مرتضی عزتی استاد اقتصاد در گفتگو با مستقل:
وضعیت قطعا به مرور زمان بدتر و زندگی برای مردم سختتر خواهد شد
عزتی میگوید: متاسفم که باید بگویم، وضعیت قطعا با مرور زمان بدتر و زندگی برای مردم سختتر خواهد شد. چون هیچ چشمانداز مثبتی در رفتار دولت نمیبینیم. در واقع دولتیهای فعلی شرایط را درک نمیکنند و بههمین دلیل نمیدانند که باید به فکر اصلاح بیفتند
سرویس اقتصادی مستقل: «اقتصاد کشور را به مسائل بینالمللی گره نمیزنیم»، «آمدهام تا مشکلات مردم را برطرف کنم»، «تصمیمگیریهای غلط، معیشت مردم را با مشکل روبرو کرده است» و ... این جملات امیدوارکنندهای بود که از اردیبهشت ۱۴۰۰ تا ۲۶ خرداد که آخرین روز تبلیغات انتخابات ریاستجهوری سیزدهم بود، بارها توسط ابراهیم رئیسی مطرح شد تا از این طریق شانس خود را برای توفیق در انتخاباتی که اتفاقا رقیبی همتراز هم نداشت، بیشتر کند.
اما همانطور که برای خیلیها قابل پیشبینی بود، فعالیت دولت رئیسی با آغاز تشنج و بحران در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی همراه شد. با این توضیح که در حوزه مهم دیپلماسی بلاتکلیفی محض پرونده هستهای نشان از ناکارآمدی دستگاهخارجی دولت سیزدهم دارد و در بخش اقتصاد هم همه چیز اظهرمنالشمس است.
در چنین فضایی رویکرد طبیعی چیزی غیر از این نمیتواند باشد که رئیس دولت به فکر ترمیم کابینهاش باشد تا شاید از این طریق، نظام تصمیمگیری تصمیماتی واقعبینانه و در نتیجه کارآمدتر را اتخاذ کند.
مرتضیعزتی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل اقتصادی در گفتوگو با « مستقل » با اشاره به بههمریختگی فضای اقتصادی جامعه اظهار داشت:
در طول یکسال و سه ماهی که دولت سیزدهم رویکار است، فضای اقتصادی روز بهروز شلختهتر شده و در نتیجه معیشت مردم دشوار شده است.
مشکل دولت چیزی جز این نیست که دولتیها تجربه کافی ندارند و در جایگاهی قرار گرفتهاند که از سطح توانمندیشان بالاتر است و بههمین دلیل میخواهند در همه امور دخالت کنند. این طور میشود که در همان ماههای اول، مردم از دولت بهکل ناامید میشوند.
استاد دانشگاه تربیت مدرس در ادامه گفت: بهعنوان مثال در زمان بستن بودجه سالانه هر نهاد اقتصادیای نظرات خودش را القاء میکرد و این چندپارگی خودش مشکلساز شد. همچنین باید گفت، مسئولیتهای مهمی مثل سازمان برنامهبودجه به عهده کسانی گذاشته شده است که کمترین آشنایی با حوزه ماموریتی خود ندارند.
او افزود: نتیجه 16 ماه تصمیمسازی دولت فعلی تلنبار محدودیتهای اقتصادی شده است. بهطوریکه بحران معیشتی بیشتر و عمیقتر از آنی است که احساس میشود.
این دشواریها در حالی است که در جمع دولتمردان ارادهای برای تغییر و اصلاح دیده نمیشود. چون اساسا کسانی دولتی شدهاند که هیچ ذهنیتی از اهمیت دولتداری و اداره امور کشور ندارند. بههمین دلیل این مردم هستند که فشارهای زیادی متحمل خواهند شد. بهعنوان نمونه صولتمرتضوی در حالی برای وزارتکار انتخاب شده است که عملا نمیتواند هیچکاری انجام بدهد. چون ایشان تجربه و توان کافی را برای اداره وزارتخانه مهم کار ندارد.
عزتی در ادامه تصریح کرد: متاسفم که باید بگویم، وضعیت قطعا با مرور زمان بدتر و زندگی برای مردم سختتر خواهد شد. چون هیچ چشمانداز مثبتی در رفتار دولت نمیبینیم. در واقع دولتیهای فعلی شرایط را درک نمیکنند و بههمین دلیل نمیدانند که باید به فکر اصلاح بیفتند. در واقع ساختار تصمیمگیری و توان اجرایی در یکسال و دو ماه اخیر بهشکلی است که نمیتوانیم کمترین امیدی برای ترمیم فضای پرمشکل داشته باشیم. مگر اینکه آنهایی که بلد نیستند کنار بروند و کاربلدها روی کار بیایند که این هم محال است. چون شاهدیم که ضعیفترین افراد برای مسئولیتها گمارده میشوند و معاونی مشغول به کار است که حتی یکروز تجربه اجرایی ندارد.
مرتضی عزتی در پایان گفت: ما با دولتی روبرو هستیم که واقعا در این مدت وضعیت اقتصاد را خرابتر کرده است و کسی هم نیست به فکر تغییرهای لازم در دولت باشد. آنهم در حالی که تغییر برای دولت سیزدهم از لازم لازمتر است.
دلایل بی اثر بودن رشد اقتصادی ایران در معیشت
در ایران شرایط کاملا متفاوت از اقتصادهای پویاست و با وجود اینکه موسسههای بین المللی پیش بینی کردهاند امسال رشد اقتصادی در ایران افزایش مییابد، اما همچنان رکود ادامه دارد و این امر حکایت از آن دارد که دولت به دنبال آزادسازی رشد قیمتها برای تجربه یک رشد اقتصاد است. به عبارت دیگر دولت به دنبال ایجاد رشد اقتصادی با استفاده از ابزارهای تورمی است و این اتفاق به دلیل اینکه رشد تولید را در شرایطی به وجود میآورد که هزینهها هم بالا میرود، عملا در معیشت خانوادهها نقش مثبتی به وجود نمیآورد و این سیاست به طور قطع منجر به حفظ شکاف ضریب جینی در شرایطی میشود که سطح بیکاری هم کاهش نمییابد.
از این رو میتوان گفت وضعیت کشور کاملا متفاوت از آمارهایی است که داده میشود و کشور آرژانتین هم که به تازگی تورم بسیار بالایی را تجربه کرده، تجربهای مانند ایران دارد و در ماههای گذشته هم این سطح تورمش را حفظ کرده و همین مساله باعث بروز نگرانیهایی در بین مردم و کارشناسان این کشور شده است، زیرا ادامه این تورم مانع ریشهکنی رکود اقتصادی میشود و نقدینگی تنها در کوتاهمدت اثر محرک برای رونق بازار ایجاد میکند، چراکه در بلندمدت با کاهش قدرت خرید مردم و افت گردش سرمایه در اقتصاد به افزایش تولید کالا ختم نمیشود و این روند در بلندمدت اقتصاد کشور را فلج میکند.
در حال حاضر بر همه عیان است که اقتصاد ایران کاملا درگیر بیماری هلندی بوده و تنها راه درمان آن افزایش سرمایهگذاری در اقتصاد مولد و تسهیل تولید و تجارت است؛ مسائلی که تحت تاثیر تحریمها عقیم مانده و تا زمانی که گرههای سیاسی بر سر راه برجام باقی بماند حل نخواهند شد و اقتصاد ایران نیز طبعا نمیتواند رشد اقتصادی واقعی را به چشم ببیند، هرچند برخی مسئولان آمارهای مثبتی از رشد ارزش تجارت و... ارائه میدهند اما اینها بیشتر متاثر از افزایش قیمتهاست نه تولید و چیز دیگر.