تیم ملی فوتبال همیشه ملی است
احمد قویدل
فعال مدنی
در طول تاریخ ورزش همواره در عرصه بینالمللی در سمت دیپلماسی عمومی و مردم قرار داشته است. این که سیاستمداران از حوزه ورزش جهت بسط نفوذ خود استفاده میکنند، انعکاسی از اثربخشی و اعتبار این امر در حوزه افکار عمومی است. منصفانه باید پرسید سیاستمداران از کدام حوزه بهره سیاسی نمیبرند؟ سیاست به خصوص اگر سیاست حاکم باشد، هیچ مانعی برای مداخله خود در هیچ حوزهای به رسمیت نمیشناسد. این امر در ماهیت سیاست است و حاکمیت به آن اقتدار میدهد.
دعوت اعضای تیمهای ملی کشور به سیاستورزی فارغ از آنکه چه نیتی داشته باشیم در تضاد اساسی با اصل ورزش در مفاهیم ملی است.
اینکه ما چه نقدها و اعتراضهایی به عملکرد حاکمیت داریم عرصهای است که به حوزههای فعالیتهای اجتماعی، مدنی و سیاسی باز میگردد و آحاد جامعه به تناسب افکار و عقاید و ظرفیتهای خود به این سه حوزه متصل و یا اساسا به ابراز عقیدههای فردی اکتفا میکنند.
اینکه تلاش کنیم تیمهای ملی کشور از جمله تیم فوتبال را دعوت به موضعگیریهایی بنماییم که موجب ایجاد دوقطبی بین مردم و تیم ملی، و شکاف بین ورزشکاران گردد کاملا به دور از منطق عقلی و منافع ملی کشور است.
تیم ملی همواره تیم ملی است. ورزشکاران با یک تخصص فنی بالای ورزشی به عضویت این تیمها نائل میآیند. اینکه این ورزشکاران محاسن دیگری هم داشته باشند این یک ارزش دیگر است. این در ذات تیم ملی نه تعریف شده است و نه برای ورود به تیم ملی در این حوزهها از کسی امتحان گرفته میشود.
متاسفانه از آغاز مسابقات جام جهانی فوتبال در قطر بازیکنان تیم ملی فوتبال در عرصه افکار عمومی به گونهای غیرمنصفانه تحت فشارهایی قرار گرفتهاند که بیتردید نتیجهای جز تفرقه و دودستگی در حوزههای مختلف جامعه نداشته است. تیم ملی ایران، فارغ از نقدها و اعتراضهای به حق ایرانیان در عرصه بینالمللی تیم ملی جمهوری اسلامی ایران است و ماموریت آن کسب پیروزی و ایجاد افتخار برای کشور است.
با چه استدلالی گروههایی آگاهانه یا ناآگاهانه از تک تک بازیکنان تیم ملی انتظار موضعگیریهای اجتماعی، مدنی و سیاسی دارند؟ مگر اشتهار موجب داشتن دانش اجتماعی، مدنی و سیاسی میشود؟ اینکه یک بازیکن فوتبال به اتکای دانش و آگاهی فردی خود که حوزه کسب آن تیم ملی نبوده اظهار نظرهایی همسو با اعتراضات مردم میکند نمیتواند قابل تعمیم به دیگر بازیکنان باشد. اینکه با مرزبانی غیرمنصفانه از مرز شرافت به گونهای پاسداری کنیم که تیم ملی اگر همسو با اعتراضات مدنی نباشد، شرافت ندارد لطمه زدن به وحدت ملی کشور است.
اینکه میگویند ورزش از سیاست جداست، با یک نگاه اجمالی میتوانیم بگوییم هیچ عرصهای از سیاست جدا نیست و میتواند مورد بهرهبرداری سیاسی قرار گیرد. اما اصل ورزش و تشکیل تیمهای ملی با هدفهای دیگری شکل میگیرد و یکی از نتایج غیر قابل انکار آن ایجاد وحدت ملی است. این ارزش است که به تیمهای ملی انرژی میدهد. گره زدن حمایت از تیم ملی به واکنشهای مدنی و اعتراضی تیم ملی یک خطای فاحش در عرصه منافع ملی است. این خطا آنقدر فاحش است که بیگانگان به خود اجازه میدهند بگویند گروهی از ایرانیان هم از باخت تیم ملی فوتبال خوشحال و از برنده شدن تیم فوتبال خوشحال نشدند. ورزش عرصهای است امید آفرین برای ملتها فارغ از آنکه دولتها چه ماهیتی دارند. کاملا بدیهی است که دولتها در واکنشهای طبیعی به استقبال پیروزیهای ورزشی بیایند و سهم خود را در بالا بردن سرمایه اجتماعی مطالبه کنند. این کنش دولتها هیچ ارتباطی با عقاید ورزشکاران ندارد و نتیجه تبعی تلاش آنهاست. به همان میزان هم شکستها و عقبماندگیهای ورزشی رد خود را در انواع حاکمیتها میگذارد.
بدون هیچ تعارف بخش مهی از جامعه روشنفکر ایران و فعالین حوزههای مدنی بر بستر وقایع ناگوار و سوگوار شدن مردم توقعی را در بین مردم ایجاد کردند که تیم ملی فوتبال باید موضعگیری مدنی و سیاسی بکنند. این سیاستورزی بدون تدبیر متاسفانه با شدت بسیار توسط رسانههای خارجی فارسیزبان به جامعه پمپاژ گردید. انعکاس موازی تصاویر مراسم رسمی برای اعزام ورزشکاران و انعکاس نارضایتیها و تصاویر سوگواری جانباختگان اعتراضات اخیر چاشنی این انحراف در افکار عمومی گردید. هدف این پمپاژهای تبلیغی دقیقا اعضای تیم ملی بودند. انتقال این فشار غیرانسانی به اعضای تیم ملی فوتبال به شدت در روحیه و نهایت فعالیت تیمی این ورزشکاران تاثیر مخرب داشته و دارد.
یک بررسی اجمالی از داستان زندگی اعضای تیم فوتبال که کار چندان سختی نیست. بررسی شرایط عضویت در تیم ملی و وظایف آنهم در دسترس است! تیم ملی در خدمت بالا بردن نام کشور و ایجاد افتخار برای کشور است. با تیم ملی باشیم با آنها شادی کنیم و بگریم. در آستانه بازی ایران آمریکا از صمیم قلب آرزو کنیم تیم ملی کشورمان پیروز گردد.