چرا باید برای هرچیزی اول نظر رهبری را بپرسیم و بعد کاری را انجام دهیم؟
زمانی که من نماینده بودم میخواستم در دوره آقای احمدی نژاد سؤال از رئیس جمهور را مطرح کنم. تصور نمایندهها این بود که باید قبلا از رهبری اجازه گرفت. برای من جای تعجب بود که مگر باید بپرسیم؟ اگر ایشان مخالف بودند یا احساس خطر کردند به صورت خصوصی یا عمومی بیان میکنند و ما هم گوش میدهیم ولی اینکه برای هرچیزی اول باید بپرسیم و بعد کاری را انجام دهیم معنی ندارد!
ریشه یابی اعتراضات و این که اوضاع کنونی به سوی استمرار وضعیت موجود، بهتر شدن یا سخت تر شدن می رود، در گفت و گو با علی مطهری، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی درمیان گذاشتیم.
بخشی از این گفت و گو را بخوانید:
*اتفاقات این روزها سبب شده بعضیها نسبت به جنس اعتراضات نگاههای مختلفی داشته باشند. از نگاه جنابعالی جنس این اعتراضات چیست؟ اقتصادی، اجتماعی یا ضدیت با نظام است؟
اعتراضات حاضر چند بُعدی و ریشه اصلی آن وضع بد اقتصادی ومعیشتی مردم است، ولی افرادی هم دنبال هدفهای دیگری هستند، مثل کسانی که به دنبال فرهنگ غربی یا تغییر نظام هستند یا به این دلیل که از ابتدا با جمهوری اسلامی مخالف بودهاند و یا به این دلیل که میگویند این نظام اصلاح پذیر نیست یعنی ممکن است ضد انقلاب نباشند ولی نظام را اصلاح پذیر نمی دانند. گاه افرادی در خیابان به ما مراجعه می کنند؛ وقتی به آنها میگوییم انشاالله با انجام اصلاحاتی درست می شود، می گویند بعد از ۴۳ سال اصلاح پذیر نیست و دیگر فایدهای ندارد. بنابراین از نظر من معترضان سه دستهاند:۱- اکثر آن ها اعتراضات اقتصادی دارند۲-عده کمتری خواستههای فرهنگی دارند و ۳- عدهای دیگر دنبال براندازی هستند.
*بسیاری معتقدند تصمیمات دولت مثل برداشتن ارز ۴۲۰۰ تومانی، شتاب گرانیها، به نتیجه نرسیدن برجام و بلاتکلیفی دولت برای ساماندهی به سفره مردم، چرخه اعتراضات را خیلی تند کرد، چقدر با این موافق هستید؟
فکر میکنم این، تحلیل درستی است. فشار اقتصادی شدید نزدیک به یک سال گذشته، تاثیر زیادی در اعتراضات داشته. حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی قیمتها را به شدت افزایش داد. بنا بود تنها چهار قلم کالا گران شود، ولی در عمل، شوک تورمی به مردم وارد شد. مردم تحمل کردند و اعتراضی نکردند، ولی چون افق روشن و امیدی در مقابل آنها وجود نداشت، عاصی شدند. به نظر من اگر مسئله برجام و FATF را حل می کردند، در یک شرایط طبیعی اقتصادی قرار میگرفتیم و چنین فشاری به مردم وارد نمیشد. بنابراین عامل اصلی، فشارهای اقتصادی و فقدان امید به آینده بوده و مسائل فرهنگی و براندازی در درجات دوم و سوم قرار دارد.
*از نگاه شما مجلس چقدر میتواند در بحرانها نقش مؤثر ایفا کند چون شما تجربیاتی مثل موضوع ستار بهشتی و زهرا کاظمی را از گذشته دارید؟
اولا مجلس نباید اجازه دهد نهادهای دیگر قانونگذاری کنند. این در حالی است که شورای عالی انقلاب فرهنگی الآن قانونگذاری میکند. قانون حجاب را شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرد. یا قانون درباره نوع برخورد با بهائیها توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد که بر اساس آن بهاییها از ادامه تحصیل در دانشگاهها و کسب و کار محروم میشوند. همچنین شورای عالی فضای مجازی میتواند سیاستگذاری کند ولی نباید قانونگذاری کند. اخیراً رئیس مجلس آقای قالیباف گفت ما این ماده را به مجمع تشخیص ارجاع میدهیم، یعنی خودشان اجازه میدهند که دیگران قانونگذاری کنند و حق خود را محدود میکنند.
مشکل دیگر این است که به طور کلی مجالس ما (نه فقط مجلس یازدهم) استقلال کافی ندارند؛ گاهی اعلام میکنند مجلس مسئول اجرای منویات مقام رهبری است و این یعنی مجلس نباید از خودش نظری بدهد؛ این اصلا خوب نیست. البته سیاستهای کلی مجمع تشخیص که به تأیید رهبری رسیده است باید رعایت شوند. ولی این به معنای نفی اظهارنظر مستقل مجلس نیست. زمانی که من نماینده بودم میخواستم در دوره آقای احمدی نژاد سؤال از رئیس جمهور را مطرح کنم. تصور نمایندهها این بود که باید قبلا از رهبری اجازه گرفت. برای من جای تعجب بود که مگر باید بپرسیم؟ اگر ایشان مخالف بودند یا احساس خطر کردند به صورت خصوصی یا عمومی بیان میکنند و ما هم گوش میدهیم ولی اینکه برای هرچیزی اول باید بپرسیم و بعد کاری را انجام دهیم معنی ندارد! با روح مجلس مخالفت دارد و رهبری هم چنین منویاتی ندارند.
*موانع در داخل مجلس است، یا در حقیقت نیروهای بیرونی نقشآفرینی میکردند؟
داخل مجلس است اما به بیرون و نهادهای دیگر ربطش می دهند که مثلا فلان نهاد امنیتی یا اطلاعاتی و یا دفتر رهبری مخالف است، در صورتی که نماینده به عنوان نماینده همه مردم اگر نظری مخالف نظر رسمی کشور دارد، باید حرفش را بزند. من معتقد بودم حتی حرفهای کسانی که نسبت به دین و اسلام سهل انگار هستند، باید در مجلس گفته شود، نه اینکه مدام نظرات رسمی نظام را تکرار کنیم. اما نماینده از نظارت استصوابی میترسد. مجلس باید آزاد باشد و حرف بزند. اخیرا نماینده سیستان آقای سعیدی در بیان مسائل زاهدان خیلی خوب صحبت کردند؛ یک طرفه وارد موضوع نشدند، اما ناگهان برخی نمایندگان شروع به فریاد کردند و خواهان بستن میکروفون ایشان شدند. رئیس وقت جلسه را مجبور کردند جواب دهد در حالی که نباید جواب میداد. حداکثر این بود که نماینده دیگری پاسخ میداد.
میخواهم بگویم اگر مجلس استقلال لازم را داشت و در داستان خانم مهسا امینی بلافاصله وزیر کشور را استیضاح و حتی او را برکنار میکرد، چون بالاخره این حادثه در زیرمجموعه ایشان رخ داده و عذرخواهی هم نکردند و استعفا هم ندادند، در این صورت شاید ۵۰ درصد اعتراضات کم میشد و مردم احساس میکردند جایی برای رسیدگی وجود دارد. اما همه منتظرند از بیرون مجوز صادر شود، از این رو جرات نمیکنند استیضاح کنند یا اگر بخواهند استیضاح کنند، فوراً برخی میگویند پیغامی آمده، صلاح نیست. نباید کاری کنیم که احساس شود نظام جمهوری اسلامی یا نظام ولایت فقیه با آزادی بیان و استقلال نهادهای دیگر منافات دارد. مردم باید احساس کنند هر نهادی مستقل است، حرف خودش را می زند و کار خودش را می کند.
*هیئت حاکمه سیاسی در این شرایط چه نوع رفتاری را اتخاذ خواهد کرد: ادامه وضع موجود، بهتر شدن و یا بدتر شدن؟
ناچارند اصلاحاتی را در حکمرانی انجام دهند نه به خاطر اعتراضات اخیر بلکه قبلا باید این کارها انجام میشد. باید فضای سیاسی و دست مجلس به عنوان نماینده مردم بازتر باشد. صدا و سیما باید رویهاش را تغییر دهد، سختگیریها از روی مطبوعات و به طور کلی رسانهها برداشته شود تا نترسند و دچار خودسانسوری نشوند. برای ایجاد انتخابات آزاد، شورای نگهبان باید روشش را تغییر دهد.مردم ناراضی هستند چون احساس میکنند در سرنوشت کشور شریک نیستند. البته بسیاری از این اصلاحات جز با ورود رهبری امکانپذیر نیست.