در اینکه قانون اساسی نیازمند اصلاح است هیچ شکی نیست
ما بدون شک نیاز به اصلاح قانون اساسی داریم، اما چون نظام سیاسی امروز در شرایطی است که انجام اصلاحات از منظر علومسیاسی شاید مصلحت نباشد، میتوانیم زمانش را به یک موقعیت مناسبی موکول کنیم.
جهانبخش محبینیا نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با ایلنا، در پاسخ به این سوال که در روزهای اخیر رؤسای قوای مقننه و مجریه از قانون اساسی تعریف کردند اما درباره شیوه حکمرانی گفتند که باید اصلاحاتی انجام شود، ارزیابی شما چیست، گفت: ملت ایران باید نیاز به تغییر قانون اساسی را تشخیص دهند و این باید از فرآیندی که منبعث از نگاه نخبگان، دانشگاهها، حوزهها، تکنوکراتها، بروکراتها و فضای عمومی کشور است، حاصل شود.
ما نمیتوانیم در این حوزه با قطعیت بگوییم یک نیازی واقعا به نهایت و سرآمد رسیده یا زود است. اما نظر شخصی من این است که ما بدون شک نیاز به اصلاح قانون اساسی داریم، اما چون نظام سیاسی امروز در شرایطی است که انجام اصلاحات از منظر علومسیاسی شاید مصلحت نباشد، میتوانیم زمانش را به یک موقعیت مناسبی موکول کنیم.
وی در پاسخ به این سوال که در طول ۴۳ سال گذشته همواره درباره قانوناساسی بحثهای مختلفی شکل گرفته اما هیچ زمان به نتیجه مشخصی نرسیده فکر میکنید چه زمانی برای اصلاح قانون اساسی مناسب است، گفت: بعد از اینکه یک ثبات نسبی به وجود آمد و در اصل از هر نوع اقدام اصلاحی تعابیری مبتنی بر ضعف یا زیرکی نشد، میتوانیم اصلاح قانون اساسی را به بحث بگذاریم و در مطبوعات، روزنامهها، تلویزیون و حتی اتاقهای فکر یا نهادهای رسمی نظام مثل مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت و بعضی از مراکز محیطی و امثال این موارد، مبانی نظری آن را تئوریزه کنیم و براساس خود قانون اساسی که برای این امر راهکار نشان داده سیاست عملی آن را هم انجام دهیم.
محبینیا در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه آقای قالیباف درباره حکمرانی خوب صحبت میکند تحلیل شما از اصلاح شیوه حکمرانی چیست، گفت: حکمرانی در واقع فرآیندی است که در غرب ابداع و عرضه شده است تا نواقص مربوط به مدیریت، برنامهریزی و سیاستگذاری عمومی را برطرف کند. قطعا حکمرانی به منزله شیوه مدیریتی جدید در مراکز علمی بحث نمیشود، بلکه حکمرانی به سبکی گفته میشود که ایرادات مربوط به سیاستگذاری عمومی و اعمال قدرت و همچنین مدیریت را برطرف کند.
وی افزود: اولین نشانه اصلی حکمرانی این است که در نظامهای سیاسی همه گروهها و مردم، حتی بزهکاران و زندانیان هم در تدوین راه و رسم اعمال مدیریت به عنوان ذینفع حضور داشته باشند. یا در مساله امنیت، مرزنشینان در تدوین سیاستها حضور داشته باشند، مقوله اقوام هم حکمرانی خاص و موضوعی خودش را میطلبد. متاسفانه با گفتن حکمرانی نو ما به حکمرانی خوب نخواهیم رسید، بلکه باید مقدمات کار را مهیا کنیم. اتفاقا اگر این قانون اساسی با وجود اینکه نیاز به اصلاح دارد، در جایگاه واقعی خود مورد حرمت و اقدام قرار گیرد و نهادها توسعهطلبی و تقلیلگرایی نداشته باشند، میتواند مبنای حکمرانی خوب هم قرار بگیرد.