای جهان سوم نقشی در ایجاد این نظم ندارند، اما اگر میخواهند در آن زندگی کنند باید الزامات آن را رعایت کنند و خودشان را با وضعیت انطباق دهند. ما در این حوزه مشکلات زیادی داریم و ایران خیلی با این نظم جهانی کنار نیامده است، از نظر کشورهای غربی و بازیگران اصلی جامعه جهانی و آمریکا تا جایی پیش رفتهاند که ایران را محور شرارت نیز نامیدهاند وهنوز هم بدرفتاریهایی در مورد ایران وجود دارد. ایران یک سازگار با نظم جهانی خوانده نمیشود و فقط هم مشکلش برجام و هستهای نیست، بلکه مشکلات منطقهای و حضور در جنگ اوکراین هم وجود دارد و در داخلِ ارزیابیهای اروپا و غرب این تحولات نیز دیده میشود.
اگر برجام هم حل شود یکی از دغدغههای نظم بین المللی حل شده است ولی شروط دیگری میماند و مشکل فقط با برجام حل نمیشود. اگر صددرصد هم تضمین داده شود برجام وزن خود را دارد و در جای خود برای کاهش تنش تاثیر میگذارد اما همه مشکلات با برجام حل نمیشود.
آیا میتوان گفت چرخش چین به سمت عربستان و ایجاد یک اتحاد که ایران در آن جایی ندارد، طرف ایرانی را برای مذاکره دوباره با غرب نرمتر کرده است؟ آیا لزوم تقابل با اتحاد چین و اعراب، میتواند ایران و آمریکا را کنار یکدیگر قرار دهد؟
در روابط بین الملل هیچ چیز غیرممکن نیست. ایران اگر بصورت کارشناسی دنبال تعریف منافع ملی خودش و نحوهی تامین و تضمین این منافع باشد احتمال دارد که مسیرش را عوض کند، چون چین نشان داد برای تامین منافع ملی خودش دوستی و روابط با ایران را میتواند قربانی کند. چین توانست فراتر برود و گامهایی که در عرف دیپلماتیک مرسوم نیست را انجام دهد و دو کشور که در حال امضای تفاهمنامه تجاری هستند در بیانیه خود علیه تمامیت ارضی ایران حرف بزنند!
من هیچوقت نظر مساعدی به چین نداشتم اگر از دید کارشناسی بخواهیم نگاه کنیم حداقل روی چین نمیتوان اصرار کرد. تغییر رویکرد ایران نیز به زودی صورت نخواهد گرفت، ایران حتی اگر به این باور برسد که چین شریک قابل اعتمادی نیست به این راحتی هم نمیتواند از مسیر چین برگردد، ولی شاید ضرورتهای ادامه حیات در یک جامعه پیچیدهای مثل جامعه جهانی، مسئولین و تصمیمگیران ایران را به این باور برساند که جایگاه هر یک از قدرتها را به درستی تعریف کند و در ارزیابی واقعبینانه از شرایط با هر کشور نسبت به منافع خود روابط مناسبی را برقرار کند. نه باید به سمت غرب گرایش شدید پیدا کند نه شیفته شرق شود! ایران باید شیفته منافع خود باشد و اگر مسیر سیاست خارجی تامین منافع ملی باشد.